از سال ۲۰۱۷ تا کنون، سیاست ضد مهاجرتی دولت ترامپ نزدیک به ۱ میلیون دانشجوی خارجی ساکن امریکا را دچار بلاتکلیفی کرده است.
از زمان مطرحشدن «کاملا هریس» بهعنوان معاونت رئیس جمهوری جو بایدن، ماجرای مهاجرت خانواده وی سرزبانها افتاده است. والدین وی دانشجویانی از هند و جامائیکا بودند که در دهه ۱۹۶۰ در قلب جنبش حقوق مدنی به آمریکا آمدند. آنها هیچ دارایی بهنام خود نداشتند و بهعنوان دانشجویان بینالمللی به آمریکا آمده بودند. متأسفانه، نگرش نسبت به جایگاه، ارزشها و ویژگیهای مرسوم مهاجران و مقوله مهاجرت در سالهای اخیر به طرز چشمگیری تغییر کرده است.
از سال ۲۰۱۷، سخنان ضد مهاجرتی دولت ترامپ ابرهای خاکستری بلاتکلیفی را در زندگی نزدیک به ۱ میلیون دانشجوی خارجی ساکن ایالات متحده ایجاد کرده است. ابتدا این ممنوعیت مسلمانان را شامل شد که به طور موقت از ورود اتباع خاورمیانه به ایالات متحده جلوگیری می کرد.
سیاست ICE که در ژوئیه ۲۰۲۰ مطرح شد میتوانست هزاران دانشجوی بینالمللی را در دانشگاههایی که قصد داشتند ترم را با دورههای کاملاً آنلاین باز کنند، اخراج کند.
در حالی که سیاست اخیر به لطف تلاش های تهاجمی و تلاشها توسط افراد، گروههای مردمنهاد، گروههای مذهبی و شرکتها لغو شد، یک نقطه مشترک توسط رسانهها برجسته شد. آنها اغلب بر این نکته تأکید داشتند که دانشجویان بینالمللی ۴۴/۷ میلیارد دلار به اقتصاد ایالات متحده یاری رساندهاند. همچنین میلیونها دلار درآمد از سوی دانشجویان بینالمللی برای برنامههای دانشگاهی که نیاز به بودجه دارند، آورده شده و به تأمین یارانه کمک هزینه تحصیلی شهروندان آمریکایی کمک میکنند.
گرچه همه اینها درست است، اما این تصور غلط را به وجود میآورد که دانشجویان بینالمللی ثروتمند هستند و میتوانند بهراحتی راه خود را برای تحصیل پیش بگیرند و بدون هیچ مشکل مالی اموراتشان را بگذرانند، در آپارتمانهای شیک زندگی کنند و پول دهند تا واحدهای درسیشان را بگذرانند. اما واقعیت خلاف این تصور است.
بسیاری از دانشجویان بینالمللی، از ریشههای خود جدا شدهاند و هزاران مایل دور از خانوادههایشان مشکلات و چالشهای بسیاری را به جان خریدهاند تا با دریافت آموزش، بتوانند به عنوان یک نیروی انسانی، مفید اثرمند و کارآمد باشند.
دانشجویان مهاجر از آغاز شیوع کویید -۱۹ مشکلات بسیار زیادی را تجربه میکنند؛ آنها درد تنهایی را در آپارتمانهای خود احساس میکنند ضمن اینکه فشارهای برجستهای چون تبعیض و نابرابری را در تحصیل تحمل میکنند چراکه والدین آنها بهجای پسانداز برای بازنشستگی، تمام سرمایه خود را خرج تحصیل فرزندانشان در آمریکا میکنند.
سیاستهای جدید مهاجرتی و رویکرد دولت آمریکا باعث شده که دانشجویان پس از فارغالتحصیلی و درخواستدادن برای کار، از یک سو نگرانی پذیرش برای اشتغال و از سوی دیگر نگرانی ازجهت نزدیکشدن به خرید بلیط یک طرفه به کشورشان را داشتهباشند.
با شروع ترم پاییز، دانشجویان مهاجر آمریکایی بیش از هر چیز انتظار رفتار منصفانهتر را در مقایسه با رفتارهایی که در گذشته در قبال آنها صورت گرفته شده، دارند. آنان تقاضا دارند که با جامعه دانشجویی، بهعنوان اعضای فعال جامعه برخورد شود؛ دانشجویانی که آرزو دارند محصول بعدی زیستبوم کارآفرینی باشند و به چشم افرادی نگریسته شوند که قرار است پای در جای پای کارآفرینانی مانند مدیر عامل تسلا؛ ایلان ماسک و مدیر عامل گوگل؛ ساندرا پیچای، یا دانشمندان برجسته بگذارند.
نیروی انسانی جوان و دانشجوی غیر مقیم آمریکایی میبایست به مثابه افرادی مقاوم، سختکوش و عاشق تنوع و ارزشهای این کشور و مردم آن شناخته شوند، نه به عنوان جاسوسان خارجی یا خیرین ثروتمند.
در این پاییز، مهم است که مدیران دانشگاهها، دولتهای محلی کارهایی فراتر از سخن راندن برای جامعه دانشجوی مهاجر انجام دهند. شاید این به معنای برگزاری تامین کمک هزینه برای افراد نیازمند به مسکن و غذا، اعطای کرسی به دانشجویان بینالمللی در نهادهای دانشجویی یا داشتن نماینده در جلسات سطح ارشد باشد. این پذیرش نقش دانشجویان بینالمللی میتواند به بازتاب خواستها، توانمندیها و نقش آنان در رسانهها و ایجاد راه حل کمک کند و با همکاری دولتهای محلی دانشآموزان و دانشجویان مستعد مشتاق به تعقیب رویاهای خود، فرصت کارآفرینی داشته باشد.
نظرات ( 0 )