
ادبیات پژوهشی پدیدهی مهاجرت نخبگان00 نظر

مقدمه
مهاجرت يکي از رفتارهاي اجتماعي (معمولا) انتخابي است. اين رفتار موجب بروز تغييراتي در ساختارهاي جمعيتي، انتقال فرهنگي و علمي و تغييراتي از اين دست در کشورهاي مختلف جهان ميشود. هر چند انواع مختلف مهاجرت داراي اشتراکات فراواني با يکديگرند اما هر يک از مهاجرتها از قوانين و شرايط خاص خود تبعيت ميکند.
مسئله مهاجرت نخبگان يک مسئله چند بعدي است که از ابعاد سياسي، فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و در نهايت جمعيتي ميتوان به آن توجه کرد. پديده مهاجرت نخبگان از حادترين مسائل و مشکلات کشورهاي در حال توسعه همانند ايران است.
با وجود پژوهشهای متعدد شکلگرفته در زمینه مهاجرت نخبگان یا فرار مغزها، هنوز تعریف واحد و مورد قبول همگانی از این مفهوم در دسترس نیست. سازمان ملل متحد اين پديده را اين گونه تعريف کرده است: "حرکت يک سويه افراد بسيار متخصص از کشورهاي در حال توسعه به کشورهاي توسعه يافته که فقط به سود کشورهاي پيشرفته منتهي ميشود." که البته واژهی متخصص در این تعریف قابل بحث است. اما همانطور که از تعریف مشخص است، بسياري معتقدند که مساله مهاجرت نخبگان صرفا از مبدأ کشورهاي در حال توسعه به مقصد کشورهاي توسعه يافته شکل ميگيرد.
عموم تحقيقاتي که به عرصه مهاجرت نخبگان پرداختهاند، به شناسايي و بررسي مشکلات اجتماعي داخلي ايران بسنده کردهاند. در حالي که مقاله حاضر، علاوه بر اين دلايل، نگاهي نيز به امتيازات اجتماعي عرضه شده در کشور مقصد براي جذب نخبگان ايراني دارد. در مقابل نخبگاني که مهاجرت ميکنند، ما با نخبگاني با شرايط مشابه علمي و شغلي مواجهيم که به مهاجرت اقدام نميکنند. در نتيجه براي درک درست از ابعاد مختلف مهاجرت نخبگان (با توجه به هدف اين مطالعه، بیشتر ابعاد اجتماعي)، همچنين دوري از توصيف صرف دلايل جاري بر پديده فرار مغزها و دستيابي به راهکارهاي قابل اجرا، با مقايسه علل جاري بر تصميم هر کدام از دو گروه فوق، به دنبال مقايسه ميزان اهميت و تاثير علل اجتماعي مهاجرت مغزهاي ايراني در بين اين دو گروه از نخبگان کشور برآمديم.
پژوهشها چه میگویند؟
سيد رضا صالحي اميري کتاب خود با عنوان ((مهاجرت نخبگان)) را با اين فرض که عامل اصلي تاثيرگذار در امر مهاجرت نخبگان، عامل اقتصادي بوده و پس از آن عوامل علمي و فرهنگي و اجتماعي و سياسي تاثير گذار هستند، به رشته تحرير در آورده است. وي در انتهاي تحقيق خود ۱۹ راهکار براي کنترل ميزان مهاجرت نخبگان و ۳۰ راهکار براي بازگرداندن نخبگان جلاي وطن کرده، ارائه کرده است.
از ميان نظريات اجتماعي مطرح شده در حوزه مهاجرت نخبگان نظريه اورت لي، به عنوان ديدگاه اصلي در بسیاری از تحقيقات مورد استفاده و بررسی قرار خواهد گرفت. اين نظريه ضمن در نظر گرفتن عوامل جاذبه و دافعه در مقصد و مبدأ، به تاثيرگذاري عوامل مداخله گر نظير فاصله و يا قوانين حاکم بر جوامع و ... پرداخته و ضمن به رسميت شناختن تفاوتهاي افراد در مواجه با موقعيتهاي يکسان، به عوامل شخصي حاکم بر زندگي افراد که در فرايند مهاجرت تاثير گذارند نيز، توجه کافي دارد.
از طرفي در قالب اين ديدگاه ميتوان ضمن بررسي متغيرهاي اجتماعي حاکم بر فرايند مهاجرت، به بررسي و سنجش متغيرهاي اقتصادي تاثير گذار نيز پرداخت.در نتيجه ديدگاه نسبتا جامعي (شامل علل اجتماعي و حتي اقتصادي جذبکننده و يا دفعکننده در مبدأ و مقصد، عوامل مداخلهگر تاثيرگذار در اين فرايند و عوامل تاثير گذار شخصي افراد)، به دست ميآيد.
براي نيل به تبيين علل اجتماعي مهاجرت نخبگان، شاخصهاي سه گانه اجتماعي زير در قالب نظريه اورت لي مورد بررسي واقع خواهد شد:
اول) سبک زندگي: از نظر سوبل، سبک زندگي را بايد مجموعهاي از رفتارهاي قابل مشاهده و معنيدار دانست که از سوي افراد تعريف ميشود. بايد دقت کرد که در اين تعريف نقش کليدي، در عامل انساني است. در واقع سبک زندگي راهي است براي تعريف ارزشها و رفتارهاي افراد.
به نظر وبر سبک زندگي از دو مولفه اصلي شيوه زندگي و فرصتهاي زندگي شکل ميگيرد. شيوه زندگي اشاره به انتخابهايي دارد که افراد در گزينش سبک زندگيشان دارند. وبر فرصتهاي زندگي را به عنوان مطلق فرصت مورد توجه قرار نميدهد، بلکه آنها را فرصتهايي ميداند که افراد به دليل موقعيت اجتماعيشان از آنها برخوردار ميشوند.
مفهوم سبک زندگي در گرو ارتباط تنگاتنگ بين انتخابها و فرصتهاست. در اين معنا افراد سبک زندگي خود را انتخاب ميکنند و کارهايي را که شاخصه آن سبک زندگي است، انجام ميدهند. اما خود انتخابهاي افراد تحت تاثير موقعيت اجتماعي آنان واقع ميشود. فرصتهايي نظير سن، جنسيت، قوميت، طبقه اجتماعي و متغيرهايي از اين دست، انتخابهاي سبک زندگي را شکل ميدهند. گزينش يا ايجاد سبک زندگي تحت تاثير مستقيم فشار گروهها و الگوهاي رفتاري تحميل شده از سوي آنها، همچنين تحت نفوذ شرايط اقتصادي و اجتماعي است.
سبک زندگي در اين تحقيق از اين نظر مورد توجه واقع شده که چه در مبدأ و چه در مقصد ميتواند نقش دافعه و جاذبه را بازي کند. عدم تطبيق با سبک زندگي، فرصتهاي آن و يا انتخابهاي در پيش رو، هر کدام به تنهايي توانايي سوق دادن افراد به سوي مهاجرت را دارند. از طرفي سبک زندگي ارائه شده در مقصد مهاجرت نيز شامل فرصتها و تهديدات خاص خود است. درواقع سبک زندگي ميتواند فرد نخبه را به مهاجرت واداشته يا از مهاجرت باز دارد.
دوم) طبقه اجتماعي: يعني گروهبنديهايي از افراد که از طريق اولويت بندي، شبيه يا نزديک به هم بوده و جايگاههايي را اشغال ميکنند. اما به جز گرفتن جايگاههاي مشترک که امري عيني است، افراد بايد به يک شناخت جمعي از هويت خويش به عنوان عامل تمايز از ساير گروههاي اجتماعي دست يابند تا به عنوان يک طبقه اجتماعي، شناخته و پذيرفته شوند.
بورديو از سه سطح اجتماعي نام ميبرد. سطح اول که طبقه مسلط است. اما طبقه دوم که مورد نظر اين تحقيق است را کساني تشکيل ميدهند که بيشترين ظرفيت فرهنگي و اجتماعي را دارا هستند. به تعبير بورديو بورژوازي هاي جديد کساني هستند که جايگاه متوسطي را در تقسيمبنديهاي اجتماعي اشغال کرده و به طور پيوسته در تلاش براي رسيدن به طبقه مسلط هستند. تحصيلات تکميلي يکي از راههايي است که اين سرمايه اجتماعي و فرهنگي را تقويت نموده و به طبع آن انتظار فرد از زندگي خود را نيز بالاتر ميبرد. انتظار شکل گرفته اگر در داخل کشور به درستي پاسخ داده نشود ميتواند يکي از عوامل اصلي شکلگيري مهاجرت در ميان نخبگان باشد.
سوم) ساخت اجتماعي: ساخت اجتماعي روابط و مناسبات نسبتا پايداري ميان افراد يا گروههاي اجتماعي يک جامعه است که تحت مجموعه مشترکي از حقوق و قيود و التزامات شناخته و معين گرد هم آمدهاند. با توجه به مفهوم ساخت اجتماعي ميتوان مناسبات و چگونگي پيوندها و کارکردهاي متقابل نهادهاي مختلف سياسي، اقتصادي، و اجتماعي و حتي خانوادگي را تبيين نمود.
اين مفهوم در اين تحقيق از اين منظر مورد توجه واقع شده است که در هر جامعه، ساخت اجتماعي مجموعهاي از فرصتها و امکانات و در عين حال محدوديتها و موانع را ايجاد ميکند. براي نخبگان، مشکلات کار و فعاليت علمي در جوامعي که ساخت اجتماعي منظمي نداشته و يا محدوديتهاي ساختاري زيادي را در مقابل افراد قرار ميدهند، ميتواند يکي از عوامل منجر به امر مهاجرت باشد.
از طرفي ساختار اجتماعي، قيود و محدوديتهاي خاص خود را نيز به همراه دارد. رها شدن از قيود و يا زندگي در جامعهاي که قيود اجتماعي متفاوتي را به زندگي افراد تحميل ميکند، ميتواند يکي از عوامل منجر به مهاجرت نخبگان باشد
نظرات ( 0 )