
از رنجی که میبریم...00 نظر

ساختار علم در کشور ما بیماریهایی دارد که هزینهسازترین آنها «خروج بیبازگشت نخبگان» است؛ پدیدهای خسارتبار که علیرغم تحقیقات گسترده محققان، راه حلهای ارائه شده، هنوز قدرت غلبه بر عوامل تشدیدکننده این پدیده را نیافته است.
به گزارش خبرنگار علمی ایسنا، نخبگان، سرمایههای انسانی بسیار ارزشمندی هستند که محور توسعه و ثروت ملی محسوب میشوند که اگر دیده شوند، پشتوانه عظیم فکری و اجرایی هر کشور خواهند بود. میزان ارزش نخبگان تا بدانجاست که کشورهای پیشرفته صنعتی با برنامهریزی حساب شده، پروژه «جذب تحصیلکردگان» و بویژه «شکار مغزها» را به دلیل سودهای عالی که عاید نظام اقتصادی و اجتماعی آنها کرده، هرگز تعطیل نکرده و تمام تلاش خود را به کار گرفتهاند تا شرایط را برای این امر فراهمتر کنند که از آن جملهاند آمریکا، کانادا، استرالیا، فرانسه و آلمان که جزو کشورهای نخست در جذب نخبگان مهاجر به شمار میروند.
به گفته محققانی که در باب مهاجرت مغزها دست به تحقیقات جامعی زدهاند، گسترش سیل مهاجرت نخبگان و متخصصان از کشورهای در حال توسعه سبب خواهد شد که این کشورها توان بهرهگیری از علم و فناوری روز را از دست بدهند و این روند بر تولید، صادرات و توان رقابت بنگاههای اقتصادی در کشورهای مذکور اثر خواهد گذاشت.
برنامهها و سیاستهای بازگشت نخبگان و دانشجویان مهاجرتکرده
اکثر کشـورهای درحال توسعه کشورهای فرستنده مهاجر هسـتند. درحالیکه ایـن پدیـده منافعی را به شـکل وجـوه ارسالی و مهاجرت چرخشی (پـس از مدتی) بـهدنبال دارد؛ امـا میتواند خلأها و شـکافهای بزرگی را در نیـروی کار ملی ایجـاد کنـد. مثـلا در غنـا مهاجـرت بسـیاری از متخصصـان بهداشـت باعث کمبود پزشکان در کشور شـده اسـت. چین از کشوری که هزینه تولید کمتری داشت به کشوری استعدادگیر تبدیل شد. این کشور برای جذب نخبگان خارج از کشور خود برنامهریزیهای نرمافزاری و سختافزاری بسیاری انجام داده و یک اکوسیستم برای مهاجرت معکوس به راه انداخته است.
کشورها برای بازگرداندن نخبگان به یک استراتژی کلان نیاز دارد؛ چراکه مهاجرت معکوس اساسا در کشورهای درحال توسعه راه انتقال دانش و فناوری است. سیاستهای مهاجرت معکوس میتواند در انتقال و توسعه انواع سرمایه در کشورهای فرستنده سرمایههای انسانی، مالی، نوآوری، فناوری و اجتماعی طرح ریزی شود.
برای اینکه سیاستگذاری صحیحی درخصوص چگونگی بازگشت مهاجران تحصیلکرده برقرار کرد، باید به سه سوال اصلی پاسخ بدهیم: خروج و ورود مهاجران چه تاثیراتی (اقتصادی و اجتماعی) بــر کشورهای مبدا و مقصد میگذارد؟ چرا برخی افراد از کشور مهاجرت کرده یا میکنند؟ پذیرش و حضور مهاجران چه نیازهایی از کشورها (گیرنده و فرستنده) را مرتفع میسازد؟ نکته مهم در سیاستگذاری لزوم هماهنگی بین سیاستهای حوزههای مختلف است.
،رویکرد سیاستی ایران
با توجه به بالا بودن نسبی «نرخ خروج دانشجویان»، بالا بودن «میل به مهاجرت»، «ماندگاری فارغالتحصیلان در کشورهای میزبان» و پایین بودن «بازار جذب دانشجویان بینالمللی» در ایران لازم است همزمان سه سیاست نگهداشت، بازگشت و مشارکت اتخاذ شود. بـرای برنامهریزی دقیقتر لازم اسـت ابتـدا برنامههای اجراشده مورد آسیب شناسـی و ارزیابـی قرار گیرد.
۱- نگهداشت: بـرای حفـظ و نگهداشـت دانشـجویان، باید شرایـط و دلایلـی را کـه باعـث خـروج دانشـجویان از کشـور میشـوند، دریابیم تا بتوانیم پاسـخهای سیاسـتی متناسـب بـا آن را توسـعه دهیم. اگرچـه سیاسـتهای آموزشـی و مهاجرتـی کشـورهای دانشـجوپذیر آشـکارا رشـد مهاجـرت دانشـجویان بینالمللـی را تسـهیل میکننـد، شرایـط بومـی هـر کشـور فرسـتندهای در توانایـی آن کشـور بـرای حفـظ دانشـجویان بسـیار موثـر اسـت. دکتر سهرابپور، قائم مقام اسبق بنیاد ملی نخبگان، در مصاحبهای بیان کرده بود که «اگر اقتصاد کشور پویا باشد نه تنها میتوانیم نخبگان را در ایران نگه داریم، بلکه میتوانیم آن دسته از نخبگانی را که به کشورهای دیگر رفتهاند نیز بازگردانیم».
در شرایط کنونی و به سبب پیشرفت فناوری نقطه عطفی به وجود آمده که میتواند یکی از اصلیترین روشهایی باشد که راهحلی جایگزین به نخبگان ارائه میدهد. به سبب ظهور فناوریهای جدید بسیاری از مدلهای کسبوکار دستخوش تغییر قرار دارند. در پی این تغییرات به علم نخبگان نیاز فراوان وجود دارد. استارتآپها درحال تثبیت بهعنوان یکی از موتورهای رشد اقتصادی است و این استارتآپها به علم، مهارت و خوش فکری نخبگانمان بسیار احتیاج دارند. لازم نیست تا شرایطی که در کشور به وجود میآید برابری صد درصدی با شرایط کشورهای توسعه یافته داشته باشد، بلکه لازم است شرایطی را بهوجود آورد که رضایت را در این قشر نخبه تامین کند؛ زیرا ایشان دلایل زیاد دیگری نیز دارند که ماندن را به رفتن ترجیح دهند و بسیار هوشمندانه است که از فرصت بهوجود آمده استفاده کرد. میتوان شرایطی را برای نخبگان بهوجود آورد که متوجه شوند نیاز رفتن به کشورهای دیگر نیست، نیاز استفاده از ظرفیتهای بکر ایشان است.
۲- بازگشت: در تحقیقی که در سالیان اخیر درخصوص عوامل بازگشت تحصیلکردگان خارج از کشور به کشور مبدا، در کشورهای حوزه خاورمیانه صورت گرفته بود، دانشجویان اعلام کردهاند در صورت تحقق یک یا چند مورد زیر باز خواهند گشت:
- نزدیک بودن حقوق و پرداختی کشور مبدا به کشور مقصد
- شرایط کاری مناسب از جمله امنیت شغلی، رقابت سالم و مبتنی بر شایستهسالاری، شفافیت در پرداختیها و ساعات کاری متناسب
- مناسب بودن وضعیت درمانی و خدمات پزشکی در کشور مبدا
- امکان بهرهبرداری از دورههای آموزشی کشور مقصد به هنگام زندگی در کشور مبدا
- حفظ احترام در کشور مبدا
همانطور که مشخص است موارد مورد درخواست دانشجویان برای بازگشت به کشور مبدا، همان دلایلی است که اکثر آنها برای خروج از کشور مبدا عنوان میکنند.
در ایران ناآشنایی با وضعیت علمی و فناوری کشور در حوزه تخصصی، فضای غیرشفاف در ایران، دغدغه مالی، مساله سربازی برای پسران، فرآیند زمانبر تایید مدارک و جذب دانشگاهها و نبود یک مکانیزم مشخص برای بازگشت به کشور از جمله مهمترین چالشهای بازگشت نخبگان به کشور است.
۳- مشارکت: مشارکت بـا افـراد مهاجـر خارج از کشـور یکی از کارآمدتریـن راهها بـرای مشـارکت در توسـعه اقتصـادی و اجتماعی موطنشـان اسـت. در ایـن بـاره بحـث فرآیند جهانیسازی مطـرح میشـود کـه بـهدلیـل کاهـش اهمیـت موقعیـت مکانـی افـراد و افزایـش اهمیـت مشـارکت آنها در توسـعه اقتصـادی، اجتماعـی و فرهنگی کشـورهای دیگـر، باعـث تضعیف دولتهای ملی شـده اسـت. یکی از راههای جلب این مشارکت، ایجاد کانالهای ارتباطی بین کشورهای مبدا و مهاجران است. این کانالهای ارتباطی کشورهای مبدا را قادر میسازد تا اطلاعاتی از فرصتهای همــکاری، سرمایهگذاری و... جمعآوری کند. بهبود شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در کشورهای مبدا در طول زمان، تمایل مهاجران را برای بازگشت موقت یا دائم یا مشارکت بــا وطنشان از راه دور افزایــش میدهــد. چین یکی از کشورهایی است که در حفظ ارتباطاتش با مهاجران خارج از چین موفق عمل کرده است. نگاه دولت چین به مهاجرت دانشجویان و نخبگان در دهههای اخیــر بــه شدت تغییر کرده و از نگاه به آنها بهعنوان افرادی که به وطنشان وفادار نیستند به سرمایههای ارزشمندی برای بهرهبرداری تبدیل شده است.
نظرات ( 0 )