
استراتژی گمشده؛ ناگفتههای حوزه مهاجرت دانشجویان ایرانی خارج از کشور00 نظر

دکتر سیدصادق امامیان؛ معاون صدا و سیما و رئیس سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی
سوال اساسی درباره دانشجویان ایرانی خارج از کشور این است که این نیروهای تحصیلکرده چه ظرفیتی برای کمک به کشور دارند و چه نقشی میتوانند ایفا کنند. دانشجویان ایرانی بعد از فارغالتحصیلی با این پرسش مواجه میشوند که چرا میخواهی به ایران برگردی؟ و اگر برگردند از سوی بسیاری مورد سوال و عتاب قرار میگیرند که چرا به ایران برگشتی؟ البته در موضوع ادامهتحصیل در خارج از کشور نظر دیگری هم در سر دیگر طیف وجود دارد و آن اینکه اصلا چرا دانشجوی ایرانی باید برای تحصیل به خارج از کشور برود؟ معایب زیادی مانند مهاجرت تخبگان، خدمت به دیگران، نفوذ و... را هم برای آن مطرح میکنند. قبل از اینکه به این سوال پاسخ بدهیم که کدام درست میگویند، باید نگاهی به آمار دانشجویان ایرانی خارج از کشور بیندازیم و جایگاه ایران را نسبت به دیگر کشورها در داشتن دانشجوی بینالمللی بررسی کنیم.
آمار نشان میدهد ما در زمینه تعداد دانشجویان در حال تحصیل در بیرون مرزها رتبه 18 را در دنیا داریم. در سالهای اخیر هم به دلایل متعدد از سرعت رشد تعداد آنها کاسته شده است.
واقعیت این است که مسأله فرار مغزها مربوط به 20 تا 30 سال گذشته است و امروز مسأله دانشجویان با این عنوان و این رویکرد در دنیا مطرح نیست. بسیاری از کشورها روی رفتوآمد دانشجویان حساب دیگری باز میکنند؛ چه برای فرایند توسعه خود، چه در دید کلانتر در چارچوب برخورد تمدنها.
در این میان رویکردهای سیاستی به مهاجرت افراد ماهر/ متخصص از نقش و اهمیتی بسزا برخوردار است. بهطور کلی 6 استراتژی درباره تحصیل دانشجویان در خارج از مرزهای کشورها وجود دارد که عبارتند از:
1. محدود کردن؛ این رویکرد بر محدودیت جابجاییهای بینالمللی برای کارگران خارجی و اتباع خود کشورها متمرکز است. تلاش میکند حتی با ایجاد موانع مختلف فرایند جابجایی را دشوار و متوقف کند.
2. جبرانی؛ هدف این رویکرد جبران سرمایه انسانی ازدسترفته است که از طریق اخذ هزینههای تحصیل از دانشجوی مهاجر یا کشور مقصد صورت میپذیرد. در این رویکرد سیاستگذار نگران سرمایه صرفشده برای تربیت نیرو است و میخواهد آن را بازگرداند.
3. برگشت؛ کشورهایی که این سیاست را برگزیدهاند هدفشان برگشت مهاجران ماهر به کشورهای مبدأ است تا بتوانند از دانش و مهارت آنان در کشور بهره ببرند.
4. بازبهرهمندی از مهاجران؛ در این سیاست کشور به دنبال بازگرداندن مهاجران نیست، بلکه به دنبال کسب منافعی از جمعیتهای مهاجران از طریق ارتباط با آنها بهوسیله شبکههای انسانی و مالی است.
5. نگهداری؛ افزایش جذابیت حضور در کشور از طریق سیاستهای غیرمهاجرتی و سرمایهگذاری در بخش آموزش یا شرایط کاری و فرصتهای اقتصادی که مانع رفتن نخبگان میشوند.
6. استخدامی؛ در این روش کشور نهتنها به برگرداندن مهاجران میاندیشد و فرصتهای حضور در کشور را جذابتر میکند، بلکه استخدام و بهکارگیری استعدادها و نخبگان خارجی را هم در دستور کار دارد.
به سوال بالا برگردیم، آیا ادامه تحصیل در خارج از کشور مطلوب است یا نه؟ واقعیت این است که این کار به خودی خود خوب یا بد نیست. باید استراتژی و رویکرد یک کشور در این موضوع مشخص باشد. حتی این استراتژیهای 6گانه هم بالذات خوب یا بد نیستند. باید سیاست دانش و فناوری یک کشور و هدفش مشخص باشد و بر اساس آن استراتژی خود را انتخاب کند.
کشورهای مختلف استراتژیهای مختلفی در این موضوع دارند. برای مثال چین همزمان هم تعداد دانشجویان بیرون از مرزهایش در حال رشد است هم میزان بازگشت آنها به چین. این یعنی چین استراتژی انتقال دانش از طریق حضور دانشجویان در خارج از مرزها را جدی گرفته. چینیها حتی استراتژی استخدامی را هم در سالهای اخیر مد نظر دارند و در حال جذب دانشجو از سایر کشورها هستند.
روند بازگشت دانشجویان چینی
مکزیک با توجه به نزدیکی به آمریکا استراتژی بهرهمندی را پیش گرفته. تعداد بسیار زیادی از مکزیکیها در آمریکا تحصیل میکنند. اصراری هم به بازگشت ایشان به مکزیک وجود ندارد، اما شبکه انسانی مکزیکیهای آمریکا سالانه 27میلیارد دلار پول به مکزیک بازمیگردانند و کشور را بهرهمند میکنند.
ما هم باید استراتژی مشخص خودمان را داشته باشیم. این در حالی است که به نظر میرسد ما تصمیمهای اقتضایی میگیریم و تاثیر واقعی آنها را نمیدانیم. مثلا روزی تصمیم گرفته شد که دانشجوهای ایرانی خارج از کشور در مورد ایران تز ننویسند. این تصمیم فواید ناخواسته جالبی داشت؛ پروژهها به جای ایران در مورد کشور مقصد تنظیم و نوشته شدند و این کار باعث انتقال تجربه و دانش در مورد کشورهای مبدأ شد که هیچوقت از داخل دفترهای دانشگاهی به دست نمیآمد.
یکی از برنامههای صورتگرفته در ایران در موضوع مورد بحث، راهاندازی «پژوهشکده سیاستگذاری و حکمرانی» است؛ یکی از مجموعههای پژوهشی دانشگاه صنعتی شریف که به همت تعدادی از دانشآموختگان دانشگاه و کمکهای دکتر سهرابپور؛ ریاست وقت دانشگاه شکل گرفت. شکلگیری این مجموعه تجربه جدیدی در کشور بود. برای ایجاد یک موسسه تصمیم گرفته شد، عدهای با هدف راهاندازی و عضویت در این موسسه برای تحصیل در زمینه مرتبط به خارج از کشور رفتند و بعد از پایان تحصیلات و کسب تجربه و دانش به پژوهشکده بازگشتند و این روند همچنان در حال اجراست.
نظرات ( 0 )