
برای دورههای فوق تخصصی نیاز به مهاجرت تحصیلی داریم00 نظر
.jpg)
گفتوگو با دکتر عبدالرحیم حزینی
رئیس کارگروه علوم پزشکی
عبدالرحیم حزینی: در سال 1338 در گرگان متولد شدم. در سن 18 سالگی به خارج از کشور اعزام شدم برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی و در شهر جنوای ایتالیا مشغول به تحصیل شدم. تحصیلاتم از سال 1356 آغاز شد بیش از ده سال به طول انجامید که متخصص خون و سرطان شدم. از سال 1389به کشورم بازگشتم و مشغول معالجه و درمان هموطنانم شدم. با معرفی طب تسکینی به مراکز درمانی کشورمان راه بهتری برای تسکین دردهای بیماران و افزایش میزان رضایتمندی آنان یافتیم.
با توجه به این که ما در پزشکی در داخل کشورمان به پیشرفتهای خوبی د اشتهایم، آیا رفتن دانشجویان ما به خارج از کشور را لازم میبینید؟
بله به نظر من لازم است. چون مهاجرت تحصیلی فقط یک بخشاش گرفتن مدرک و تخصص است. مهارتهای عملی، ارتباطات علمی و فرصتهای جدیدی که ایجاد میشود، اینها نیز بخشی از تبعات مهاجرت تحصیلی است. اما اگر هدف فقط و فقط گرفتن مدرک تحصیلی باشد، در این صورت بیفایده است . حداقل در حوزه پزشکی که تخصص بنده است، در حال حاضر رفتن به خارج از نظر علمی چندان اهمیتی ندارد. چون دنیا الان به سمت گلوبالیزیشن رفته است. همان چیزی که در تمام دنیا هست، الان در کشور ما نیز قابل دسترس است.
پس معتقدید باید در رشته پزشکی اعزام دانشجو به خارج متوقف شود؟
نه مقصود من این نیست. مهم آن هدفگذاری است که قبل از مهاجرت شکل میگیرد. دانشگاه یک قسمتی از کار است. کسانی هستند که نفر اول برد تخصصی هم هستند ولی فایدهای برای جامعه خودشان ندارند. اگر کسی بخواهد به خارج برود مهم این است برای چه چیزی میرود. مهم نگرش، اخلاق و باور شخص است که در مجموع با چه دیدگاهی به مهاجرت میرود.
چه راهکاری برای استفاده بهینه از مراکز علمی و دانشگاهی خارج از کشور دارید؟
یک راهی که میتوانیم از مراکز علمی خارج از کشور در رشته علوم پزشکی استفاده کنیم این است که تا مرحله دکتری را در داخل به پایان برسانیم و برای تخصص و فوق تخصص به خارج از کشور برویم. در خارج از کشور الان دورههای فوق فوق تخصص داریم. مثلا در چشم ما شش رشته در فوق تخصص داریم. یعنی شما ابتدا تخصص چشم پزشکی گرفتهاید و بعد برای فرق تخصص قرنیه یا عنبیه میتوانید به خارج از کشور بروید. پس شما که میخواهید برای فوق تخصص به خارج بروید چه قدر خوب است درهمینجا پزشکی بخوانید، سپسس متخصص در چشم پزشکی بشوید، دوره رزیدنتی را در همینجا بگذرانید و بعد از آن برای یک یا دو سال به خارج بروید و دورههای فوق تخصص و فوق فوق تخصص را در رشتههایی که مورد نیاز کشور ما و مردم ما است بگذرانید. لازم نیست تمام دوره ده یا بیست ساله پزشکی را در خارج از کشور بگذرانید.
با توجه به تجربه شخصی شما که زندگی و تحصیل در اروپا تجربه کردید، قرار گرفتن در چنین فضایی چه مشکلاتی برای دانشجویان ما ایجاد میکند؟
مهمترین مشکل برای یک دانشجوی بیست ساله، دوری از محیط خانواده و فرهنگ بومی است. ضمن این که در اینجا دورههای پیش از تخصص را با حداقل هزینه میخوانید، با فرهنگ خودتان و در کنار خانوده خودتان هستید و با آرامش بیشتری دورههای مختلف را میگذرانید. در کنار پدر و مادر و در آغوش فرهنگ خودی هستید. از عاطفه و عشق و احساس خانواده برخوردار هستید. وقتی شخصی در سنین حدود بیست سالگی به یک محیط غربی میرود برای ادامه تحصیل، این شخص دچار مشکلات زیادی میشود. مدرک میگیرد ولی خودش عوض میشود و آنچنان دچار استحاله میشود که بعد از چند سال دیگر از نظر فرهنگی شباهتی با هموطنان خودش ندارد و نمیتواند به دردها و مسائل آنان اهمیت بدهد. پس پدر و مادرها و مسوولان باید بدانند که فرستادن یک فرد هجده یا بیست ساله به خارج از کشور، بیشتر میتواند یک تهدید باشد تا فرصت. چون میرود و کاملا تغییر میکند و با فرهنگ غربی هماهنگ میشود و پس از اتمام تحصیلات دیگر همان شخصی نیست که در ابتدای جوانی از کشور خارج شده بود.
از نظر شما که سالهای زیادی در خارج از کشور تحصیل و زندگی کردید، این اختلاط فرهنگی چه تبعاتی دارد؟
این هم باز میتواند یک فرصت باشد و در شرایطی هم میتواند یک تهدید جدی باشد. کسی که به خارج میرود و مردمی با فرهنگ متفاوت را میبیند و با آنان حشر و نشر میکند، نگاه بازتری پیدا میکند و وسعت دید بیشتری نسبت به جوامع غیرخودی پیدا میکند. آرزوی من این است که هر شخصی که فعالیت علمی دارد، حداقل یک دوره کوتاه را در خارج از کشور بگذراند. در این صورت در وهله اول دغدغههای درونی فرد پاسخ پیدا میکند. دیگر این تصور که به قول معروف مرغ همسایه غاز است، از میان میرود. خوب است در وزارت علوم و دستگاههایی که مسوولیت دارند، دورههای سه ماهه و شش ماهه برای متخصصان ما بگذارند. شاید شبیه همان چیزی که در غرب به فرصت مطالعاتی معروف است. تحصیل کردههای ما را برای دورههای کوتاهی به مراکز علمی و دانشگاهی غرب بفرستند تا آنان از نزدیک زندگی و کار در این کشورها را تجربه کنند. به راحتی میشود تفاهمنامههایی با دانشگاههای غربی امضا کرد که هر کس بخواهد در رشتههای پزشکی و پیراپزشکی و در رشتههای تخصصی نظیر ژنتیک و فوق تخصصهای بیولوژی و مولکولی را بگذراند و در ضمن تحصیل، غرب را هم به خوبی ببیند. این دید ما را نسبت به دنیای اطرافمان بازتر میکند. جامعنگرتر میشود. کمی افتادهتر و متواضعتر میشود. این موجب میشود که به سمت حکیم شدن پیش برود، انسانیت و اخلاق را وارد نگاهش خواهد کرد. دیگر یک بعدی به علم و دانش نگاه نخواهد کرد. رفتن دانشجویان ما به خارج این مزیت را نیز دارد که مردم دنیا، به خصوص تحصیلکردهها و فرهیختگان آنان با فرهنگ ما و با داشتههای علمی و فرهنگی ما آشنا میشوند. با نخبگان و مغزهای متفکر ما آشنا میشوند. میبینند که ژن ایرانی و نسل ایرانی میتواند چه اندیشمندانی را در خود پرورش بدهد. فرزندان ایران در سراسر دنیا میتوانند نقش موثری در تولید علم داشته باشند. این تبادل دانشجو به شناخت دنیا از فرهنگ ما کمک موثری خواهد کرد.
مهاجرت نخبگان چه مشکلاتی ممکن است به وجود آورد؟
تهیدها هم این است که ممکن است فرد دچار انحرافات اخلاقی شود. ظاهر غرب به هر حال فریبنده است. به خصوص برای یک جوان که تجربه چندانی هم ندارد. پس بهتر است که ما بچههایمان را خیلی زود به خارج نفرستیم.
کمی از تاریخچه طب تسکینی برایمان بگویید؟
نزدیک به 35 سال پیش انگلیس این طب را به طور تخصصی ایجاد کرد و 25 سال پیش یعنی در سال 1987، سازمان بهداشت جهانی به همه کلینیکها و بیمارستانهای مختلف دنیا اعلام کرد که باید مجهز به کلینیک درد یا پالیاتیو شوند. بنده هم در سال 2002 احساس کردم ایران نیز به این رشته و این طب نیازمند است. به همین دلیل تخصص آنکولوژی وهماتولوژی خود را کنار گذاشتم و به انگلیس رفتم. آن موقع در ایتالیا زندگی می کردم.
در کشور ما چه قئر به این طب نیازمندیم؟
کلیه بیمارانی که در دنیای غرب امروزه به بن بست رسیدهاند، تحت نظر متخصص پالیاتیو هستند. حتی اکثر بیمارانی که نارسایی شدید کلیه هم دارند و منتظر پیوندند، مبارزه ای که با بیماری دارند هنگامی که یک متخصص پالیاتیو در کنار آنها است، با حداقل هزینه سعی میشود بیمار مداوا شود. گاهی اوقات حتی در خانه به بیمار خدمت میکنیم.
در طب تسکینی چه چیزی است که در طب سنتی و مدرن غایب بوده است؟
بیماران گاهی بعد از انجام درمان دائم درد دارند. این درد با روح آنها آمیخته شده که باید کمک کرد تا از بدنشان دور شود. کار طب تسکینی فقط سرویس دادن به بیمار است. یعنی تا آخرین لحظه عمر بیمار یا آخرین لحظه برطرف شدن بیماری دست مریض را میگیریم تا زمین گیر نشود. متخصص پالیاتیو تمام تلاشش را می کند تا حتی اگر درمان های دارویی بی فایده بود، کوتاهی در حقش بیمار نشده باشد.
روش درمانی در این طب به چه شکلی است؟
در این روش، درمان فقط با مصاحبه و گفتوگو با بیمار و خانوادهاش انجام میشود. پالیاتیو یک علم نیست یک هنر است. هنر هدایت کردن بیمار و خانواده. همانطور که میدانید در بدن هر فرد صد نوع شیمی درمانی از طرف خدا جا سازی شده است. اگر بیماری مراجعه کند و از عدم حمایت خانواده و یا نگرانی زیاد خانواده اضطراب داشته باشد، با خانواده او هم وارد صحبت میشویم. نمیگذاریم خانواده تحت تاثیر بیماری قرار بگیرد و یا کاری میکنیم که حداقل آسیب وارد شود. کار طب تسکینی فقط این نیست که عوارض جسمی یا روح را کاهش دهد بلکه سعی دارد در هزینههای بیمارهم دخالت کند. اگر بیمار چند دور شیمی درمانی انجام دهد اما بعد با مشکل مالی مواجه شود، در تیم ما یک متخصص مددکاری هست که این فرد را به او ارجاع میدهیم.
با توجه به اینکه ادامه درمان این بیمار که گاهی دارای فرزند شیرخوار، گاهی پدر یک خانواده و گاهی سرپرست چند خانواده است ضروری است، از خیرین برای ادامه درمان او کمک میگیریم و در صورت امکان پول را به خود بیمار نمیدهیم بلکه با پزشکان مشاوره میکنیم که کارهای درمانی او تا حد ممکن بدون دریافت ویزیت انجام دهند و در غیراینصورت از محل کمک خیرین مبالغ درمانی را پرداخت میکنیم. چون اسم سرطان بحرانزا است و جسم و روح و زندگی را دگرگون میکند باید کسی به نام طب تسکینی در کنار پزشکان متخصص درمان حضور داشته باشد تا بداند چه باید کند.
یک تیم طب تسکینی از چه نفراتی تشکیل میشود؟
یک نفر مددکار اجتماعی در این راه مارا یاری میکند. یکی دیگر از افراد تیم ما پرستار دوره دیده است. این پرستار دغدغه و نیازهای جانبی بیمار برای دانستن درباره حتی سرم و جای زخمش را نیز برایش توضیح می دهد. روانشناس دوره دیده هم در تیم ما حضور دارد. امروزه 50 درصد بیماران سرطانی فوت می شوند، 50 درصد بقیه هم باید ماهها و سالها و حداقل 5 سال صبر کنند تا پزشکان از مداوای کاملشان مطمئن شوند. این روانشناس با بیماران که افراد مختلفی هستند و گاهی معلم یا حتی پزشک بودهاند و کار خود را براثر همین بیماری از دست داده به گفتوگو مینشیند. به او آموزش میدهد که نیازی نیست نگران باشد حتی نگران شغلش. مثلا امیدواری میدهیم بعد از درمان چنانچه در تیم ما باشد میتوانیم برای او کار پیدا کنیم. چه در گروههای خیریه و گاهی ممکن است شغلی درآمدزا برای او پیدا کنیم. توانبخشی هم بخشی از درمان ماست. برخی بیماران، سرطان رو به پیشرفت دارند و درمان نتیجه بخش نیست. برای اینکه بیمار بتواند تا آخرین لحظه زندگی، از سلامت فیزیکی ظاهری نسبی برخوردار باشد از فیزیوتراپ کمک میگیریم. متخصص تغذیه هم عضو دیگر این گروه است. کسانی که به تازگی دچار سرطان شدهاند یا در دروره شیمی درمانی هستند حتی بعد از رادیوتراپی نیاز به تغذیه مناسب دارند. به گفته پزشکان، تغذیه مناسب پاسخگویی بیمار به درمان را 30 درصد افزایش میدهد ویا حداقل سبب میشود ظاهر بیمار تغییر نکند. مشاور روحانی یا مشاور معنوی هم که بسیار مهم است و در دنیای غرب با استفاده از این موضوع توانستهاند مشکلاتشان را کمتر کنند در تیم ما عضو است. غربیها به دلیل جدا شدن از دین کمتر توانستهاند از این بهره بگیرند اما به تازگی مشاور روحانی در همه بیمارستانهای غرب حتی آمریکا حضور دارد. به طوری که اگر فردی مسلمان باشد ودر بیمارستان بستری شود مشاور معنوی مسلمان در بیمارستان مشغول به کار است و به بیماران در صورت نیاز مشورت میدهد. روحانیان از ادیان مختلف هستند تا به فرد کمک کنند در درون خود کمتر آزرده شوند. دیده شده کسانی که از لحاظ روحی تقویت میشوند درمان موثرتری را میگیرند چون سیستم ایمنی هم شیمی درمانی میسازد. اینترلوکین و اینترفرونها داروهایی هستند که سیستم ایمنی همیشه ترشح میکند اما چون مقدارش کم است به علت استرس، بیخوابی، ضعف جسمی و روانی ممکن است ترشح نشود .
هزینه این روش درمانی چه قدر است؟
اکثر بیماران هزینهای نمیپردازند. در این طب لازم است مریض متوجه شود پزشک برای پول کار نمیکند. اکثر پزشکان ومتخصصانی که دنبال کار هستند و به این حرفه میآیند به آنها توضیح داده میشود که نباید بعد مادی را در این طب در نظر بگیرند. اگر قرار باشد بعد مادی مد نظر باشد، پزشک کسانی را انتخاب میکند که پولدارترند و باز همان اتفاق گذشته تکرار میشود و کسانی که از لحاظ مادی ضعیف هستند صدمه میبینند.
اما پزشکانی هستند که از بعد مادی کارشان صرفنظر کنند؟
پزشکان بسیاری علاقه مند به این روش شدهاند. بنده میتوانم روزی 10 نفر را شیمی درمانی کنم و نهایتا میخواهم وقتی 70 ساله شدم به کار خیر رو بیاورم. اما بهتر است که از همین سن کار خیر را شروع کنیم. اگر میخواهیم متخصص طب تسکینی در کشور داشته باشیم باید پزشکانی تربیت کنیم که به بعد انسانی اهمیت میدهند.
نظرات ( 0 )