
مهاجرت معکوس و مسئله گسست صنعت و دانشگاه00 نظر

نخبه علمی که با او به گفت و گو نشستیم. متولد سال ۶۴ در شهر دزفول، فارغ التحصیل مهندسی پلیمر از دانشگاه امیرکبیر و فوق لیسانس همان رشته در پژوهشگاه پلیمر و پتروشیمی ایران است. حسن فرخزاد دکتری مهندسی شیمی را از دانشگاه کاتولیک لوون بلژیک دریافت میکند و مدرک فوق دکتری را از پژوهشگاه صنعت نفت در رشته مهندسی شیمی میگیرد
فرخزاد درباره سوابق علمی و مشکلاتی که در مسیر تحصیل و تدریس داشته است. میگوید:« من بورس خارج وزارت علوم بودم که سال ۹۰ به کشور بلژیک اعزام شدم؛ سال ۹۴ به ایران بازگشتم، یعنی من سه سال و نیمه درسم را تمام کردم و و با گرید بسیار عالی و با مقالات خیلی خوب فارغ التحصیل شدم. در واقع من بورس دانشگاه علم و صنعت بودم. اما بر خلاف تعهدشان من را بعد از بازگشت به ایران من را به عنوان هیئت علمی اسخدام نکردند. با وجود اینکه همه گریدهایی را که مدنظر بود کسب کرده بودم و آن زمان دانشگاه لوون بلژیک هم رتبه ۳۵ جهان را در اختیار داشت اما در نهایت نتوانستم به عضویت هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت در بیایم. در حال حاضر هم در داور پنج ژورنال بین المللی هستم و همچنان با دانشگاه لوون بلژیک در حال داد و ستد علمی.»
این نخبه علمی پس از بازگشت به ایران، چندین شرکت داشن بنیان را نیز راه اندازی میکند و در مسیر تولید علم و تکنولوژی در ایران گام برمیدارد. با این فعال علمی و صنعتی درباره فعالیت این شرکتهای دانش بنیان و همچنین فرصتها و موانع پیش روی نخبگان علمی کشور گفت و گویی داشته باشم که در پی میآید.
در ادامه به شرح چند پرسش که از اقای دکتر حسن فرخزاد داشتیم و پاسخ ایشان به این سوالات میپردازیم.
چطور شد که در مسیر تاسیس شرکتهای دانش بنیان قرار گرفتید؟ این شرکتها چه فعالیتهایی انجام میدهند؟
پس از بازگشت به ایران، ابتدا درگیر بحث پست داک شدم. سپس با حمایت بنیاد نخبگان در بحث حمایت از متخصصان غیرمقیم که دکتر ستاری، معاون علمی و فناوری ریاست جمهوری ایده و اجرای آن را کلید زده بودند، جذب برنامه شدم و به ایران آمدم. دوره پسا دکترا را در پژوهشگاه صنعت نفت گذراندم و با همکاری دکتر پورجلیل روی یک تکنولوژی برتر در حوزه غشایی برای جذب دی اکسید کربن از گاز خروجی کارخانهها کار کردیم. ما این تکنولوژی را به صورت بین المللی ثبت اختراع کرده بودیمم و پایلوتش را در پژوهشگاه صنعت نفت ساختیم. در حال حاضر نیز با چند شرکت آلمانی در حال توسعه این فناوری هستیم. در واقع من عضو هیئت مدیره شرکتی هستم که در آلمان در حال فعالیت روی همین پروژه است.
همزمان با این جریان، توانستیم گرنت تاسیس شرکتهای دانش بنیان را از بنیاد ملی نخبگان بگیریم. ما توانستیم دو شرکت داشن بنیان تاسیس کنیم، یکی در حوزه آی تی در دانشگاه شریف و دومی در حوزه پلیمر و آب. شرکت دانش بنیان حوزه آی تی در حال حاضر محصولاتی را در بازار عرضه کرده است. برای دانشگاه امیرکبیر یک محصول آنلاین رزرواسیون اماکن ورزشی را ساختهایم که در حال حاضر دانشجویان و اساتید این دانشگاه از آن استفاده میکنند. یک سیستم پارکینگ هوشمند داریم که در جند مکان در حال پیاده سازی است. یکسری محصولاتی را هم طی یک ماه آینده در حوزه سلامت وارد بازار خواهیم کرد. در این شرکت بنده رئیس هیئت مدیره هستم. در حوزه پلیمر و آب هم شرکت دانش بنیان دیگیری داریم که هنوز به بهره برداری نرسیده و مراحل تکمیل کار در حال انجام است. در این شرکت، من سهامدار اصلی و عضو هیئت مدیره هستم. همه این فعالیتها با همکاری دکتر پوخلیل در حال انجام است.
چرا پس از بازگشت به ایران موفق نشدید که عضو هیئت علمی دانشگاه شوید؟ چه موانعی پیش پای شما بود؟
من برای رفتن به بلژیک بورسیه دانشگاه علم و صنعت بودم. هم بودجه بورسیه ام توسط این دانشگاه پرداخت شده بود و هم اینکه همه ی فعالیت های علیم ام زیر نظر استاد ناظر در دانشکده مهندسی شیمی که بعد از مدتی ریاست دانشکده را بر عهده گرفتند، انجام میشد. متاسفانه نه دانشگاه و نه استاد ناظر هیچ همکاری برای جذب من در هیئت علمی دانشگاه علم وصنعت نداشتند. این در حالی است که پیش از ورودم به ایران، روابط گرم و صمیمانهای بین ما حاکم بود، اما سال ۹۴ که فارغ التحصیل شدم و به ایران بازگشتم، اوضاع طور دیگری بود.
امکان ماندن در بلژیک را داشتید؟
بله، از لحاظ علمی میتوانستم بمانم، اما هم از لحاظ شرعی و هم از این جهت که وزارت علوم یک خانه به عنوان وثیقه از من در دست داشتند، نمیتوانستم در آن کشور بمانم. در عین حال شرایط کاری بسیار مطلوبی داشتم، به گونهای که حقوق یک ماه آنجا برابر با حقوق یک سال هیئت علمی ایران بود. جالب این جاست که در دوره گذراندن دکتری، همکاری خوبی با دانشگاه علم و صنعت داشتم و با دانشجویانی که میآمدند، مقالات و همکاریهای خیلی خوبی داشتیم.
به صورت شفافتر، چرا با وجود آن که خود دانشگاه علم و صنعت، شما را بورسیه کرده و روی شما سرمایهگذاری کرده بود، وقتی زمان بهرهبرداری از این سرمایهگذاری رسید و شما به ایران برگشتید، از توان علمی شما بهره نبردند؟ این موضوع کمی نامتعارف است.
در آن مقطع، این برخورد تنها با من نشد. شاید با حدود ۴۰۰ نفر دیگر که از دانشگاههای خارج از کشور برگشتند، چنین برخوردی داشتند. فکر میکنم متاسافنه انی برخوردها بیشتر ناشی از اختلاف نظرهای سیاسی بود نه نگاه علمی، زیرا منطقی نیست کسی که تحت نظارت خودتان از یکی از بهترین دانشگاههای دنیا فارغ التحصیل میشود و بعد از برگشت به کشور هم بنیاد نخبگان او را به عنوان کسی که صلاحیت علمی دارد، تایید میکند تا از او حمایت شود، به طور شایسته برخورد نشود.
در حال حاضر هنوز با فضای آموزشی آکادمیک ایران در ارتباط هستید؟
در حال حاضر با دانشجویان دانشگاه امیرکبیر همکاری دارم و انواع آموزشهای علمی را به آنها ارائه میکنم؛ از مقاله نویسی گرفته تا فعالیتهای مختلف صنعتی. اما با این وجود به دلیل مسائل سیاسی و غیر علمی از جایگاه واقعیام دور شدهام. حتی برخی از هم دورهای های من نیز با وجود آن که چندین نمونه ثبت اختراع در دانشگاههای مطرح دنیا داشتهاند، در ایران نتوانستهاند به عنوان عضو هیئت علمی دانشگاهها مشغول به کار شوند.
با وجود همه این موانع و مشکلات، موفق شدم در پژوهشگاه صنعت نفت، پایلوت خیلی خوبی از یک تکنولوژی برتر در حوزه عشایی برای جذب دی اکسید کربن از گاز خروجی کارخانهها بسازم و بازخوردهای خوبی از دنیا بگیرم. از طرف دیگر شرکت دانش بنیان تاسیس کردم و توانستم عده زیادی را به اشتغال برسانم.
با شرایطی که وجود دارد، شما میتوانید دوبراه به بلژیک برگردید؟
وزارت علوم بعد از گذشت سه سال، همچنان تکلیفم را روشن نکرده است؛ نه سند منزلم را آزاد میکنند و نه من را به عنوان عضو هیئت علمی در محافل آکادمیک استخدام میکنند. کسانی هستند که با داشتن مدرکی مشابه مدرک من، در امریکا ماهانه ۱۵ هزار دلار درآمد دارند. یا دوستان دیگری که در آلمان یا بلژیک ماندهاند و حقوق ماهانه پنج هزار یورو دریافت میکنند. با این وجود، من همچنان امیدوارم و فعالیتم را ادامه میدهم و به هر طریقی اطلاعات و دانشم را در اختیار دانشجویان داخلی قرار میدهم.
بنیاد ملی نخبگان این امکان ر ابه وجود آورده که متخصصان غیر مقیم را در هر دانشگاهی که تمایل داشته باشند، جذب کند. آیا شما از این امکان استفاده کردید؟
درست است، اما به خاطر بورس بودن، چالشها و قوانینی وجود دارد که باعث میشود نتوانم از این شرایط و تسهیلاتی که بنیاد ملی نخبگان در نظر گرفته است، استفاده کنم. البته این را هم بر نیست بگویم که در حال حاضر کار شرکتی و صنعتی بیش از فعالیت آکادمیک برای من جذاب است، هر چند اگر کار هیئت علمی هم برایم فراهم شود، استقبال میکنم.
با توجه به این که در فضای علمی و آکادمیک کشورهای توسعه یافته هم حضور داشتهاید، وضعیت علیم دانشگاههای ایران را با دانشگاههای خارج از کشور چطور ارزیابی میکنید؟
در نظر بگیرید که رشتههای مهندسی در تولید و ساخت یک محصول گام برمیدارند. محصولی که یا نیازی از صنعت را رفع میکند یا صنعت جدیدی را ابداع خواهد کرد. یک نگاه جامعتری را میتوانیم داشته باشیم. دانشگاههای کشورهای توسعه یافته در این حوزه بسیار موفق عمل میکنند. به طور مثال، کشور بلژیک با جمعیت حدود ۱۰ میلیون نفر و بدون نفر و بدون هیچ منابع طبیعی، تولید ناخالص داخلی بالاتری از ایران دارد. بخش عمدهای از این درآمد بالا نشئت گرفته از صنایع کوچک و تجاری سازی تکنولوژیهایی است که در دانشگاهها توسعه پیدا میکنند. بلژیک پنج دانشگاه اصلی دارد که همگی رتبه زیر ۲۰۰ جهان را دارند. یکی از دلایل ای رنکینگ خوب این است که سیستمی را طراحی کردهاند که هم بر مبنای نوآوری اس تو هم این نوآوریها را به ثروت تبدیل میکنند. سال گذشته در سخنرانیهای متعدد با همراهی دکتر پور خلیل، مدلهای توسعه فناوری در بلژیک و آلمان را شرح دادیم. این که آنها چه مکانیزمهایی را به کار گرفتهاند تا بتوانند دانشی را که در دانشگاه تولید میشود به صنعت برسانند. این موضوع هم اصلا چیز پیچیدهای نیست. در واقع یک مکانیزم مدیریتی است که همه پیشنیازهایش را در کشور خودمان داریم. پیشنیازهایی مثل بانک، دانشگاه، شهرداری، وزارت علوم و ... نیاز است که ما آنها را داریم، ولی آن مکانیزم مدیریت درستی که بتواند این زنجیره را تنظیم کند، در اختیار نداریم.
عدهای در بحث گسست بین صنعت و دانشگاه تقصیر را بر گردن صنعت میاندازند و عدهای دیگر دانشگاه را مقصر اصلی میدانند. نظر شما چیست؟
کاملا به این اعتقاد دارم که مقصر اصلی در گسست بین دانشگاه و صنعت، دانشگاهها هستند. معیارهای انتخاب اساتید بر مبنای توانمندی صنعتی نیست. وقتی صنعت در حوزه خاصی به مشکل برمیخورد، به سراغ فردی میرود که گاهی آن فرد از طریق رانت بر مسند هیئت علمی یک دانشگاه تکیه زده است. این جاست که به دلیل نبود تجربه علمی لازم در آن فرد و همچنین نبود زیرساختهای علمی که بتواند دانش تولید شده در دانشگاه را به سمت صنعت سوق دهد، دانشگاه نمیتواند پاسخگوی نیازهای صنعت باشد. در نتیجه بعد از مدتی اعتماد صنعت به دانشگاه کمرنگ میشود. خودم شاهد این بودهام که چند سال پیش یک شرکت برای حل چالش صنعتی خود مبلغ ۴۰۰ میلیون تومان را به یک استاد دانشگاه پرداخت کرد، اما آن استاد نتوانست مشکل صنعتی پیش آمده را حل کند؛ این ضعفها در کشور ما کم نیستند.
شما وقتی به مکانیزمهای ارتقا در وزارت علوم نگاهی بیندازید، میبینید که مکانیزم ارتقا تنها بر مبنای ارائه مقاله است، نه بر مبنای ثبت اختراع یا پروژه صنعتی یا اخذ گرنت از صنعت. در نتیجه در این سیستم، استادی جایگاه بالاتری پیدا میکند که کمتر به درد صنعت یا جامعه میخورد و فقط میتواند مقاله تهیه کند. در نتیجه مقصر اصلی در گسست دانشگاه از صنعت را دانشگاه میدانم. تعداد زیادی از صنایع را شاهدیم که فعالیتهای خیلی ارزشمندی را انجام میدهند ای نظرفیت صنعتی در کشور وجود دارد اما حیف که به درستی از آن استفاده نمیشود. البته وضعیت پژوهشگاهها در این زمینه به نظر بهتر است، چرا که بخشی از بودجههایی که به آنها تعلق میگیرد از صنعت تامین میشود. یکی از انتقاداتی که به مراکز رشد در ایران وارد است این است که مدیران این مراکز از دانشگاه یا پژوهشگاه حقوق دریافت میکنند و در سود یا زیان کار مراکز رشد شریک نیستند. در حالی که مثلا در مرکز رشد دانشگاه لوون بلژیک یک شخصیت حقوقی مستقل دارد و اگر سود میکردند درصدی از فروش تکنولوژی را دریافت میکرد. در نتیجه برای آنها خیلی مهم است حتما محصولشان وارد بازار شود.
در این شرایط به نظرتان کشور باید چه شرایطی را برای مهاجرت معکوس فراهم کند تا نخبگان ایرانی به کشور بازگردند؟
بخشی از کسانی که از ایران خارج میشوند به خاطر مسائل مالی است. نمیتوان منکر این شد که خارج از کشور شرایط مطلوبی برای زندگی صاحبان علم فراهم میکند. همین مسئله بسیار وسوسه کننده است. عدهای هم به خاطر مسائل فرهنگی از کشور مهاجرت میکنند. در این شرایط به نظرم کشور پیش از هر چیز باید به فکر رفع فساد و حذف سیاسی بازیها باشد.
همین برگزاری دوره پسا دکتری برای نخبگان که دکتر ستاری، معاون علمی ریاست جمهوری به عنوان یک فرد صالح انجام داد، خیلی امیدوارکننده است. او نگاه سیاسی را کنار گذاشت و امکاناتی را در اختیار کسانی قرار داد که میتوانستند دردی از کشور دوا کنند. تداوم چنین حرکتهایی میتواند قطعا در مهاجرت معکوس نخبگان ایرانی اثرگذار باشد.
نظرات ( 0 )