
نگاه اقتصادی - سیاسی به پدیده مهاجرت و فرار مغزها00 نظر
.jpg)
از منظر نظریه کلاسیکها
کلاسیکها با اشاره به مزیت نسبی موجود در نقاط مختلف اظهار میدارند که با تکنولوژی یکسان، هر قدر مزیت نسبی یک نقطه بیشتر باشد کارفرمایان بیشتری به آن نقطه جذب شده و در نتیجه تقاضا برای نیروی کار در آن محل افزایش مییابد و با در نظر گرفتن فرض تحرک کامل نیروی کار، در پاسخ به این افزایش تقاضا، مهاجرت صورت میگیرد. با توجه به مدل کلاسیکها در کوتاهمدت نیروی کار با دستمزد بالاتر استخدام میشود اما در بلندمدت با توجه به جابهجایی نیروی کار دیگر تفاوت دستمزدها کاهش یافته و دستمزدها در نقطه مبدا و مقصد برابر خواهند شد. در واقع به نظر کلاسیکها علت اصلی مهاجرت تفاوت دستمزدها و مزیت نسبی نقاط مختلف است و با در نظر گرفتن سیستم تعادلی بلند مدت، حرکت نیروی کار در جهت بهینه صورت میگیرد.
نظریه نئوکلاسیک
نئوکلاسیک ها مهاجرت را پدیده ای برای تنظیم بازار نیروی کار جهانی میدانند که با عدم برابری عرضه و تقاضا در نقاط مختلف روبهرو است. تفاوتهای موجود در میزان رفاه کارگران مناطق مختلف سبب جابهجایی نیروی کار میگردد و این جابهجایی تا زمانی ادامه خواهد داشت که تفاوت دستمزدها با هزینه مهاجرت برابر گردد.
نظریه جاذبه و دافعه
همان گونه که از عنوان این نظریه مشخص است برخی افراد به خاطر عوامل دافعه که در محل زندگی وجود دارد (درآمد پایین، عوامل سیاسی و غیره) تغییر مکان داده و به خاطر کشش و جاذبه ای که سایر مناطق دارند به آن نقاط نقل مکان میکنند. برخی از دانشمندان طرفدار این نظریه «عوامل رانشی» را مهم تر از «عوامل کششی» میدانند.
نظریه بازار کار دوگانه
این نظریه مهاجرت را ناشی از نیاز وافر کشورهای توسعهیافته به نیروی کار ماهر میداند. بازار کار در کشورهای توسعهیافته به دو بخش ناهمگن تقسیم میشود. یکی بازار نیروی کار با تحصیلات بالا و دیگری بازار کار نیروی کار با تحصیلات پایین. آمارهای جمعیتی نشان میدهد که نسبت نیروی کار ماهر به نیروی کار کمترماهر در این کشورها کم است و در نتیجه کشورها سعی در جبران این بخش از بازار کار با استفاده از «مهاجرین ماهر» مینمایند.
تئوری سیستمهای جهانی
تئوری سیستمهای جهانی درباره ساختار کشورها و تشکیل فرصتهای بیشتر برای مهاجران بحث نموده و افزایش شکاف در بین کشورها در نتیجه رشد و توسعه به وجود آمده بعد از انقلاب صنعتی را علت مهاجرت از کشورهای توسعهنیافته به کشورهای توسعهیافته معرفی میکند. این سیستم وجود ارتباط (سیاسی، نظامی، اقتصادی و غیره) بین کشورها را عاملی تقویت کننده در مهاجرت میداند و معتقد است بیشترین مهاجرت از کشورهای پیرامونی به آن دسته از کشورهای مرکزی صورت گرفته است که آن کشورها با هم مراودات گسترده داشتهاند.
درباره پدیده فرار مغزها نیز دو دیدگاه کلی وجود دارد: دیدگاه ملیگرا، دیدگاه جهانگرا
دیدگاه ملیگرا
فرار مغزها را مشکلی برای کشورهای مهاجرفرست درنظر میگیرد. طرفداران این دیدگاه بیان میدارند که فرار مغزها سرقت افراد و خیانتی است که توسط کشورهای توسعهیافته صورت میگیرد. راههایی که این نظریه برای مقابله با فرار مغزها میدهد در راستای دیدگاه کلی بیان شده است. از جمله حمایت از صنایع نوپا در کشور مبدا و ایجاد موانع بیشتر در پذیرش مهاجر در کشورهای مقصد.
دیدگاه جهانگرا
بیان دارد که سرمایه انسانی مانند سرمایه فیزیکی از مناطقی که دارای بازدهی کمتر هستند به مناطقی انتقال مییابند که بازدهی بیشتری داشته باشند. در نتیجه مهاجرت نیروی انسانی باعث افزایش منافع تولید جهانی میشود. در حقیقت دیدگاه جهانگرا منطبق بر دیدگاهی است در مقابل فرار مغزها، این پدیده را به صورت گردش مغزها (Brain circulation) مینگرد که در آن نیروهای نخبه یک کشور که به کشور دیگری عزیمت کرده و در آن کشور اقامت یافتهاند، میتوانند با ایجاد ارتباط علمی منظم و مستمر با کشور خود در حد امکان به پیشرفت علمی کشور در زمینههای مختلف از طریق انتقال علوم و فنون کمک کنند.
در این دیدگاه در کنار آثار زیان بار مهاجرت و فرار مغزها، آثار احتمالی مثبت این پدیده نیز مد نظر قرار میگیرد. یکی از بازخوردهای اصلی مهاجرت، وجوه ارسالی توسط مهاجر (Remittance) به کشور اصلی و برای خانواده است. یکی دیگر از آثار مثبت در خصوص انتقال فناوری و دانش از طریق نیروی انسانی متخصص مهاجر به کشور متبوع خود، باید افزود از آنجا که بدون تردید ظرفیت علمی و فنی نیروی انسانی متخصص که مهاجرت کرده افزایش پیدا کرده است، هنگامی که آنها چه به صورت دائمی و چه به صورت موقت به کشور خود باز میگردند، به ویژه از طریق ارتباطاتی که با شبکههای علمی و فنی در کشورهای توسعه یافته دارند، میتوانند در انتقال دانش و فناوریهای نوین به کشور خود کمک موثری کنند. فناوریهای جدید به ویژه شبکههای اینترنتی میتوانند نقش مهمی در برقراری این گونه ارتباطات ایفا کنند.
برای مثال شواهد نشان میدهد که با مطرح شدن این نظریه در دهه ۱۹۹۰، حداقل ۴۱ شبکه تخصصی الکترونیکی به دست مهاجران مذکور پایهگذاری شد. شبکه نیروهای متخصص خارج از کشور آفریقای جنوبی (SANSA) یکی از نمونههای شبکه های فعال در این زمینه است که بیش از ۲۰۰۰ عضو دارد. این تجربه در کشورهای هند، چین، مکزیک، ارمنستان و سایر کشورهای در حال توسعه مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به ظرفیتهای عظیمی که سرمایه انسانی ایرانی در خارج دارد، میتوان این سیاست را برای بهره گیری از این ظرفیتها مورد استفاده قرار داد.
نظرات ( 0 )