
پارادوکس توسعه علمی و فرار مغزها00 نظر

براساس آمار و سنجههای کمی، توسعه منابع سرمایه انسانی ایران طی چند دهه گذشته چشمگیر بوده است. ایران هم در افزایش میانگین سالهای تحصیل و هم در افزایش تولید علمی محققان خود در ردههای بالای جهانی قرار دارد.
میانگین سالهای تحصیل از ۴.۲ در سال ۱۹۹۰ به ۱۰ سال در ۲۰۱۸ افزایش یافته و تعداد مقالات علمی منتشر شده توسط دانشمندان ایرانی طی دو دهه گذشته تقریبا پنجاه برابر شده است. علاوه بر این، کشور از اوایل دهه ۲۰۰۰، وارد یک پنجره فرصت جمعیتی شده است که طی آن نسبت جمعیت در سن کار به کودکان و سالخوردگان برای حدود نیم قرن بالا باقی میماند – که به معنی شرایط مساعد برای تشکیل سرمایه مالی و به تبع آن رشد اقتصادی است.
با این حال، تولید سرانه کشور برای مدت طولانی در حدود ۴۰۰۰ دلار در سال باقی مانده است که ایران را در زمره کشورهایی قرار می دهد که تحصیلات عالی نتوانستهاند تولید اقتصادی را در آن تقویت کنند. در کنار موانع نهادی دیگر، رشد اقتصادی پایین ایران تا حدی به دلیل کیفیت پایین سیستم آموزشی است که در پرورش تفکر انتقادی ناموفق است و دانش عملی لازم برای حل مشکلات دنیای واقعی را در اختیار دانش آموزان قرار نمیدهد. دلیل دیگر این کاهش کیفیت، افزایش کمی صندلیهای دانشگاهی در پاسخ به تقاضا برای افزایش میزان تحصیلات است که یکی از دلایل آن به تاخیر انداختن مواجهه با مسئله بیکاری است.
فرار مغزها کجای کار است؟
برای دستیابی به یک نمای کلی از عواملی که در کنار هم محیطی را که ایرانیان در آن تصمیمات مهاجرت خود را میگیرند شکل دادهاند و بحث در مورد چگونگی تکامل این نیروهای ساختاری در آینده میتوانیم به نظریه فشار-کشش مهاجرت رجوع کنیم که شروع و تداوم جریانات مهاجرت را در طول زمان بر اساس اختلافات بین محل مبدا و مقصد توضیح میدهد، که میتواند طیف گستردهای از عوامل اقتصادی، زیست محیطی، جمعیتی، اجتماعی و سیاسی را در بر بگیرد.
پدیده جاری مهاجرت و فرار مغزها در ایران را میتوان به تأثیرات پیچیده عوامل متعددی نسبت داد. شامل ضعفهای اجرایی و عملکردی، نوسانات سیاسی، عدم اطمینان از چشمانداز اقتصادی و عوامل اجتماعی - جمعیتی. در اینجا، ما در مورد عوامل عمدهای صحبت میکنیم که در کنار هم، محیطی را که ایرانیان در آن تصمیم به مهاجرت میگیرند، شکل میدهند. این عوامل بسته به اینکه چگونه بر تصمیمات مهاجرت افراد تأثیر میگذارند- از علل اصلی تا محرکها و کاتالیزورها - و همچنین دوره زمانی که عمل میکنند، به چهار دسته گسترده (زمینه ساز، بیفاصله، تسریعکننده و واسطهای) طبقهبندی میشوند.
اصطلاح عوامل زمینهساز برای اشاره به نیروهای ساختاری که تصمیمات مهاجرت را تحت تأثیر قرار میدهند اما ثابت هستند یا با گذشت زمان بسیار کند تغییر میکنند، استفاده میشود. اختلاف بین درآمد بین ایران و کشورهای مقصد، مهمترین این عوامل است..
محرکهای بیفاصله عواملی هستند که در مقایسه با عوامل زمینه ساز، در دورههای زمانی نسبتاً کوتاهتری تکامل مییابند و مستقیماً تصمیمات مهاجرت را تحت تأثیر قرار میدهند. در مقایسه با شکاف دستمزدی که بین ایران و کشورهای پیشرفته وجود دارد، تغییر در سطح درآمد هر فرد در طی چرخههای توسعه و انقباض اقتصادی مستقیماً بر تصمیمات مهاجرت تأثیر میگذارد. چهار روند متمایز را میتوان در درآمد سرانه تاریخی در ایران شناسایی کرد: افزایش شدید در دهه ۱۹۷۰ که تا حد زیادی به دلیل درآمد نفتی بوده است، کاهش شدید طی دهه ۱۹۸۰، بهبودی آهسته تا اواسط دهه ۲۰۰۰، و رکود از حدود سال ۲۰۰۵. عدم تعادلهای عمده در اقتصاد کلان و انحراف از شرایط عادی مانند سرمایه گذاری اندک کشور، بدهی زیاد و بحران بانکی، همراه با عدم قطعیت در سیاست و سیاستگذاریها، چشمانداز نامطلوبی برای رشد تولید در سالهای آینده به تصویر میکشد.
یک دوره طولانی رشد اقتصادی کند و چشم انداز اقتصادی ضعیف از مهمترین عوامل مهاجرت در دهه گذشته بوده است، به ویژه برای نخبگان بسیار تحصیل کرده که افق برنامه ریزی طولانیتری دارند و منابع بیشتری برای مقابله با عدم قطعیتهای مهاجرت دارند. در کنار این موارد، با پایین آمدن کیفیت زندگی، مسائل مهم و پایدار زیست محیطی نیز میتوانند در زمان ارزیابی معایب و مزایای احتمالی مهاجرت در نظر گرفته شوند. از مهمترین این موارد برای ایران میتوان به آلودگی شدید هوا در کلان شهرها و کمبود آب اشاره کرد که در بیشتر مناطق کشور با آن روبرو است. در حالی که تأثیر آلودگی هوا در تصمیم افراد به مهاجرت نخبگان به اندازه سایر عوامل اقتصادی و سیاسی-اجتماعی قابل توجه نیست، اما میتواند مانعی برای بازگشت مهاجران باشد.
بر خلاف عوامل تسریع کننده و بی فاصله که در دورنمای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نهفتهاند، محرکهای تسریع کننده با وقایع قابل شناسایی مرتبط هستند که مستقیماً تصمیمات مهاجرت افراد و خانوارها را تحت تأثیر قرار میدهند. واکنش نامناسب نهادها و دولت در مقابل این حوادث میتواند باعث افزایش استرس پس از سانحه در جامعه شود. تحریمهای اقتصادی اعمال شده علیه ایران در سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۸ در واکنش به برنامه هستهای از مهمترین وقایع دهه گذشته بوده که به طرق مختلف بر تصمیمات ایرانیان برای مهاجرت تأثیرگذار بوده است. در وهله نخست، این تحریمها با کاهش درآمدهای دولت، افزایش هزینههای معاملات بینالمللی و در برخی موارد، با ایجاد مانع برای تولیدات صنعتی به دلیل مشکل واردات کالاهای واسطهای، چالشهای اقتصادی را تشدید کردهاند. تحریمها همچنین احساس ناامیدی در جامعه را بیشتر کردهاند و این مسئله با خروج ایالات متحده از برجام تشدید شده است. سرانجام، تحریمها به واسطه ایجاد جو نامطمئن، با کاهش انگیزه در سرمایهگذاری در اقتصاد واقعی و ایجاد انگیزه در تبدیل پسانداز به ارزهای خارجی و امثالهم، رفتار مالی مردم را تغییر داده که با گذشت زمان روابط اقتصادی مردم با کشور را سست کرده و باعث افزایش تحرک بینالمللی آنها شده است.
تا اینجا در مورد نیروهای ساختاری و رویدادهای تسریع کنندهای که فضای مهاجرت در ایران را طی نیم قرن گذشته شکل دادهاند، صحبت کردیم. با این حال، علاوه بر عوامل محرک مهاجرت که در بالا مورد بحث قرار گرفتند، عوامل واسطهای دیگری نیز وجود دارند که به عنوان زیرساخت مهاجرت عمل و مهاجرت را تسهیل یا محدود میکنند.
پدیده مهاجرت و فرار مغزها در ایران همراه با چند دهه جدا شدن از اقتصاد جهانی، سرمایهگذاری ناکافی، ضعف عملکرد اداری، بسته شدن فرصتهای جمعیت شناختی و کاهش قابل پیشبینی ارزش نسبی منابع فسیلی کشور، به طور کلی، نشان میدهد که ایران ممکن است نسلهای رشد اقتصادی خود را از دست بدهد. البته، نخبگان ایرانی میتوانند از طریق کمک به اشکال مختلف از جمله بازگشت مجازی و واقعی به ایران، سرمایهگذاری مستقیم، کمکهای بشردوستانه، گردشگری و ارسال وجوه به طور چشمگیری به کاهش این چالشها کمک کنند.
منابع:
Azadi, P., Mirramezani, M., & Mesgaran, M. B. (2020). Migration and Brain Drain from Iran.( Stanford Iran 2040 Project)
هفته نامه تجارت فردا
نظرات ( 0 )