
چرا باید برگشت؟ چرا باید برنگشت؟!00 نظر

مهاجرت و حتي مهاجرت متخصصان امري جديد در تاريخ بشر نيست. اما ابعاد اين پديده در قرن بيستم، با توجه به سهولت انتقال اطلاعات، كم خطر شدن سفرهاي بين قارهاي و مشكلاتي كه جنگهاي جهاني براي افراد در بيشتر نقاط دنيا پديد آورد، باعث شد اين پديده بر صفحه رادار سياستگذاران بسياري از كشورها به عنوان يك معضل جدي ثبت شود.
اصطلاح فرار مغزها در بريتانيا در فضاي بازسازي پس از جنگ جهاني دوم در مواجهه با خروج بسياري از متخصصان وضع شد كه عمدتاً به مقصد آمريكاي شمالي وطنشان را ترك و نشان دهنده عمق نگراني از پديده مهاجرت متخصصان در زمان بازسازي پس از جنگ در اروپا است.
آمارهاي سازمان ملل نشان ميدهد جمعيت مهاجران در جهان در سال ۲۰۱۵ به 244 میلیون نفر (معادل 3.3 درصد جمعیت جهان) رسيده است كه ۴۴ درصد بيشتر از جمعيت مهاجران در سال ۲۰۰۰ است (United Nations, 2015) و بيش از ۲۰ درصد از مهاجرت جهاني، مهاجرتِ شمال-شمال (از كشورهاي توسعه يافته به كشورهاي توسعه يافته) است.
اما جالب است بدانید ايران در ميان 20 كشور اول مهاجر فرست محسوب نمیشود (International Organzation for Migration, 2018) و حتي نرخ مهاجرت از ايران (1.5 درصد جمعیت) هم از ميانگين جهاني پايينتر است.
به رغم اينكه كشور ما از مهاجرفرستترين كشورها محسوب نميشود، اما نرخ بازگشت دانشجويان ايراني بسيار كم است. اين امر، اهميت موضوع مقاله حاضر را نشان ميدهد كه به جاي پرداختن به دليل مهاجرت، باید به دليل عدم بازگشت آنها پرداخته شود. گام نخست مطالعه مشوقها و موانع بازگشت متخصصان است.
موانع و مشوقها
اقتصاد و كيفيت زندگي
يكي از دلايل پررنگ در مباحث تصميم به بازگشت، دلايل اقتصادي است، اما نكته جالب توجه اين است كه دلايل اقتصادي را عمدتاً كساني مطرح ميكنند كه به طور جدي به بازگشت فكر ميكنند. مثلاً يك دانشجوي دكتري پس از سه سال حضور در خارج از ايران ميگويد: "حقوق هيئت علمي در تهران كفاف زندگي را نميدهد. من از دوستان كه ميپرسم همه بيرون دانشگاه هم يك كار خوب دارند. خانه هم كه اصلاً امكان خريدش وجود ندارد."
اما كساني كه مدت طولاني در خارج از كشور حضور داشتهاند و مسئله بازگشت به عنوان يك دغدغه واقعي برايشان وجود ندارد، نوعاً كمتر به مسائل اقتصادي اشاره ميكنند. براي كساني كه تجربه بازگشت ناموفق به ايران را دارند نيز مسئله اقتصاد و به خصوص مسكن مسئلهاي جدي است: "من و خانمم بعد از فارغالتحصيلي برگشتيم ايران ولي نتوانستيم دوام بياوريم. خيلي فرق هست بين محيط كار اينجا و ايران... ولي بزرگترين مشكل براي ما اين بود كه، توي تهران خانه نداشتيم. واقعاً كسي كه خانه ندارد نميتواند برگردد."
دلايل شخصي، خانوادگي، ملّي
اين نكته كه ايران وطن ماست در همه مباحث مربوط به مهاجرت يا بازگشت مطرح میشود. بحث وطن معمولاً دو شكل دارد: گاهي به معناي وظيفه (دین) نسبت به ايران مطرح ميشود مانند ((ا گر همه متخصصان با يأس پاي خودشان را بيرون بكشند، چطور ميشود انتظار بهبود داشت؟)). اين معناي از وطن حتي وقتي به صراحت در بحث نيايد، درواقع به قرينهاي محذوف است. مثلاً كسي كه ميگويد: ((من از اينجا بهتر ميتوانم به ايران خدمت كنم)) در حقيقت دارد به سؤالي محذوف در مورد وظيفه يا دين نسبت به ايران سخن ميگويد. گاهي نيز وطن به معناي جايي مطرح ميشود كه خود انسان در آن احساس بهتري دارد. مانند: ((اينجا هر كاري بكني خارجي هستي)) یا ((آخرش كار يك روزي تمام ميشود. دوست داري دوران پيري را اينجا بگذرانی یا در ایران؟!)).
جمع بندی
موانع و مشوقهاي ذهني بازگشت را به طور كلي در 6 زمينه ميتوان خلاصه كرد. موانع عبارتند از: كيفيت زندگي پايينتر در ايران براي خود و فرزندان و مشكلات اجتماعي و سياسي در ايران، كيفيت پايينتر كارهاي تحقيقاتي در ايران و مشكلات اقتصادي بازگشت به ايران كه از اين ميان كيفيت پژوهش در عمل تأثيري در تصميم به بازگشت ندارد. مشوقها عبارتند از: جذابيت هاي خانوادگي و ميهني در ايران، احساس وظيفه و وامداري نسبت به ايران و قدرت تأثيرگذاري بيشتر در ايران است. از اين ميان كيفيت زندگي مهم ترين مانع و جذابيتهاي خانوادگي و ميهني مهمترين مشوق براي بازگشت هستند. البته مشوقها و موانع براي افراد مختلف متفاوتند. مثلاً مشكلات اقتصادي براي جوانان پر رنگتر از مسنترها نمود دارند. همچنين مشاهده شده است كه بيشتر افراد ابراز علاقه كردهاند كه در صورت اقامت در خارج از كشور با ايران همكاري كنند. تنها مشوقي كه در اين خصوص نقش دارد احساس وظيفه است و تنها مانعي كه مهم است پايين دانستن كيفيت پژوهش در ايران است.
توصيه سياستي
اما مهم ترين توصيه سياستي اين مطالعه و بررسی بر اساس دو مشاهده شكل ميگيرد: اول اين كه سنوات اقامت در خارج از كشور رابطه اي جدي با احتمال بازگشت دارد. با بالا رفتن سن، احتمال بازگشت پايين ميآيد. به نظر ميرسد پس از فارغالتحصيلي، يك پنجره طلايي وجود دارد كه در آن احتمال واقعي براي بازگشت وجود دارد. دوم اينكه افرادي كه درون اين پنجره بازگشت قرار دارند افرادي هستند كه نگرانيهاي اقتصادي دارند، يعني با گذشت زمان نگرانيهاي اقتصادي اين افراد رفع ميشود اما به دلايل ديگر احتمال بازگشتشان پايين ميآيد. بنابراين، به نظر ميآيد بايد براي بازگشت اين قشر برنامهريزي بهتري انجام شود.
توصيه سياستي ديگر اين است كه يكي از اولويتهاي سياستگذاري درباره مهاجرت بايد استفاده از سرمايه، تجربه، دانش و ارتباطات ايرانيان خارج از كشور باشد. دادهها نشان ميدهد بيشتر اين افراد، حتي اگر قصد بازگشت به ايران نداشته باشند، به شدت تمايل دارند براي پيشرفت ايران كمك كنند. يكي از موانع اين امر ناآگاهي متخصصان خارج از كشور از وضعيت واقعي پژوهش در كشور است و چنانچه مشاهده شد، افرادي كه از وضعيت پژوهش ايران نااميدترند، كمتر به همكاري تمايل دارند. بر اين اساس انتظار ميرود ارائه تصويري مناسب از وضعيت پژوهش در داخل (كه در دو دهه اخير دستاوردهاي فراواني داشته است و در رتبههاي بينالمللي هم ركوردهاي ارزنده اي به دست آورده است) و تلاشي گستردهتر براي ارتباط با ايرانيان متخصص خارج از كشور، باعث تشويق اين افراد به همكاري بيشتر براي رشد و اعتلاي علمي ايران شود.
نظرات ( 0 )