
مهاجرت تحصیلی و توان اقتصادی00 نظر

یکی از رهیافتهای افزایش ثروت و توسعه اقتصادی کشورهای کمتر توسعهیافته و تقویت قدرت اقتصادی آنها در عرصه بینالملل، سرمایهگذاری در سرمایه انسانی و متعاقب آن انباشت سرمایه انسانی است. علی رغم اهمیتی که نیروی انسانی متخصص در پیشرو بودن اقتصاد یک کشور دارد، آمار نشاندهنده خروج حجم وسیعی از اندیشمندان حوزههای مختلف علوم، مهندسین، پزشکان و از این قبیل که به دلایلی اقامت در کشورهای توسعهیافته را بر ماندن در کشور خود ترجیح میدهند، است. این پدیده که از آن با عنوان فرار مغزها یاد میشود، به معنای انتقال ذخایر و سرمایههای ملی به خارج از کشور و از دست رفتن فرصتهای توسعه بیشتر است.
از طرفی تجارت خارجی از عوامل مهم در اقتصاد جهانی محسوب میشود که ثروت کشورها را به گونهای غیرقابل تصور افزایش میدهد. گرایش به تجارت خارجی، عاملی است که کشورها را در محیط رقابتی قرار داده است. یکی از عوامل تاثیرگذار بر موفقیت کشورها در این رقابت، برخورداری از نیروی انسانی متخصص و کارآمد است. با افزایش تعداد نیروی انسانی کارآمد و متخصص در یک کشور، بازده تولید در آن کشور بیشتر شده و هزینههای تولید تقلیل مییابد. در چنین شرایطی قیمت نسبی کالاها و خدمات پایین آمده و توان تجارت بینالمللی بالا خواهد رفت.
مهاجرت نیروی انسانی متخصص باعث کندی در پیشرفت اقتصادی یک کشور میشود. یک کشور به هر اندازه هم که دارای منابع طبیعی فراوان و سرمایه کافی باشد، اگر فاقد نیروی انسانی در حد احتیاج باشد، نمیتواند به اهداف برنامههای اساسی توسعه دست یابد. در واقع خروج نیروی انسانی متخصص باعث کاهش کارایی سرمایه فیزیکی خواهد شد و بنابراین با بالابردن هزینه تولید کالاها و خدمات در بخشهای مختلف اقتصاد، توان صادراتی بخشهای تولیدی کشور پایین میآید، درآمد ارزی کمتری حاصل کشور میشود و اشتغال و توان رقابتپذیری کشور در عرصه بینالمللی کاهش مییابد.
مطالعات اقتصادمحور مهاجرت
البته موج جدید مدلهای پویا، احتمال ایجاد منافع ناشی از مهاجرت افراد ماهر برای اقتصادهای در حال توسعه را مد نظر قرار داده است. بحث رایج این است که مهاجرت، فرآیند تشکیل سرمایه انسانی را بدون تغییر رها نمیکند. اگر بازده تحصیلات در کشور مبدأ پایین باشد، باز کردن درها برای مهاجرت، نه تنها انباشت سرمایه انسانی را کاهش نمیدهد، بلکه از طریق ایجاد انگیزه برای کسب تحصیلات و مهارت به منظور مهاجرت، احتمال کسب تحصیلات برای افراد باقیمانده را افزایش خواهد داد (اثر محرک).
بیشتر مطالعات تجربی صورت گرفته درباره فرار مغزها از مدلهای اقتصادسنجی برای تخمین تاثیر فرار مغزها بر اقتصاد استفاده کردهاند. مشکل جذب، انتخاب و درآمد مهاجران، تغییرات در کیفیت کار گروه و اثرات عمومی آن بر بازار کار به طور گستردهای توسط اقتصاددانان از دهه ۱۹۶۰ مورد بررسی قرار گرفته است.
بین و دیگران (۲۰۰۳) در مقالهای با عنوان ((مهاجرت مغزها و رشد اقتصادی کشورهای کمتر توسعه یافته؛ منافع و مضرات)) به بررسی اثر مهاجرت مغزها بر رشد اقتصادی کشورهای مبدأ مهاجر در میان ۵۰ کشور در حال توسعه پرداختهاند. بر اساس نتایج این مطالعه، فرضیه ((سودمندی مهاجرت)) در سطح کل اثبات شده است اما نتایج تجزیه نمونه کشورهای مورد مطالعه نشان میدهد که منافع ناشی از مهاجرت مغزها از مضار آن کمتر است. منتفعشدگان، کشورهایی هستند که مهاجرت مغزها موجب افزایش سرمایه انسانی آنها میشود. همچنین اثر مهاجرت مغزها بر نرخ رشد کشورهایی که نرخ مهاجرت افراد دارای تحصیلات عالی آنها بالای ۲۰ درصد است و یا کشورهایی که سهم افراد دارای تحصیلات عالی از کل جمعیت آنها، بالای ۵۰ درصد است، منفی است. در مجموع، فرار مغزها در ۸۰ درصد کشورهای نمونه تأثیر منفی بر رشد اقتصادی داشته است.
بحث و نتیجهگیری
همان طور که گفته شد، از پیامدهای منفی مهاجرت نیروی انسانی متخصص این است که در فرایند تولید کالاهای رقابتپذیر و صادراتی اختلال ایجاد کرده و تولید و بخش خارجی اقتصاد کشور را با مشکلات زیادی روبرو میسازد. از یک سو، کاهش کارایی سرمایه فیزیکی به دنبال خروج نیروی انسانی متخصص، هزینه تولید کالاها و خدمات را در بخشهای مختلف افزایش میدهد و توان صادراتی آنها را کم میکند. از سوی دیگر بنگاهها واردات کالاهای واسطهای را که در فرایند تولید مورد استفاده قرار میگیرند، کاهش میدهند. به طور کلی مهاجرت نیروی انسانی متخصص، توان اقتصادی کشور را در به کارگیری پتانسیلهای بالقوهای که دارد کم میکند، در مسیر تجارت خارجی مانع ایجاد میکند و سرعت حرکت اقتصاد به سمت بازارهای بینالمللی کندتر میشود.
تحقیقات نشان میدهد با پدیده فرار مغزها، به جز بخش نفت وگاز در سایر بخشهای اقتصادی میزان صادرات و واردات و خالص تراز تجاری به صورت منفی تاثیر پذیرفتهاند و علت اصلی این تاثیر نقش نیروی کار متخصص در کیفیت محصولات تولیدی و درجه رقابتپذیری است. کاهش سرمایه انسانی در کوتاه مدت اثر مستقیم منفی بر تولید سرانه خواهد داشت. در میان مدت و بلند مدت به طور جدي توانایی کشور مبدأ را در اتخاذ فناوريهاي نوین و اختراعات تحت تاثیر قرار میدهد. بدین ترتیب کشورهاي در حال توسعه باید با از بین بردن عوامل دافعه موجب بازگشت نیروی انسانی متخصص و وارونهکردن اثر منفی فرارمغزها شوند.
همچنين با از بين بردن موانع رونق بازار تحقيق و توسعه و سرمايه انساني، موجبات انتقال و بومي کردن دانش و فنآوريهاي نوين از کشورهاي پيشرفته را بيش از پيش فراهم نمود. در اين راستا ميتوان با اتخاذ سياستهايي تعداد کشورهاي توسعهيافته و صاحب فناوريهاي نوين را در ترکيب شرکاي تجاري افزايش داد.
نظرات ( 0 )