

برسد به دست جناب محترم سکه
این روزها که مدام به صعود بر قله های قیمت فکر می کنی، هیچ به فکر وصال و فراغ عشاق و همسران هستی؟! با این بالانشینی تو، دیگر کسی نه می تواند به ازدواج فکر کند و نه جدایی. آنهایی که از قبل جدا شده اند و اکنون محکوم به پرداخت مهریه ماهی یک سکه هستند با این اوضاع باید کام بک کنند و دوباره به زندگی متاهلی بازگردند...
.jpg)
طنزهای ملیح رندانه
«طنز» و «ادبیات طنز» اما در شعر امام راحل(ره) حرفی دیگر است. در اینجا، این نکته برای ناآشنایان به مقولهی طنز گفتنی است که طنز (Satire) برای خندیدن و خنداندن نیست. طنز، مثل چاقوی سلاخی و قصابی است. ابزار کالبدشکافی است. طنزهای منظوم امام(ره) نیز زبان و بیان و پیام خاصی دارد؛ زیرا با نقد اجتماعی و بیان و زبان عرفانی درآمیخته است. طنز این رهبر ارزشها، هشدارهای معنوی است، فارغ از هر اندیشهی دیگر. معظمله از طنز، استفادهای دینی و اخلاقی کرده است. نگاه ایشان به طنز همهاش بیدارباشها و تذکرها و آگاهی است. به نمونهی این کاربردها توجه کنید، اگرچه اندک است.
.jpg)
فضای مجازی تهدید یا فرصت؟!
از طرح نظریه دهکدهی جهانی مک لوهان با بیان این جملات که « انسان که زمانی درتلاش برای صید ماهی و در جستوجوی شکار و به دست آوردن گوشت بود، امروز شکار جدید خود را یافته است: اطلاعات. و به احتمال زیاد، بسیاری از رفتارهای گذشتهاش را تکرار خواهد کرد. او ابزارهای بیشتر و بیشتری برای شکار اطلاعات خواهد ساخت. به فکر انبار کردن اطلاعات خواهد افتاد. شکار دیگران را خواهد دزدید. مزارعی برای پرورش این شکار جدید خواهد ساخت. میکوشد این شکار جدید را رام و اهلی کند.
.jpg)
همشاگردی سلام...
«روز اولی که ما را به دبستان بردند، روز خوبی بود. روز شلوغی بود، بچهها بازی میکردند، ما بازی میکردیم. اتاق ما، کلاس خیلی بزرگی بود، به چشم کودکی من. تعداد بچههای کلاس اول زیاد بود، حالا که فکر میکنم، سی نفر یا چهل نفر بودیم. روز پر شور و شوقی بود. خاطره بدی از آن روز ندارم. البته چشم من ضعیف بود، ولی کسی نمیدانست و خود من هم نمیدانستم. فقط متوجه بودم که بعضی چیزها را درست نمیبینم. سالها گذشت تا این که من خودم متوجه شدم چشمهایم ضعیف هستند و شاید حدود سیزده سال داشتم که پدر و مادرم برایم عینک تهیه کردند. لکن در این دوره شروع دبستان، من این مشکل را داشتم و این نقص را تحمل میکردم. قیافه معلم را به خوبی نمیدیدم، تخته سیاه را که روی آن مینوشتند، به درستی نمیدیدم. اینها در کار تحصیل من مشکلاتی پدید آورده بود. حالا خوشبختانه بچههایی که چشمشان ضعیف است در کودکی شناخته میشوند و برایشان عینک میگیرند. آنوقت در هیچ مدرسهای چنین کارهایی مرسوم نبود. البته این مدرسه ما یک مدرسه غیردولتی و یک مدرسه دینی بود که معلمین و مدیرانش از افراد متدین انتخاب شده بودند. و با برنامههایی اداره میشد که اندکی از مدارس معمولی آن زمان دینیتر بود...»
.jpg)
ژن خوب آقای آقازاده
سالها قبل در خوابگاه زنجان دانشگاه صنعتی شریف توفیق آن را داشتم که با چند تن از برگزیدگان المپیادهای جهانی هماتاق شوم. یکی از این عزیزان که هماینک استاد دانشگاه هاروارد آمریکاست، و به دوازده زبان زنده دنیا مسلط است، از اهالی تبریز بزرگ بود. یکی از عجایب زندگی این هماتاقی آن بود که هرگز دارو مصرف نمیکرد و به دکتر نمیرفت. عزیزترین چیز زندگیاش تا آنجا که دانستم؛ زیر شلواری مادر دوزی بود که خیلی برایش قیمتی بود. در اتاق رسم بود که هر کس از دیار خود چیزی میآورد؛ یکی ماست محلی و قیماغ از شهر کرد؛ آن دیگری گردوی پوست کاغذی دیار خود را و ای رفیق ما هم خیار شوری که خودش درست کرده بود و یک چیز عجیبتر.
.jpg)
عصبانیت اوباما از تحریم انتخابات
اوباما خطاب به کسانی که رای ندادند گفت: انتخاب خودتان است. دندتان نرم. می خواستید رای بدهید تا این زردک هویج رییس جمهورتان نشود. اوباما به صورت کنایی به همه ملتها گفت که تو رو خدا رای بدهید تا ترامپهای روی کره زمین زیاد نشوند. همین یک دانه برای یک کره زمین بس است.
.jpg)
ترامپ چی میزنه
اگر شما هم مثل من از اینکه نمیتوانید چگونه با عیدی 750 هزار تومانی عیدتان ار مدیریت کنید و در جستوجوی راهی راهی فرار از فکر هزینههای سرسام اور عید میگردید میتوانید این خبرها را که طی همین یکی دو هفته اخیر از سوی رسانه های معتبر منتشر شده دوباره بخوانید تا به شما ثابت شود که دنیایی که ما داریم در ان زندگی میکنیم شیر و تو شیر تر از این حرفاست که فکرش را میکنیم. آنوقت هم از فکر مخارج عید و کفش و کلاه زن و بچه بیرون میآیید و هم با شدت هرچه تمامتر میروید مثل من به خانواده در رفت و روب منزل کمک میکنید و خدا را هم شکر میکنید که لااقل در ایران زندگی میکنید که در خانه ما پول اگر نیست صفا هست. تازه میتوانید آن ترانه را هم حین رفت و روب زمزمه کنید که عید آمد و ما قبا نداریم/ با کهنه قبا صفا نداریم و کمی هم صفا کنید و خدا را شکر.
.jpg)
برسد به دست ترامپ‼‼
هر چند دشمنی آمریکا با ملت و کشور جمهوری اسلامی ایران به خاطر مواضع بر حق و مستقلش تمامی ندارد اما انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا گویا فصل جدیدی را در ابراز این دشمنیها رقم زده است...
.jpg)
ذکر سلطان دونالد، سر سلسله ترامپ شاهان ایالات متفرقه امریغ
آن عاشق زر و سیم، آن متخصص در بازی ریم، آن دوستدار مک دونالد، آن از هفت دولت آزاد. آن مجاهد راه دلار، آن دارندگان خرد از دست او در فشار. آن سینه چاک زنان زیبا، آن دارنده مدل موی فریبا، نامش دونالد ترامپ بود و دوستدار فیلم فارست کامپ .
.jpg)
آبگوشت گوزن روسی در دیزی سراهای تهران
در خبرها آمده است که به زودی گوشت گوساله روسی و گوشت گوزن روسی قرار است در قصابی های تهران به فروش برسد. ما واقعا داریم با این شتاب به کدام سو می رویم؟ از طرفی سیرابی هایمان را به ویتنام صادر می کنیم. چه شدند مردان سیراب خور قدیم؟ کجا رفتند عاشقان بی ادعای سیرابی؟! چه شده که امروز به جای نان داغ کباب داغ، نان داغ شکلات داغ می خوریم؟ به جای چنجه و شیشلیک گوسفندی، استیک و همبرگر گوزن؟ حالا نظر چند تن از چهره های اجتماعی و فرهنگی را درباره این تغییرات بزرگ فرهنگی و اجتماعی می خوانیم:
.jpg)
غلط نامه دروغ گویی
قرار شده در بعضی روزها لغت نامه جدیدی از خودمان صادر کنیم. بهتر دیدیم برای حسن افتتاح این لغت نامه دروغی لغت دروغ و مشتقاتش را به عنوان اولین لغت مطرح کنیم. این شما و این هم لغت نامه دروغین.
.jpg)
چگونه یک کتاب خوار شویم؟!
1- کرم کتاب باشید. آنقدر به کتاب ها پیله کنید تا پروانه شوید. پروانه کتاب زیباترین پروانه دنیاست. بال هایش اندیشه و تفکر است. فقط مواظب باشید وقتی پروانه شدید کسی تورتان نکند. 2- از کتاب به عنوان بالش استفاده نکنید. کتاب هایی هستند که بالینی می شوند و آدم ها بدون خواندشان، خوابشان نمی برد. کتاب هایی هم هستند که بالش می شوند و آدم ها را به خواب می برند ...
.jpg)
بیکاران، ورزشکاران و شاعران را هم عقیم کنید
یکی از مسئولان گفته است: باید معتادان و کارتن خوابها را عقیم کنیم و کلا نسلشان را از روی خاک برداریم. ما هم برای حل معضلات دیگر جامعه به تقلید از ایشان پیشنهاداتی را ارائه می دهیم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید:
.jpg)
آریایی نیستی اگه مهاجرت نکنی
این سالها موج مهاجران چمدان به دست ایرانی راه افتاده اند و هر کدام می خواهند به هر ضرب و زوری یک مهاجرت در پرونده خود به ثبت برسانند. هر کدام از مهاجران هم دلایل خاص خودشان را دارند که هر کدام هم از زاویه ای محکمه پسند و عقلایی هستند:
.jpg)
که امشب شب یلداست
هفت کاری که شب چله را باحالتر می کند 1- کتابسوزی: در بلندترین و سردترین شب سال، کتابهایی که در قفسه خاک می خورند و حتی یک بار هم نگاهی به آنها نیانداخته ایم را بسوزانیم تا با دیدنشان احساس خجالت نکنیم و با خیال راحت به تلگرام و دیگر فضاهای مجازی بپردازیم. 2- دور کرسی بدون گوشی: دور هم جمع شویم زیر کرسی و گوشی هایمان را دور بیاندازیم و به گپ و گفت بپردازیم. البته با توجه به اینکه بعد از پنج دقیقه حرفهایمان تمام می شود و حوصله مان سر می رود، گوشی هایتان را زیاد دور نیاندازید. همین دم دست بیاندازید...