
مهندس صابری - قائم مقام پارک علم وفناوری پردیس00 نظر
مهندس حسین صابری
عضو هیات علمی دانشگاه تهران
موضوع سخنرانی: انجمن های اسلامی و دیپلماسی علم و فناوری
نشست در حوزه علم و فناوري است. خواسته شده است نسبت بين ديپلماسي علم و فناوري و نقش تشكلهاي دانشجويي به ويژه انجمنهاي اسلامي گفته شود. مقدمه اول در حوزه ديپلماسي علم و فناوري اين است كه امروزه اين دو مقوله، نسبت روشني در تحولات مفهوم ديپلماسي پيدا كردهاند. هيچ پديده اجتماعي، ملي نيست كه نخواهد با ديپلماسي ارتباط برقرار كند. هر آنچه بخواهد پاي خود را از مرزهاي ملي فراتر بگذارد، با مقوله ديپلماسي و حاكميت ملي مواجه ميشود و بايد اين حوزه حاكميتي را در روابط بين الملل خود تعريف كند.
از سوي ديگر، خود ديپلماسي نیز از نگاه سنتي خارج شده و براي ارتباط با جهان، دنبال ابزار جدیدی ميگردد. لذاست كه امروزه از مقولهاي به نام «ديپلماتسي مكمل» يا «ديپلماسي موازي» سخن به ميان ميآيد كه در كنار ديپلماسي رسمي حاكميتي، از جنس قوه مجريه، در دو ساحت حاكميتي و غيرحاكميتي با پايش حاكميتي، ديپلماسيهاي مكمل داريم؛ مثلا ديروز، روز حقوق بشر اسلامي بود؛ از ديپلماسي قضايي صحبت به ميان آمد. الان، بنده كه مسئوليتي در حوزه بين الملل دارم؛ در مجمع مجالس آسيايي، از ديپلماسي پارلماني صحبت ميكنيم. در كنار اينها، غير از مقوله بسيار مهمي كه امروزه در حوزه رسانه وجود دارد؛ از مقولاتي مانند ديپلماسي گردشگري، فرهنگي، رسانهاي، ورزشي، و حوزههاي مختلف سخن به ميان میآید. ديپلماسي علم و فناوري نیز چند دهه است كه مورد توجه كشورهاي پيشرفته میباشد و موسساتي را هم به اين حوزه اختصاص دادهاند. بنابراين، هم ديپلماسي در خدمت علم و فناوري قرار گرفته و هم علم و فناوري ابزاري شده براي توسعه نفوذ ديپلماسي كشورها در عرصههاي منطقهاي و بين المللي.
بیش از دو سال قبل، سند ارتباطات بين المللي و روابط علمي جمهوري اسلامي، در شوراي عالي انقلاب فرهنگي به تصويب رسيده كه اين در واقع مكمل سند علم و فناوري كشور است. در چهار دهه گذشته، يعني در گام اول انقلاب، همه چيز ما دولت پايه بوده؛ اعم از ديپلماسي و اقتصاد و هم اکنون كه دو دهه از ابلاغ سياستهاي اصل ۴۴ ميگذرد، هيچ اتفاق محسوسي در اقتصاد ملي و حوزههاي فرهنگي و رسانهاي و حوزههاي ديگر نیفتاده است.
اگر بناست نگاهي نو دراندازيم و بحث بيانيه گام دوم مطرح گردیده است؛ (از جمله بند اول هفت توصیه پاياني كه علم و فناوري است) بايد نگاه مردم پايگي و نخبه پايگي را در اين حوزه تقويت كنيم و يكي از حوزههايي كه كاملا ميتواند این موضوع را نهادينه كند؛ سازمانهاي مردم نهاد، به معناي عام كلمه و تشكلهاي استادي و دانشجويي، به عنوان یکی از مصادیق اخص و اتم میباشد. طرح عملياتي ما براي سپردن امور به مردم چيست؟ زمانی که ما در فرانسه دانشجو بودیم، به عنوان انجمن اسلامي، کارهایی ميكرديم كه نه رايزن فرهنگي، نه رایزن علمي ما و نه سفارت خانه ميتوانست انجام بدهد؛ چون در توان آنها نبود. آن موقع، ما اين طرف ميز نشسته بوديم و آن طرف، سفير و مقامات بودند. بعداً که خودم، اين طرف ميز نشستم و سفير جمهوري اسلامي ايران در يونسكو شدم؛ عیناً مطالب را ملاحظه میکردم که میگفتند: شما به عنوان نماینده رسمی جمهوری اسلامی، میبایست این حرف ها رو بزنی. اما اگر یک استاد و دانشجو، مطالبی را بیان میکرد، خیلی تاثیر گذاری بالایی میداشت. مثلا در سال ۸۶، بحث هلوكاست تشديد شده بود. همان زمان سندي در نيويورك تصويب شده بود و ابلاغ كرده بودند که يونسكو، تكليف بكند به كشورها كه بايد در مورد هلوكاست، در آموزش اقدام بشود. ما در انجا، تك و تنها میخواستیم موضع رسمي جمهوري اسلامي را بگوييم؛ وارد جلسه شديم، يكدفعه جمعيتی وارد جلسه شدند که متوجه شدم ديپلمات نیستند. متوجه شدم سازمانهای مردم نهاد يهودي هستند و ما يك تشكل مردم نهاد نداشتیم که از اين خط مشي يا از این سياست ابلاغي دفاع كند.
من قبل از رفتن به يونسكو، گزارشي تهيه كردم؛ گفتم جهان امروز، جهان رسانه و سازمانهاي مردم نهاد است. اگر این دو تا را داشته باشید، جهان دست شماست؛ چون جهان امروز، جهان مدياكراسي و رسانه سالار است. آن دوران، چنان فضا سخت بود كه در يونسكو، هيچ كار نمیشد انجام داد. چه كردم؟ در سه نوبت خودم تورگاید شدم و اجازه ندادم ديگران، ليدر تور بشوند. چند گروه سفير به ایران آوردم. اینها ۷۲ و ۹۰ ساعت در ايران ميبودند و ما قصد داشتیم به اصلاح چهره بزك شده رسانههای غربي نسبت به ايران بپردازیم. سفرا را به پرسپوليس و پارسه میبردیم تا ايران قبل از اسلام را در شيراز و نیز ايران بعد از اسلام را در اصفهان به انها نشان بدهیم؛ يك روز هم با مقامات دیدار داشتند. در آن زمان یکی از مهمانان که از کشور افریقا بود، گفت: با این کاری که شما کردید، چهل سفیر به شما اضافه شد و این اثر یک سفر ۷۲ تا ۹۰ ساعته بود.
دانشجويان، سفراي فرهنگي انقلاب هستند. در ديپلماسي فرهنگي، برد و توان انجمن اسلامي از خيلي از تشكلهاي دولتي بیشتر و به مراتب، مؤثرتر است. ما نافي عمل بخش حاكميتي نيستيم؛ ولي ظرفيتها مهم است. این بحث مصداقی را عرض كردم تا نسبت اين تشكلها با ديپلماسي علم و فناوري مشخص گردد. این سند را که بررسی کردم، ملاحظه شد عمدهاش نقایص همين حوزه است كه ظرفيتهاي مردمي را مورد توجه جدي قرار نداده است. البته در مواردی به تشكلها اشاره شده است؛ ولي اينكه سهمي براي آنها قائل شود، ملاحظه نمیشود.
اگر بناست بحث گام دوم مطرح شود، يكي از كارهايي كه بايد انجام دهيم، بازخواني گام اول با نگاه نقد و ارزيابي است. در زمینه انجمنها، در اين دوره جديد اگر بناست مأموريتي تعریف شود، باید در چهارچوب سند راهبردي يا منشور گام دوم انقلاب اسلامي باشد. ميانگين سنّی این مراکز، مثل اتحاديه انجمنهاي اسلامي دانشجويان اروپا، حدود ۵۵ سال است؛ هند ممكن است كمتر باشد. در مجموع، حدود نيم قرن تجربه تشكيلاتي از جنس دانشجويي و دانش آموختگي داریم كه به انقلاب اسلامي معطوف بوده که يا برای پيروزي انقلاب، مبارزه کرده اند و يا براي اداره نظام برآمده از انقلاب، كادر سازي كردند؛ البته این تشکل ها در هر زمان، رویکردی ویژه داشته است. البته الان هم که به تشكلهاي خارج از كشور نگاه میکنیم، ملاحظه میشود كه همان مأموريتهاي كلان (فارغ از دغدغههاي سياسي و جناحي در داخل كشور) وجود دارند.
در حوزه علم و فناوري اگر اصلاح سند قرار باشد اتفاق بیفتد، من يكي دو كار از دوستان تشكلهاي منطقه اروپا را بررسي ميكردم، ملاحظه کردم که دوستان ابتكاري به خرج داده بودند و ديداري با مسئولان معاونت علمي و فناوري رياست جمهوري داشتند؛ ولي اين، مستلزم آن است كه يكسري اتفاق در اين حوزه بيفتد؛ از جمله اینکه ظرفيت و توان انجمنها با نگاه مأموريت جديد، با رويكرد مسئله شناسانه، موقعيت شناسانه و مخاطب شناسانه؛ باید بازخوانی شود. يعني اگر قرار است علم و فناوري در خدمت ديپلماسي قرار بگيرد و دانشجویان به عنوان ديپلماتهايي از جنس رايزنهاي علم و فناوري معرفی شوند (چنانکه تشکل های دانشجویی در حوزه فرهنگي در منطقه فرانسه، گاهي بيانیهای صادر میکردند و اثر آن به مراتب، از دهها سند و فعاليتي كه تشكلهاي رسمي دولتي داشتند، موثرتر بود) باید برای ان برنامه ریزی کرد. اگر دیروز دانشجویان ما در خارج از کشور، سفرا و رايزنان فرهنگي ما بودند، امروز اين تشكلها اين ظرفيت را دارند كه رايزنان علم و فناوري ما شوند (از جنس مردم پايگي) به شرطي كه نگاه عوض شود.
سند موجود شوراي عالي انقلاب فرهنگي كه در اسفند ۹۶ تصويب شده، سند بسیار خوبي است و اولين باري است كه ما از سند روابط علمي جمهوري اسلامي بهرهمند ميشويم؛ ولي اين سند نیز دولت پايه است، يعني بايد نگاه عوض شود. تشکل های دانشجویی در این زمینه میتوانند ما را کمک کنند بدین صورت که یک بازخواني نسبت به ماموريتهاي خود داشته باشند و همچنان که در گذر زمان ديپلماسي عوض شده، مأموريتهاي انجمنها، با حفظ اساس كار (كه رويكردهاي فكري، فرهنگي و معنوي و مذهبي بوده) تغییر کند و شرايط و زمينههاي نو و زماني نو را درك كنند.
بر اين اساس، اگر اين رويكرد مسئله شناسانه و زمان شناسانه و مخاطب شناسانه اتفاق بيفتد، در آن صورت، در شرايط ملي ما، تحول ایجاد خواهد شد. اساس بحث ديپلماسي علم و فناوري امروز ما، اقتصاد منهاي نفت است. علم و فناوري چه جوابي دارد؟ "اقتصاد دانش بنيان" اگر بناست اقتصاد ملي ما، دانش بنيان شود، بدون ارتباط با عرصه بين الملل و تبادلات علمي ممکن نمیگردد. با دروازه بسته نميشود کار کرد. چه بخشی میتواند کار کرد؟ همانجايي كه هم ميتواند پيشاني باشد و هم پيشران؛ يعني حوزههاي مردم پايه از جنس سازمانهاي مردم نهاد مانند انجمنها.
بر اين اساس، اگر اين نگاه را دوستان بپذيرند و به يك ادبيات مشترك برسيم، در آن صورت میتوان به چند سرفصل مهم در باب ظرفيتها و فرصتهاي تشكلهاي دانشجويي، دانشآموختگي، نخبگي و استادي اشاره نمود: اولا، اينها بدنه گسترده اجتماعي براي بسط همكاري با قاعده هرم جوامع هستند. سال 73 در انگليس، جلسه علمي اتحاديه بود؛ در آنجلسه مطرح شد که ما نيازمند احزاب منطقهاي هستيم. همچنان كه براي برون رفت از بسياري از مشكلات در ساحت ملي، بايد تكليف "تحزب" كه قانون اساسي ما هم بحث ميكند و در این زمینه تجربه تاريخي موفق و ناموفق داريم، حل شود؛ همچنین باید براي برون رفت از مشكلات موجود در سطح حاكميتي، با جامعه مدني به ویژه با قاعده هرم جوامع، ارتباط برقرار كنيم. يكي از مجموعههايي كه ميتواند كار كند، مجموعه «نخبگي علمي» است. در گذشته دوستان در همه كشورهايي كه بودند، معمولا مينشستند و بحث ميكردند كه مسئله اصلي ما چيست.
الان هم ما اين مباحث نياز را داريم؛ يعني تشكلهاي دانشجويي ما صرفا يك تشكل دانشجويي نیستند؛ بلکه تشكل راهبردياند كه در عرصههاي مختلف ميتوانند خلأهاي موجود كشور را پاسخ بدهند. يكي از موضوعات كه بحث ميزگرد ما است. حوزه علم و فناوري است. اين ارتباط با بدنههاي اجتماعي در كشورهاي مختلف در ساحت ملي، زمينه را براي چند حوزه فراهم ميكند: اولا، با ديوارهاي بلند و درهاي بسته، نميتوان اقتصاد دانش بنيان داشت و ناچاریم که تبادل علمي داشته باشیم. به تعبير مقام معظم رهبري، ما از دانشجويي ابايي نداريم، ولي هميشه نميخواهيم دانشجو بمانيم.
مهمترين سند بالادستي قانون اساسی میباشد. در اصل دوم قانون اساسي جمهوري اسلامي (بعد از بيان پايههاي شش گانه نظام) و راههاي وصول به اهداف نظام، دقيقا همين را بيان ميكند: بند (الف) ميگويد اجتهاد بر كتاب و سنت؛ بند (ب) ميگويد استفاده از علوم و فنون پيشرفته بشري و تلاش در جهت پيشبرد آنها. اين را كجا ميخواهد انجام بدهد؟ وزارت علوم، معاونت علمي رياست جمهوري يا بدنه اجتماعي مردمی.
براي انتقال دانش فني به داخل كشور، باید بسترسازي شود و زمينه سازي در مورد فناوريهاي نو صورت پذیرد. خيلي از علوم، نياز است تا بومي بشود. چه كسي ميتواند اين كار را بكند؟ كسي كه به داخل و خارج شناخت دارد.
دسترسي آسان صنعت و دانشگاه به مرزهاي فناوري نیز ضروری است؛ زیرا دانشگاه حوزه علم و آموزش است و اين حوزه، حوزه فناوري است. یکی دیگر از کارها، پر كردن خلأهایی است كه الان وجود دارد. در اين فضایی كه امكانات ما محدودتر ميشود، كدام مجموعه ميتواند اين ظرفيت و خلأ را پر بكند؟ همين تشكلها میتوانند. بنابراين، تعامل انجمنها و تشكلها با مراكز علمي داخل كشور، از سويي براي دريافت نيازها، و از سوي ديگر براي انتقال تجارب و بسترسازي براي همكاري و جهت بخشيدن به پژوهشهاي دانشجويان و پژوهشگران و دانشپژوهان؛ يكي از مأموريتهاي جدید تشكلهاي دانشجويي در مسير تحقق اهداف گام دوم ميتواند باشد. يعني سفراي فرهنگي انقلاب اسلامي، بايد به سفراي علم و فناوري تغيير چهره بدهند، البته با حفظ مأموريتهاي ذاتي كه براي انجمنها است. در نشست مقدماتي نهاد هم این بحث صورت گرفت که در آستانه گام دوم، میبایست نسبت به مأموريتهاي اين تشكلها، به ويژه انجمنهاي اسلامی بازخوانی صورت بگيرد و در قالب اين بازخواني، مأموريت های جدید در حوزه كار تشكلها قرار بگيرد.
خلاصه اينكه در نسبت ديپلماسي علم و فناوري با تشكلهاي مردم نهاد، اگر بناست اتفاقي در گام دوم صورت بگیرد (كه اين سند راهبردي به ما ميگويد كجا بوديم و كجا هستيم و به كجا ميخواهيم برسيم) برای رسيدن به وضعيت مطلوب، اولين شرط، توسعه علم و فناوري است. بنابراین، بايد اصلاح نگاه صورت بگيرد و بعد الزامات مردمپايگي را رعايت بكنيم؛ ازجمله ميدان دادن به تشكلهاي دانشگاهي (اعم از دانشجويي و دانش اموختگي و استادي) كه بتوانند پل ارتباطي داخل و خارج از كشور شوند و از سوي خود تشكلها، باید بازخوانی در زمینههای مأموریتهاشان صورت گیرد. با توجه به شرایط کشور و لزوم بازخواني صحنههاي مختلف ملي، ازجمله اقتصاد ملي بر پايه اقتصاد منهاي نفت، اقتصاد مقاومتي و اقتصاد دانش بنيان؛ این رویکرد ضروری به نظر میرسد.
نظرات ( 0 )