دکتر زواشکیانی: رابطه ایرانیان خارج از کشور و حاکمیت باید اصلاح شود
اصلاح رابطه ایرانیان خارج از کشور و حاکمیت
دکتر علی زواشکیانی از آن دسته دانشآموختگان خارج از کشور است که در دسته نخبگان میگنجد. دانشآموز المپیادی دهه هفتاد که سالهای اخیر از چهرههای جدی فضای کسب و کار نوین و دانشبنیان است. پای صحبت با او نشستیم و از تاثیری که نهاد میتواند در تغییر نگرش کشور به ایرانیان خارج از کشور داشته باشد شنیدیم.
شما در این سالها با دانشآموختگان ایرانی خارج از کشور که میشود آنها را نخبه خطاب کرد در تماس بودهاید. چه در ایران و چه در خارج. وضعیت مهاجرت و حضور آنها در ایران را چه طور میبینید؟
من یک ارزیابی روی نخبگان کشور از سال 2000 داشتم. از آن جمع شاید 5 درصد هم در ایران نماندهاند. رتبه های بالای کنکور هم همین شرایط را دارد. در کل یعنی حدود 70 تا 80 درصد قشر تحصیلکرده با توان بالای فکری را از دست میدهیم. یعنی توان نخبگی کشور ما در حد یک کشور 8 تا 15 میلیونی شده است.
عکس این موضوع در غرب اتفاق افتاده است. مثال آمریکا با جذب نخبگان هند و چین و ایران توان نخبگی خودش را در حد یک کشور 800 میلیونی بالا برده است. من خودم در مجموعه ایران نالج با پروژه بازگشت نخبگان دکتر ستاری درگیر بودم و به گمانم بیش از هزار نفر را به کشور برگشتند. اما حدود نصفشان بعد از مدتی دوباره به دلیل شرایط مختلف اقتصادی اجتماعی سیاسی از ایران رفتند. یعنی همین تعداد محدود را هم نتوانستیم نگه داریم.
نهاد نمایندگی توانی برای اصلاح این وضعیت دارد؟ مسائل اقتصادی را که نمیتواند تغییری دهد
فقط مشکلات اقتصادی نیست. رابطه بین نخبگان تحصیلکرده در خارج از کشور و حاکمیت هنوز مشکل دارد. گمان من این است که یکی از جاهایی که میتواند رابطه بین نخبگان و حاکمیت اصلاح بکند، دفتر نهاد است. معاونت علمی ریاست جمهوری نقش خوبی دارد اما نهاد میتواند محل تعامل باشد. نهاد باید جایی باشد که بتوان با آن صحبت کنند و نسبت به آینده کشور امیدوار شوند. ما مکانیزمهایی در داخل داریم که مانع اثربخشی این افراد میشود. مثال نسبت به دوتابعیتی بودن، گارد جدی وجود دارد. در حالی که امروز مزیت رقابتی در درس خواندن بین دانشجویان خارجی نیست.
چرا که به تمام مقالات و کتابها در ایران دسترسی دارید. خیلی از واحدهای درسی را میتوانید آنلاین شرکت کنید. مزیت رقابتی این است که شما بروید و کسب و کاری یاد بگیرید. مثال کسی که پنج سال در گوگل کار کرده یا در شرکت آمازون تجربه مدیریت تکنولوژی دارد، اگر به ایران برگردد میتواند منشا اثر زیادی باشد. ما با قانون ممنوعیت به کارگیری افراد دوتابعیتی، عملا جلوی بازگشت به ایران و ماندگاری در کشور برای بخش مؤثر و مهمی را گرفتهایم و حس شهروند درجه دو به آنها دادهایم و کاری کردهایم که شخص نمیتواند در ایران بماند.
حل چنین مشکلاتی از نهاد برمیآید؟
نهاد میتواند به علت ارتباطاتی که با دفتر رهبری دارد ورود کند، چرا که قدرت تغییر سیاست دارد. خودمان جلوی خودتحریمی و دلزده شدن نخبگانمان را بگیریم. البته این امر نافی مسئولیت نخبگان در قبال کشورشان نیست و قرار نیست به هر بهانهای ساز رفتن کوک کنند. کار کسی که از امکانات استفاده کرده و بعد رفته و پشت سرش را نگاه نکرده، توجیه نمیشود و باید پاسخگو باشد. اما این طرف ماجرا هم ظاهرا کسی دلش نمیسوزد.
البته در زمان آقای ستاری در حوزه شرکتهای استارتاپی و دانشی و تکنولوژی، فعالیتها و جریان خوبی شکل گرفت ولی در کل برنامه منسجمی که همه رویش توافق داشته باشند، در دسترس نیست. یعنی همزمان عدهای خوششان میآید که اینها برگردند و عده ای در نهادهای امنیتی دوست ندارند که اینها برگردند. داشتن رویکرد باز نسبت به منابع انسانی باکیفیت از لازمههای حکمرانی مناسب در این زمینه است. امری که در کشورهای غربی به صورت جدی توجه میشود و ما با رویکرد امنیتی به آن، خودمان را از بسیاری ایرانیهای باکیفیت محروم میکنیم.
در اینجا نهاد میتواند با گزارشدهی منظم به بیت و نهادهای مرتبط، تصویر درستی از آنچه که اقدام میشود ارائه کند. از نهاد انتظار میرود کاری را انجام دهد که فرد دیگری نتواند انجام دهد و آن، تلطیف رابطه حاکمیت با نخبگان و تحصیلکردههای خارج از کشور و کسانی که برمیگردند یا در کشور دیگری میمانند است.
این نقش منحصر بفرد باید مقداری تبیین شود چرا که صرف سیاستگذاری کافی نیست و فردی که اجرا میکند اگر ذهنیت دیگری داشته باشد به آنچه مطلوب است نمیرسیم. در این راستا نهاد اقدامی کرده است؟
بله. سال اولی که من با نهاد کار کردم ترکیب سخنرانیها و محتوای صحبت آنها خیلی با مسائل مبتلا به ایرانیان خارج از کشور زاویه داشت اما به تدریج سلیقههای متنوعتر آمدند و صراحت در بیان مسائل بیشتر شد. دقت کنید که اتفاقا ایرادی ندارد که هموطنان ما در خارج کشور بمانند به شرطی که ما بتوانیم از آنها استفاده کنیم و آنها هم در حل مسائل و مشکلات و همچنین انتقال فناوری و دانش به ایران کمک کنند.
یک زمان که بحث جعلی خلیج عربی مطرح شد اتفاقا همین افراد با یک بمب گوگلی مقابله کردند. اما آیا امروز هم چنین واکنشی میدهند؟ بعضیها که البته به نظرم اقلیت فعالی هستند از هر فرصتی برای ضربه زدن به حاکمیت استفاده میکنند و توجه هم نمیکنند که حاکمیت در کشوری به نام ایران مستقر است. ما در داخل هم برنامهای برای ایرانیان خارج از کشور و خانوادهشان نداریم.
اسرائیل پول و بودجه صرف میکند که بچههای یهودی در تابستان به اسرائیل بروند و با آن فرهنگ آشنا شوند اما ما هر روز داریم از ایرانی خارج از کشور دورتر میشویم، آن را تهدید امنیتی میبینیم و امری که زمانی مزیت رقابتی ما بود به ضد خودش تبدیل شده است. این مساله را چه بخشی از حاکمیت باید اصلاح کند؟ جایی که نزدیکترین فاصله را با هسته حاکمیت دارد. پیام باید از منبع برسد و این به نظر من مسیری است که حاج آقا مرتضوی و تیمشان در این چند سال دنبال کردهاند.
همان طور که گفتید شرایط سخت بوده و الان بحرانیتر هم شده است و به راحتی میتوان به افرادی که با نهاد همکاری میکنند برچسب زد، چه کاری از دست نهاد برمیآید؟
سخت است که نهاد بخواهد مستقیم وارد شود. ما در داخل به یکسری تغییر نگرش نیاز داریم. شما بروید از ایرانیان خارج از کشوری که برگشتند و در شرکتهای فناوری، مقامی گرفتند و مدیر عامل شدند بپرسید. حدود 70 تا 80 درصدشان توسط نهادهای امنیتی مصاحبه شدهاند. برخی هم احضار یا بازجویی شدهاند. تازه اینها کسانی هستند که جمهوری اسلامی را پذیرفتهاند و چنین بلایی سرشان آمده است. کاری که در هیچ جای دنیا نیست. من این همه در همین نهاد و جاهای حاکمیتی صحبت کردهام، ولی در هیچ جای دنیا جلوی من را نگرفتهاند که بازجوییام کنند.
در سفرهای آقای روحانی به نیویورک، همراه دکتر ستاری بودم اما کسی جلوی من را نگرفت. حالا شما فرض کنید در جلسهای مثلا اوباما از دانشمندان تقدیر کرده و یک ایرانی هم آنجا باشد. اگر به ایران بیاید این آدم کارش تمام است. این نگرش باعث شده خیلی تفاوت ایجاد شود و ما این آدمها را پس میزنیم. اینجاست که نهاد باید ورود کند و نگرش حاکمیت را عوض کند. مثالی بزنم. ما یک وقت سوپرمارکتی داریم که اول یک بقالی است و صاحب مغازه نگاه میکند که کسی چیزی را ندزدد. اما یک وقتی سوپرمارکت بزرگی میزنیم که افراد خودشان کالا را برمیدارند و بعد حساب میکنند.
اینجا احتمال دزدی بیشتر است اما طرف میبیند که فروشش ده برابر شده و سودش هم بیشتر شده است. این برایش می صرفد. نگرش کشورهای غربی این طور است. نگرش صنعتی دارند و برای میلیونها نخبه سیستم میچینند. اما ما چنین سیستم و نگرشی نداریم. نهاد میتواند حمایت غیرمستقیم هم داشته باشد. که لزوما مالی هم نیست. خیلی وقتها میتوانید محصولاتی تولید کنید که به درد ایرانیان خارج از کشور بخورد یا در داخل از آن شرکتها حمایت کنید تا بتوانند محصولاتشان را بفروشند.
محصولات فرهنگی به زبان فارسی و چیزهایی که ایرانیان به آن نیاز دارند را کمک کنند تا تولید و عرضه شود. همچنین افرادی که نگاه متعادلتری دارند را دور هم و در کنار مدیران حاکمیتی جمع کنیم تا برای مسئولان توضیح دهند و بشنوند. گزارشها و جمعبندیهایی که حاج آقا مرتضوی انجام میدهند در همین راستا است و به نظرم اثربخش است. کار نهاد میتواند این باشد که ارتباط مستقیم بین دانشجوها و حاکمیت برقرار کند.
به نظرم اگر قرار است کسی گوش شنوا داشته باشد همین نهاد است. چون در بقیه کانالها حتی معاونت علمی هم گزارشهایشان کلی فیلتر میخورد و دولت هم با فاصله نگاهشان میکند. اما اگر نهاد وسط بیاید خیلی عمیقتر گوش میدهند