دختر مکه – قسمت سوم – زن در جامعه عربستان (پیش از اسلام)
در قسمت قبل به موضوع وضعیت زنان در جوامع باستان پرداختیم و در این قسمت، وضعیت زنان در عربستان پیش از اسلام را مورد بررسی قرار میدهیم.
در گزارش ویل دورانت آمده است:
در میان اعراب، هر پدری اگر میخواست، میتوانست دختر خود را پس از تولد زنده به گور کند. اگر نمیکرد حداقل از تولدش غمگین میشد. انتظار مرد از زن خود این بود که فرزندان بسیار بیاورد، مخصوصاً پسر بزاید. وظیفه زن،پرورش دادن مردان جنگجو بود.[1]
بنا به نوشته آیت الله سبحانی؛ زنان در میان عرب همانند کالا خرید و فروش میشدند و از همه حقوق اجتماعی و فردی، حتی حق ارث محروم بودند. زنان را در ردیف حیوانات قرار میدادند و میگفتند مادران همانند ظروفند، فقط برای محل نطفه آفریده شدهاند.[2] در قرآن آمده است: «وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ، يَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَيُمْسِكُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرَابِ أَلَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ» «هنگامی که خبر تولد دختری به پدرش داده میشد، رنگش سیاه میشد و در ظاهر، خشم خود را فرو میبرد و بهخاطر این خبر از میان طایفۀ خود متواری میشد. نمیدانست آیا نوزاد خود را با شرمساری نگه دارد یا زیر خاک پنهان سازد.»[3]
شخصی به نام «قیس بن عاصم» نزد پیامبر(ص) آمد و در مورد زنده به گور کردن دخترانش اظهار داشت: از این جهت کوچکترین تاثری احساس نکردم جز در یک مورد و آن را اینگونه شرح داد: «همسرم باردار بود و من به سفر رفتم، وقتی برگشتم، عمل زایمان انجام شده بود. پرسیدم نوزاد پسر است یا دختر؟ پاسخ داد: او مُرده به دنیا آمد. در واقع، نوزاد دختر بوده، ولی از ترس من، او را به خواهرانش میسپارد تا نزد آنها بماند و بزرگ شود. از این ماجرا سالها گذشت و آن دختر بزرگ شد. ناگهان، روزی دیدم دختر زیبایی در حالیکه موهایش را بافته و گردنبندی بر گردن دارد، وارد شد و همسر مرا مادر خطاب کرد. پرسیدم این دختر کیست؟ همسرم در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود، داستان را نقل کرد و من سکوت کردم. او خیال کرد من راضی شدم، ولی غم مرا فرا گرفته بود و رنج میکشیدم تا روزی که همسرم با خیال راحت از خانه بیرون رفته بود، من دست دخترم را گرفتم و به یک نقطه دوردست بردم و در جلوی چشمانش گودالی حفر کردم و در حین کار، مرتب علت حفر گودال را از من میپرسید، من بدون هیچ پاسخی، همچنان به کار خود ادامه میدادم. تا آنگاه که حفر گودال کامل شد و من او را کشانکشان بهسمت گودال بردم، او مرا پدرجان خطاب میکرد و با التماس از من میپرسید چرا با او چنین رفتاری میکنم، من اعتنا نکردم و دخترم را زیر تَلّی از خاک قرار دادم و این تنها موردی بود که متأثر شدم.»
پیامبر(ص) ـ که با شنیدن این ماجرا چشمانش پر از اشک شده بود ـ فرمود:
«إنَّ هذهِ لَقَسْوَةٌ وَمَنْ لایَرْحَمْ لایُرْحَمْ»
«این، سنگدلی است. آن که رحم نکند مشمول رحمت الهی نمیشود.»[4]
رواداری ستم نسبت به زنان، در کلیه عرصهها از جمله ازدواج جریان داشته، حتی پس از آنکه قانون ازدواج به منظور جلوگیری از هرج و مرج جنسی رسمیت پیدا کرد، افزون بر اینکه مردها آن را به نفع خود تفسیر کردند، تحت تاثیر فرهنگها، آموزهها و اقتضائات جغرافیایی قرار گرفت و با شکلهای گوناگون اجرا شد. مانند ازدواج چند همسری، چند شوهری، آزمایشی تا تک همسری. اما برای جامعه زنان هیچ نوع آزادی اعم از علمی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را به ارمغان نیاورد.[5]
در هر صورت ازدواج در عربستان پیش از اسلام نیز دچار همین سرنوشت گردید و انواع گوناگون پیدا کرد که به برخی از انها اشاره میشود:
۱- «ضیزن» نام یکی از ازدواجهایی است که قبل از اسلام در میان عربها رایج بود. وقتی پدری از دنیا میرفت پسرش جانشین او میشد و همه دارایی، حتی همسر پدرش را نیز در اختیار میگرفت. لذا پسر، هم میتوانست بدون پرداخت مهریه با وی ازدواج کند و هم میتوانست به دیگری ببخشد. پسری که وارث پدرش باشد ضیزن میگویند. (البته ازدواج پسر با مادر واقعی خود نکوهیده و غیر مجاز تلقی میشد.)[6]
۲- ازدواج با دو خواهر به طور همزمان، یا یکی پس از دیگری با اینکه، خواهر قبلی حضور دارد، مرسوم بوده، ولی اسلام آن را حرام اعلام کرد.[7]
۳- ازدواج موقت: برای این ازدواج، زمان معینی قید میشود. تا چندی که زمان معین تمام نشده ازدواج اعتبار دارد. وقتی که زمان قید شده پایان یافت، زن و مرد بدون نیاز به اجرای طلاق، از یکدیگر جدا میشوند. این نوع ازدواج با ملاحظه شرایطی که اسلام در نظر گرفته، در فقه شیعه مجاز شمرده شده است.[8]
4- ازدواج شغار: در این نوع ازدواج، مردی خواهر، یا دختر خود را به ازدواج مرد دیگری در میآورد در برابر اینکه مرد دوم نیز خواهر یا دختر خود را به ازدواج او درآورد. در این نوع ازدواج، زنها از مهریه محرومند. به همین سبب آن را نکاح شغار میگویند. (شغار به معنای دوری است)[9]
گفته میشود: این نوع نکاح در استرالیا، گینه نو، سیبری، ترکستان، آفریقا و برخی نواحی هند رایج است ولی اسلام آن را حرام میداند.
۵- زنان پرچم دار: زنان فاسق و بدکار، بالای خانههای خود پرچم میافراشتند و بدین وسیله آمادگی خود را به منظور معاشرت با مردان اعلام میکردند. این زنان وقتی صاحب فرزند میشدند، از افراد خبره در قیافه شناسی برای تشخیص پدر نوزاد کمک میگرفتند و با استناد به سخن قیافه شناس، کودک را به آن شخص منتسب میکردند. این نوع رفتار در اسلام جرم شناخته میشود و مجازات دارد.[10]
۶- ازدواج صداق: از جمله ازدواجهای رایج در عربستان، ازدواج صداق بوده. این نوع ازدواج، مهریه مشخصی دارد و زندگی مشترک، دائمی است. ازدواج صداق در میان پیروان ادیان آسمانی رسمیت داشته و مورد تایید دین اسلام نیز هست. شرایط و جزئیات آن در کتابهای فقهی به طور مشروح بیان شده است.
(جز این موارد، ازدواجهای دیگری نیز رواج داشته؛ مانند نکاح بدل، استبضاع، مضامده، مخادنه، کنیز و رهط. برای آگاهی از جزئیات به منابع مرتبط مراجعه شود.)
[1] ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 4 ص 202
[2] جعفر سبحانی تبریزی، فروغ ابدیت، ج 1 ص 30
[3] قرآن کریم، سوره نحل، آیات 58-59
[4] جعفر سبحانی تبریزی، فروغ ابدیت، ج 1 ص 30-29
[5] ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 1 ص 50-48
[6] محمد بن جرير طبرى، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 3 ص 406 (به نقل تاریخ در آیینه پژوهش گونههای ازدواج در عصر جاهلی ـ شماره 8 سال 1384)
[7] محمد بن جرير طبرى، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 3 ص 406 (به نقل تاریخ در آیینه پژوهش گونههای ازدواج در عصر جاهلی ـ شماره 8 سال 1384)
[8] محمد بن حبیب، المحبّر فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ص 534 (به نقل تاریخ در آیینه پژوهش گونههای ازدواج در عصر جاهلی ـ شماره 8 سال 1384)
[9] محمود شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفه العرب، ج 2 ص 5 (به نقل تاریخ در آیینه پژوهش گونههای ازدواج در عصر جاهلی ـ شماره 8 سال 1384)
[10] محمد بن حبیب بن حبیب، المحبّر، ص 340 به نقل از تاریخ در آیینه پژوهش گونههای ازدواج در عصر جاهلی ـ شماره 8 سال 1384 «محبّر» در زبان عبری به معنی «جستجو و بحث علمی» و در عربی به معنی «سخن آراسته»