دکتر نایبی در مصاحبه با نهادایران: نهاد باید ملجا دانشجویان باشد
دکتر محمد مهدی نایبی عضو هیئت علمی دانشکده برق دانشگاه صنعتی شریف است. یکی از استادانی که با وجود دستاوردهای فنی در حوزه فرهنگی هم همیشه دغدغه داشته و محل مراجعه دانشجوها بوده است. حمایت از دانشجوی ایرانی در خارج از کشور هم در کارنامه دکتر دیده میشود. مجموعهای به نام حامی که به حمایت از دانشجوهایی که در حوزه علوم انسانی موفق به ورود به دانشگاههای تراز اول شده باشند، میپردازد، از مشارکت و حمایت دکتر نایبی برخوردار است. با ایشان به گفتگو نشستیم و از کاری که باید نهاد بکند شنیدیم.
به نظر شما نهاد نمایندگی امور دانشجویان خارج از کشور کارکردش چیست؟ جدا از اینکه وظایفش روی کاغذ و اساسنامهاش چیست، آن چیزی که شما فکر میکنید باید انجام دهد چیست؟
فکر می کنم همان طور که حاج آقا مرتضوی وقتی که 13 سال نماینده رهبری در دانشگاه شریف بودند و یک حالت پدری را برای همه دانشجویان و اساتید داشتند و ملجا بودند و در مشکلات همه به ایشان رجوع میکردند، همین نقش میتواند برای نهاد دانشجویان خارج هم متصور باشد. ما تعداد زیادی دانشجوی ایرانی در خارج از کشور داریم. دستگاه های اجرایی کشور عهدهدار مسئولیت سرپرستی آنها و رتق و فتق امورشان هستند. ولی اگر در خصوص آن ها به نوعی گلهمندی و تقاضای رسیدگی ای وجود داشته باشد، به نظر میآید چتر پدری نهاد دارد می تواند کمک کند. هم به اینکه دیدگاهها را به هم نزدیک کند، هم این که گلهمندیهایی که از سمت دانشجویان وجود دارد را به سمت دستگاههای اجرایی منتقل کند. همایشهایی که در سالیان مختلف برگزار شده است، شاید همین نقش را بنا بوده که ایفا کند. یک قسمتی از همایش اختصاص پیدا میکرد که دانشجویان خارج از کشور با مسئولان مربوطه در وزارت خارجه و وزارت آموزش عالی و وزارت بهداشت و درمان مواجه شوند و مسائل و مشکلات را رودررو منتقل کنند. بستر این تعامل را نهاد فراهم کرده است. هر جا هم دانشجویی یا تشکلی یک مشکل حادی داشته است باز هم آن کسی که آن ظرفیت لازم را داشته است که بشنود و به دستگاههای اجرایی مربوطه منتقل کند، نهاد بوده است. به نظرم این چیزی که الان دارد ایفا می شودُ همان نقشی است که انتظار می رود نهاد داشته باشد.
نهاد چه طور می تواند این نقش را توسعه بدهد یا جای چه چیزی اینجا خالی است؟
نهاد اگر بخواهد وارد بحثهای اجرایی بشود تداخل در کار دستگاه های اجرایی و اشتباه است. مسئولان اجرایی باید کار اجرایی را انجام دهند. ولی آن نقش هدایتی و نظارتی و سرپرستی و مرجع و ملجا مشکلات بچهها و فرزندان بودن و.. را در واقع باید نهاد داشته باشد.
دانشجویان ایرانی خارج از کشور فاصلهشان از کشور خیلی زیاد بود و زیادتر هم شده است، بنظر میآید کار سختتر شده است. آن حس پدری و مرجع بودن احتمالا خیلی سخت تر شده است. در این فضا بنظر شما نهاد چه میتواند کند؟
یک سری چیزهایی مربوط به کلیت سیستم میشود. از یک عنصر خاص خیلی انتظار نمیشود داشت که همه چیز را بتواند بهبود دهد. وقتی آدم منابع اطلاعاتیاش می شود منابع خارجی، اصلا دیدگاه و ذهنیتش کلا تغییر میکند. نمیگویم که آن هرچه که میشنود دروغ است، نه! ولی آن تصویری که در ذهن او شکل میگیرد لزوما با آنچه که واقعیت هست تطابق ندارد. هر قدر بچهها رفت و آمدشان بیشتر باشد و بیشتر بیایند و بروند و از نزدیک ببینند، به نظرم با واقعیات بیشتر آشنا می شوند. واقعیات البته همهاش درخشان هم نیست و هم ضعف وجود دارد و هم قوت وجود دارد ولی آدم اینکه صرفا ضعف ها و کاستی ها و سیاهی ها را ببینیم واقعاً دیدن حاصل نخواهد شد. در تماس بودن و در ارتباط بودن، رفتن و آمدن بچه ها هر چقدر بیشتر باشد مشکل کمتر میشود.
جای چه چیزی بین نهاد و دانشجوها یا انجمنهای اسلامی خالی است؟ چه چیزی هست که به نظر شما روی روی زمین مانده است؟
از یک جایی مثل نهاد که کل ستادش در حد چند نفر انگشت شمار است، انتظار رتق و فتق امور نمیرود. در واقع دستگاههای اجرایی کشور باید این کار را کنند. اما آنجا هم که میروید باز میبینید همین قصه برقرار است. مثلا مجموعه وزارت علوم برای رایزنی علمی که به نوعی سرپرستی دانشجویان را در خارج از کشور به عهده دارند، بودجه و ستاد بسیار نحیف و لاغری دارد. هیچ بعید نیست که تعداد زیادی از دانشجویان احساس کنند که کاملا رها شدهاند و کسی به دردشان نمیرسد و توجهی به آنها ندارد. نهاد چون دستگاه اجرایی نیست خب اصلا این انتظار را نباید از او داشت. مجموعه وزارت علوم همانطور که این چهار میلیون دانشجوی ایرانی مقیم ایران را باید رسیدگی کند، به همان نسبت باید ساز و کاری برای رسیدگی به این صد هزار نفری که خارج از کشور هستند هم داشته باشد. برای داخل کشور هستند به هر صورت سیستم و شبکهای که وجود دارد، اما دانشجوی خارج از کشور یک سیستمی است که تحت کنترل ما نیست. این باعث یک احساس جداماندگی و بی سرپناهی میشود و دانشجو حس میکند فقط خودمان هستیم که باید گلیممان را از آب بکشیم. هر ایرانی که خارج از کشور به سر میبرد به نوعی احقاق حق و حقوقش در چهارچوب مسئولیتهای وزارت خارجه قرار میگیرد، اما این حس رهاشدگی وجود دارد.
آن کارکرد اولی که فرمودید که نهاد باید ملجا و محل پناه باشد، میتواند این حس رهاشدگی را کم کند؟
آن حس رهاشدگی را نباید انتظار داشت که نهاد پر کند. در واقع دستگاه های اجرایی باید ابزار لازم برای انجام کار را داشته باشند. حالا یک کسی آن کنار هست نماینده رهبری است که اگر مشکلی وجود داشت میشود به آن ورود کند و حل و فصل کند. ولی اگر سرتاسر همه مشکل باشد که این بنده خدا این وسط چه کند؟ خب توان کشور هم محدود است و نمیتواند. شاید این جا یک سازمانهای مردم نهاد مهم شوند و به عنوان یک بازوی اجتماعی به کشور کمک کنند. بله ولی NGO های ما هم خیلی نحیف و لاغر هستند. یعنی شما نگاه کنید نسبت به بودجههای میلیارد دلاری که حتی کشورهای رقیب و همسایه ما دارند. مثلا بن طلال خودش یک غولی برای این طور کارها است. اصلا عدد ها قابل مقایسه نیست. به همین ترتیب گرچه الان از وزارت علوم گله کردیم ولی آنجا هم که میرویم میگوید کل بودجهای که من دارم برای کل وزارت علوم این قدر است. این قدرش را گذاشتهام برای خارج از کشور دیگر، دیگر مگر چقدر میتوانم؟ من 5 سال مسئول ارتباطات روسیه با دانشگاه شریف بودم. رایزنی علمی ایران در روسیه، بلاروس و اوکراین، یک نفر است. بودجه برای این که این آدم را آنجا بفرستند که یک سال آنجا باشد وجود نداشت. به هر حال محدودیت های بودجهای که دولت دارد مزید بر علت است که دستش خیلی بسته باشد.