حجتالاسلام و المسلمین نظامزاده: دوست داریم که فارغالتحصیلان خارج از کشور، علمشان را در خدمت ایران و ایرانی قرار دهند.
حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی نظامزاده در هفدهمین همایش سالانه اساتید و دانشجویان ایرانی خارج از کشور گفت: دوست داریم که فارغالتحصیلان خارج از کشور، علمشان را در خدمت ایران و ایرانی قرار دهند و به اصطلاح زمین دیگران را آباد نکنند.
نماینده ولی فقیه در امور دانشجویان ایرانی آسیا و اقیانوسیه، بخش اول صحبت های خود را به بیان ویژگیهای مومن با استفاده از آیات قرآن اختصاص داد و گفت:
موضوع بخش اول صحبتهای بنده در مورد دو آیه از آیات قرآن کریم در سورهی انفال هست. آیه شمارهی دو و شمارهی سه. این دو آیه دربارهی معرفی مومن صحبت میکند که اصلا مومن کیست و مومنین چه کسانی هستند. چون مستقیما خودِ قرآن است که دارد این موضوع را بیان میکند و نظرات مفسرین هم در این خصوص روشن است و توضیحات لازم داده شده، پس میشود کاملا بر این واقعیت تکیه کرد و این علایم را برای مومنین به عنوان نشانه، پیش روی خود گذاشت و از آنها تبعیت کرد.
قرآن میفرماید: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ. واژه انّما کلمهی حصر است، یعنی جز این نیست که حرف دیگهای را کسی بخواهد بزند. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ مومنون کسانی هستند که وقتی یاد خدا و ذکر خدا را میشنوند وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ، قلبهای آنان به لرزه در میآید. از طریق اذان، تلاوت آیات قرآن و هر جوری که یاد خدا به گوش انسان برسد، در مقابل این شنیدن وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ. در اینجا یک تناقضی به نظر میآید؛ پس آیهی شریفهای که در اینجا آمده با آیهی شریفه که میفرماید: أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ، چطور قابل جمع است؟ در یک جا میفرماید وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ ،قلبها به لرزه در میآید و در یک جا میفرماید که أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ، وقتی که انسان مومن یاد خدا را میشنود قلبش آرام میگیرد. در برابر عظمت خدا که در آیه اولی بهش اشاره میکند آنجا وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ؛ قلبها به لرزه در میآید اما در برابر این که انسان، نیازمند به خداست و خدا پناهگاه اوست و بهترین دوست اوست أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ، در اینجا قلب انسان آرامش پیدا میکند.
و لذا یکی از موضوعاتی که در هنگام بروز مصائب، فشارها و مشکلاتی که برای انسان پیش میآید باید مورد توجه قرار بگیرد، یاد خداست. اگر چنانچه در هر مشکلی شما گرفتار شدید، توجه به خدا و یاد خدا، شما را تقویت میکند و شما را در حل آن مشکل کمک میکند. این تکیهگاه الهی و پناهگاه الهی را نباید از دست بدهیم و همیشه باید آن را برای خودمان حفظ کنیم.
در ادامه میفرماید وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا. وقتی که آیههای قرآن بر انسان خوانده میشود یا خودش میخواند یا میشنود، به ایمانش اضافه میشود. در حدیث داریم که اِقرَأْ و َارْقأ، یعنی آیه بخوان و برو بالا. مثل پلههای یک پلکان که انسان پایش را میگذرد و میرود بالا و بالاتر، هر چقدر که آیههای قرآن را زیادتر بخواند، گامهای بلندتری را به سمت خدا و به سمت بالا برمیدارد. ایمان هم دارای درجات است کم و زیاد دارد و یک حد یقف نداره حتی در یک آیه از قرآن میفرماید: یا ایها الذّین آمَنوا آمِنوا ای کسانی که ایمان آوردید، ایمان بیاورید. یعنی هنوز جلوی مسیر شما باز است، متوقف نشوید. ایمان واقعی، ایمان با کیفیت، ایمان تاثیرگذار، نه اینکه تنها به لفظ باشد.
حجت الاسلام و المسلمین نظام زاده در ادامه به بررسی انواع وجود در موجودات پرداخت و اظهار داشت:
هر موجودی دارای چهار نحوهی وجود است:
وجود ذهنی، وجود لفظی، وجود کتبی و وجود عینی
یکی اینکه ذهنی است. مثلا شما آب را در ذهن خودتان تصور میکنید. دیگری وجود لفظی است، با زبان میگویید آب. این کلمهی آب وجود لفظی است. وجود سوم وجود کتبی است؛ شما روی کاغذ روی تخته مینویسید آب. اینها کارساز نیست نه آب ذهن من و نه آب زبان من و نه آب قلم من، تشنگی من را فرونمینشاند. تنها آبی که تشنگی انسان را فرو مینشاند آب واقعی است. وجود عینی است. این آب اثرگذار است و وجود عینی است. گاهی سوال میکنند که این همه در جامعهی اسلامی قرآن هست، حدیث هست، منبر هست، کتابهای اسلامی و دینی در مدارس، در دبیرستانها، در دانشگاهها، در همهجا وجود دارد اما ما تغییر چندانی در جامعه نمیبینیم چرا؟ برای اینکه با کمال تاسف گاهی ما به وجودهای ذهنی و لفظی و کتبی بسنده میکنیم اما به وجود عینی نمیرسیم مثل اینکه دکتر نوشته، دارو را تشخیص داده، بیماری تشخیص داده، معین کرده که این بیمار بایستی که چند مرتبه در شبانه روز این شربت را بنوشد یا این قرص را بخورد. ما هم این نسخه را دست گرفتیم و مرتب این را میخونیم اما نمیرویم دارو را بگیریم و بخوریم. خب معلوم است که این اثر نمیگذارد. نه از وجود ذهنی این نسخه، نه از وجود لفظی این نسخه و نه از وجود کتبی این نسخه هیچ کاری ساخته نیست. موقعی اثرگذار است که ما به سمت وجود عینی برویم و اثر آن دارویی که در این نسخه نوشته را تجربه کنیم. آن موقع متوجه میشویم که اثرگذار میشود.
نماینده مقام معظم رهبری در امور دانشجویان ایرانی آسیا و اقیانوسیه، در ادامه به تاثیر حاکمیت قرآن در جامعه اشاره کرد و افزود:
در جامعهی ما هم اگر بخواهیم قرآن به تمام معنا حاکم باشد، که در یک جامعهی بزرگ شاید نشود همیشه چه در سطح حاکمیت و چه در سطح ملت، همه جا همهی ویژگیهای قرآن و احکام قرآن آنگونه که باید و شاید عمل بشود و اجرا بشود، اما امور نسبی است هر چقدر بیشتر به این موضوع اهمیت زیادتری داده بشود، آمار جرایم و آمار مفاسد پایینتر میآید و کمتر میشود و آمار کارهای نیک و خوب و مهربانانه در سطح جامعه زیادتر میشود. و لذا چیزی را که بر روی آن تاکید میکنند که باید به آن دقت بشود و مورد عمل قرار بگیرد، اجرای دستورات اسلام است که ممکن است برای بعضیها هم سخت باشد. جناب آقای دکتر ملکی اشاره کردند به اینکه چقدر رسانه علیه ایران هست که گفتند فیلمهایی که ساخته شده سریالهایی که تولید شده اینها تعدادشان بسیار زیاد است.
حجت الاسلام و المسلمین نظام زاده ضمن زنده نگه داشتن یاد مرحوم آیتالله صانعی به نقل قولی از ایشان درباره وامنش امام (ره) نسبت به مخالفین پرداخت و گفت:
من یادم آمد از رفتاری از امام رضوان الله تعالی علیه که آیتالله صانعی رحمت الله علیه که اخیرا به رحمت خدا رفتند و از یاران قدیمی امام بودند، از قبل از پانزده خرداد سال چهل و دو نقل میکرد؛ ایشان میگفت من هر روز صبح میرفتم منزل امام (ره) در محله یخچال قاضی قم و تا آخر شب آنجا بودم. یک روز صبح خیلی زود آمدم منزل امام (ره) و وقتی خواستم در بزنم دیدم یک اطلاعیهای درب منزل چسبانده شده، من خواندم و دیدم که عجب! تمامش فحش و فضیحت نسبت به مقام مقدس امام رضوان الله تعالی علیه است! – آیتالله صانعی رحمت الله علیه- میگفت من تحمل نکردم و بلافاصله اطلاعیه را از روی در کندم و رفتم داخل. در اولین فرصت امام را دیدم رفتم جلو و داستان را عرض کردم. امام فرمود این را من قبل از شما خواندم، رفته بودم حرم و شما امروز خیلی زود آمدید اما قبل از این که شما بیایید، من از حرم برمیگشتم و این اطلاعیه را خواندم. امام (ره) اطلاعیه را خوانده بود ولی نکنده بود و به آقای صانعی گفته بود که آقای صانعی! این اطلاعیه نشان میدهد که کار ما دارد رو به جلو میرود. کار مبارزاتی ما دارد جلو میرود. وقتی که پیشرفت حاصل میشود، وقتی کار رو به جلو میرود و انسان به اهداف خودش نزدیکتر میشود، دشمن فعالتر میشود. اگر شما ملاحظه میکنید در دنیا بوقهای تبلیغاتی و هیاهو راه انداختند و سر و صدا کردند و تمام دنیا را با صدای خودشان پر کردند و صدایشان علیه ایران و علیه اسلام از همهی صداها بلندتر شد، متوجه بشوید که در ایران کارهایی دارد صورت میگیرد، پیشرفتهایی دارد حاصل میشود و دشمن به تلاطم افتاده و در مقابل ایران ایستاده. اما باید بدانیم که این ایستادگی در بسیاری از موارد به نفع ماست. ممکن است کسانی گمراه بشوند، آشنا نباشند و حقایق رو نفهمند اما آنها هم بالاخره خواهند فهمید.
آن آقای مجارستانی یا غیر مجارستانی که قبلا اینها را شنیده، بعدا آمده در ایران و درست، صد درصد خلاف چیزی که شنیده بود را دیده، او هم خودش یک بلندگوی تبلیغاتی به نفع ایران و به نفع اسلام میشود. بنابراین ما باید تلاش کنیم که واقعیت ایران را نشان بدهیم، ما باید تلاش کنیم و در مقابل ایران هراسی بایستیم اما اگر چنانچه چندان همکاری نتوانستیم بکنیم، واقعیت و حقیقت کار خودش را خواهد کرد. جای نگرانی به آن معنا نیست، ما باید مطمئن شویم بعد از اینکه این راه را انتخاب کردیم، راه صحیح، راه درست، راه راست، این راه، ما را به مقصد میرساند و دشمنان هم هرچقدر که میخواهند سر و صدا و هیاهو راه بیندازند، آزادند اما به جایی نمیرسند.
بعضی از عزیزان گفتند که چرا رفتی؟ بعد سوال میکنند چرا آمدی؟ چرا وقتی که آمدی دوباره رفتی؟ حالا که رفتی دوباره چرا تصمیم داری برگردی؟ من فقط یک مثال میزنم و بعد هم یک توسل هم به محضر مقدس امام رئوف هست عرض ارادتی نسبت به حضرت از زبان جمع است.
تصور کنید یک شخصی یک قطعه زمین را میخرد، بعد میرود شهرداری مجوز میگیرد زمین را در پنج طبقه میسازد و تمام مراحل بنایی و کار و ساختمان و سفتکاری و ظریف کاری و همهی اینها را انجام میدهد. بعد کارشناسانی را میبرد که نشان بدهد که خانهی من نقشهاش، مصالحساختمانیاش، دکورش و امثال اینها چطور است. وقتی که کارشناسان میروند داخل منزل و نگاه میکنند و دقت میکنند، زمینهای مجاور و خانههای مجاور و اسناد مالکیّت را نگاه میکنند، به صاحبخانه میگویند که همه چیز خیلی عالی است فقط یه اشکال دارد و آن هم این که شما این خونه را که باید در این قطعه زمین میساختی، اشتباهی در قطعهی مجاور آن ساختهای. این پلاک مال تو نبوده، مالکش نیستی، در زمین اشتباهی ساختمان را احداث کردهای نه در زمین خودت. دیگر تا آخرش را بخوانید.
کسانی که با آن همه پیشرفت ازنظر علمی در داخل و بعد ادامه تحصیلات در خارج، دکتری و پسادکترای رشتههای گوناگون. ، گاهی در چند رشته استاد. متخصص پزشک حاذق، همهی کارهایی که انجام میدهد خیلی عالی است اما در زمین دیگری است. کسانی که میروند آنجا و برای همیشه میمانند در واقع در زمین دیگری میمانند و خانه میسازند و تمام تخصص و هنر خودشان را در آنجا ارایه میکنند.
ما دوست داریم که هر ایرانی در ایران و در کشور خودش که محل تولد خودش است، نیاکانش اینجا بودند، فامیل و بستگانش در اینجا هستند و خودش علاقهی عاطفی نسبت به ایران دارد، هنر و تخصصش را هم در اختیار ایران و ایرانی بگذارد نه اینکه از ایران خارج کند و ساختمان در ملک دیگری احداث کند.
نماینده ولی فقیه در امور دانشجویان ایرانی آسیا و اقیانوسیه، سخنان خود را با خواندن یک غزل در وصف زیارت امام رضا (ع) که سرودهی خودِ ایشان بود به پایان رساند و اظهار داشت:
ما خیلی باید قدر این سفر را بدانیم چون دعوت شده از طرف از امام رضا (ع) هستیم. سوال کردند که آیا زیارت قسمت است یا همت؟ طرف جواب داد که هیچ کدام، بلکه دعوت است. این زیارت قسمت ما نیست همت ما هم نیست که این زیارت را تنظیم میکند بلکه دعوت این بزرگوار است که پای ما را به اینجا کشانده و ما الان به این افتخار نائل هستیم که بحمدالله الان زایر امام رضاییم.
در همین دو روزی که در اینجا بودم گفتم که از زبان این جمع یک غزل بگویم به صورت یک دلنوشتهای یا یک دلسروده که زبان حال همهی ما باشد، نه اینکه فقط خودِ من بخواهم یک شعری گفته باشم. عنوان این شعر «زوار امام رئوف» هست:
شكر خدا، كه راهى كوى رضا شديم از رنج فُرقت حرم او، رها شديم
دعوت شديم بارگهِ مجد و كبرياء از كلبه ى فراق و مرارت، جدا شديم
در صحن دلگشاى رضا، پا نهاده ايم ما هم مخاطب دمِ زيبا نوا، شديم
ياد ضريح مضجع او، دل برَد ز كف مسحور نور دلبر اهل ولا شديم
در كوى اين امام،چو ضيف مكرّميم مهمان خاندان شهيد جفا شديم
احساس غربتى نكنيم از ديار يار ما ملتجى به خانه يى از اوليا شديم
اينجا بهشت روى زمين است مردمان آيينه دار زائر اهل صفا شديم
در ماه شور اشك و عزاى نياى او گوياى تسليت، ز غم كربلا شديم
لايق نييم، خاك كف پاى او شويم ما مفتخر، كه خادمِ در اين سرا شديم
سامان زندگانى ما، از نگاه او است در نزد او، ز فوج گناهان سوا شديم