دین و اخلاقصحیفه سجادیه

روزمان را با دعا آغاز کنیم/ صحیفه سجادیه با ترجمه و توضیح سید محمد مرتضوی-فراز سوم از نیایش یکم

نیایش آن حضرت (علیه السلام) است که هرگاه به نیایش می‌پرداخت، نیایش خود را با ستایش خداوند شروع می‌کرد و می‌گفت:

(20) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي رَكَّبَ فِينَا آلاَتِ الْبَسْطِ، وَ جَعَلَ لَنَا أَدَوَاتِ الْقَبْضِ، وَ مَتَّعَنَا بِأَرْوَاحِ الْحَيَاةِ، وَ أَثْبَتَ فِينَا جَوَارِحَ الْأَعْمَالِ، وَ غَذَّانَا بِطَيِّبَاتِ الرِّزْقِ، وَ أَغْنَانَا بِفَضْلِهِ، وَ أَقْنَانَا بِمَنِّهِ.

(20) سپاس خداوندی را که در وجود ما ابزار انبساط و انقباض قرار داد و ما را از نسیم‌های زندگی‌بخش برخوردار نمود و به ما اعضای انجام کار عطا کرد، و با روزی‌های پاکیزه ما را پرورش داد و با بخشندگی‌اش ما را بی‌نیاز کرد و با کرمش ما را توانگر ساخت.

 

(21) ثُمَّ أَمَرَنَا لِيَخْتَبِرَ طَاعَتَنَا، وَ نَهَانَا لِيَبْتَلِيَ شُكْرَنَا، فَخَالَفْنَا عَنْ طَرِيقِ أَمْرِهِ، وَ رَكِبْنَا مُتُونَ زَجْرِهِ، فَلَمْ يَبْتَدِرْنَا بِعُقُوبَتِهِ، وَ لَمْ يُعَاجِلْنَا بِنِقْمَتِهِ، بَلْ تَأَنَّانَا بِرَحْمَتِهِ تَكَرُّماً، وَ انْتَظَرَ مُرَاجَعَتَنَا بِرَأْفَتِهِ حِلْماً.

(21) پس فرمان داد تا [مراتب] فرمانبرداری‌مان را بیازماید و نهی کرد تا [مراتب] سپاسگزاری‌مان را بسنجد، اما از دستورش سر پیچیدیم و بر مرکب نافرمانی سوار شدیم، اما به کیفر ما مبادرت نکرد و بر انتقام از ما شتاب نورزید، بلکه از روی بخشایش و بزرگواری‌اش به ما فرصت داد، و با صبر و بردباری‌اش بازگشت ما را انتظار کشید.

 

(22) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي دَلَّنَا عَلَى التَّوْبَةِ الَّتِي لَمْ نُفِدْهَا إِلاَّ مِنْ فَضْلِهِ، فَلَوْ لَمْ نَعْتَدِدْ مِنْ فَضْلِهِ إِلاَّ بِهَا لَقَدْ حَسُنَ بَلاَؤُهُ عِنْدَنَا، وَ جَلَّ إِحْسَانُهُ إِلَيْنَا وَ جَسُمَ فَضْلُهُ عَلَيْنَا

(22) سپاس خداوندی را که ما را به توبه راهنما شد که اگر لطف او نبود توفیق نمی‌یافتیم؛ پس اگر نعمت‌های او را جز همین توبه به شمار نمی‌آوردیم، قطعاً [فقط همین] نعمت نزد ما نیکو و کرمش به روی ما سرشار و بخشندگی او بر ما بزرگ می‌بود.

 

(23) فَمَا هَكَذَا كَانَتْ سُنَّتُهُ فِي التَّوْبَةِ لِمَنْ كَانَ قَبْلَنَا، لَقَدْ وَضَعَ عَنَّا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ، وَ لَمْ يُكَلِّفْنَا إِلاَّ وُسْعاً، وَ لَمْ يُجَشِّمْنَا إِلاَّ يُسْراً، وَ لَمْ يَدَعْ لِأَحَدٍ مِنَّا حُجَّةً وَ لاَ عُذْراً.

(23) حکم الهی در مورد توبه در میان امت‌های پیش از ما این گونه [آسان] نبود، [در حالی که در آیین ما] آنچه در توان ما نیست، از دوش ما برداشت؛ جز به اندازۀ توان بر ما تکلیف نکرد و جز آسان از ما نخواست؛ برای هیچکدام از ما مجال برهان و پوزش نگذاشت.

 

(24) فَالْهَالِكُ مِنَّا مَنْ هَلَكَ عَلَيْهِ، وَ السَّعِيدُ مِنَّا مَنْ رَغِبَ إِلَيْهِ

(24) پس نگون‏بخت از ما کسی است که نزد خدا زیانکار محسوب شود، و خوشبخت از ما کسی است که به سوی او تمایل کند.

 

(25) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بِكُلِّ مَا حَمِدَهُ بِهِ أَدْنَى مَلاَئِكَتِهِ إِلَيْهِ وَ أَكْرَمُ خَلِيقَتِهِ عَلَيْهِ وَ أَرْضَى حَامِدِيهِ لَدَيْهِ

(25) سپاس خداوند را [به میزانی که] مقرب‌ترین فرشتگان و گرامی‌ترین مخلوقات و پسندیده‌ترین ستایشگران او را ستودند.

 

(26) حَمْداً يَفْضُلُ سَائِرَ الْحَمْدِ كَفَضْلِ رَبِّنَا عَلَى جَمِيعِ خَلْقِهِ.

(26) سپاسی که بر دیگر سپاس‌ها برتر آید، همانند برتری پروردگار بر همۀ مخلوقاتش.

 

(27) ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ مَكَانَ كُلِّ نِعْمَةٍ لَهُ عَلَيْنَا وَ عَلَى جَمِيعِ عِبَادِهِ الْمَاضِينَ وَ الْبَاقِينَ عَدَدَ مَا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ مِنْ جَمِيعِ الْأَشْيَاءِ، وَ مَكَانَ كُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهَا عَدَدُهَا أَضْعَافاً مُضَاعَفَةً أَبَداً سَرْمَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.

(27) باز هم او را سپاس، در برابر هر نعمتی که به ما و به همه بندگان گذشته و حال خود ارزانی داشته؛ [سپاس] به شمارۀ همه موجوداتی که علمش آن‌ها را فرا گرفته و به جای هر یک از نعمت‌ها چندین برابر [سپاس] جاودانه و همیشه تا روز رستاخیز.

 

(28) حَمْداً لاَ مُنْتَهَى لِحَدِّهِ، وَ لاَ حِسَابَ لِعَدَدِهِ، وَ لاَ مَبْلَغَ لِغَايَتِهِ، وَ لاَ انْقِطَاعَ لِأَمَدِهِ

(28) سپاس بی‌کران و بی‌پایان و بدون انقطاع،

 

(29) حَمْداً يَكُونُ وُصْلَةً إِلَى طَاعَتِهِ وَ عَفْوِهِ، وَ سَبَباً إِلَى رِضْوَانِهِ، وَ ذَرِيعَةً إِلَى مَغْفِرَتِهِ، وَ طَرِيقاً إِلَى جَنَّتِهِ، وَ خَفِيراً مِنْ نَقِمَتِهِ، وَ أَمْناً مِنْ غَضَبِهِ، وَ ظَهِيراً عَلَى طَاعَتِهِ، وَ حَاجِزاً عَنْ مَعْصِيَتِهِ، وَ عَوْناً عَلَى تَأْدِيَةِ حَقِّهِ وَ وَظَائِفِهِ.

(29) سپاسی که دستیابی به طاعت و گذشت او را فراهم آورده، و سبب خشنودی‌اش گردد، و وسیله‏ای برای آمرزش و مسیری برای بهشت و پناه از کیفر و آسودگی از خشم او باشد، و یاور طاعت و مانع خشمش قرار گیرد، و به ادای حق و انجام وظایفش مددی عطا کند.

 

(30) حَمْداً نَسْعَدُ بِهِ فِي السُّعَدَاءِ مِنْ أَوْلِيَائِهِ، وَ نَصِيرُ بِهِ فِي نَظْمِ الشُّهَدَاءِ بِسُيُوفِ أَعْدَائِهِ، إِنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيدٌ

(30) سپاسی که با آن در میان دوستان سعادتمندش سعادتمند شویم و در حلقۀ شهیدانی در آییم که با شمشیر دشمنانش به شهادت رسیدند، او یاور و سروری ستوده است.

 

توضیحات این فراز:

بند 23: گزارش قرآن در خصوص قوم بني‌اسرائيل (يهود) حاكي از آن است كه يكي از شرايط توبه و بازگشت از معاصي و گناه در ميان اين قوم منوط به اقدام به قتل يكديگر بوده است: «… موسي به قوم خود گفت: اي قوم من! شما با پرستش گوساله بر خود ستم كرديد، پس به درگاه آفرينندۀ خود توبه كنيد و خودتان را به قتل برسانيد.» (بقره: 54)؛ هرچند در نهايت اين شرط اقدامی امتحاني مانند فرمان خداوند به ابراهيم(ع) در خصوص ذبح کردن فرزندش اسماعيل(ع) محسوب ‌شده است. با عنايت به رسم و شرایط مذكور در باب پذیرش توبۀ بني‌اسرائيل، شرايط توبه در ميان مسلمانان بسيار ساده و آسان مي‌نمايد.

فراز 30: دفاع از حق، حريم انسانيت، اخلاق، وطن و امثال آن جزئی از ارزش‌هاي انساني است كه در ميان همۀ اقوام و جوامع بشري حائز احترام است. پيامبران الهي نیز بنا به گزارش قرآن هر گاه براي احياء ارزش‌هاي انساني و رهايي ستمديدگان از يوغ طاغيان و ياغيان توان داشته‌اند، دست به مبارزه‌هاي فراوانی زده‌اند؛ از این رو گاه در اين راه آسيب ديده‌اند و حتي جان خود را از دست داده‌اند. لذا اين نوع از مبارزه و برخورد از ديدگاه هيچ مكتبي انتحار به شمار نمي‌رود بلكه خود نوعی ارزش محسوب مي‌شود. در آیین اسلام اگر كسي در اين راه به قتل برسد، شهيد نام مي‌گيرد؛ رسیدن به مقام شهادت برترين مقام معنوي براي انسان است. قرآن كريم به رغم ترغيب به مبارزه عليه ستمگري و طاغوت، عمليات انتحاري را محكوم می‌کند و در پرهيز از آن دستور اكيد صادر كرده است؛ همچنین صراحتاً مي‌فرمايد: «خود را با دست خود به هلاكت نيفكنيد.» (بقره: 95)؛ از سوی دیگر به شهادت در راه انسانيت كه همان راه دين الهي است، به عنوان يك ارزش مي‌نگرد؛ همچنین در موضعی دیگر مي‌فرماید: «و كساني كه در راه خدا كشته مي‌شوند را مرده نخوانيد، بلكه زنده هستند ولي شما نمي‌دانيد.» (بقره: 154)؛ اين بخش از دعاي امام سجاد(ع) به همين معني اشارت دارد.

 

 

 

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا