پیش درآمدی بر نگاه تحولی در تعامل با اجتماعات مهاجران و بازگشتیها در کشور
نگاه تحولی در تعامل با اجتماعات مهاجران و بازگشتیها در کشور
نگاهی به اجتماعات مهاجران
مهاجرت پدیدهای جهان شمول است که تقریبا همه کشورهای دنیا از کشورهای توسعه یافته گرفته تا کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعه یافته نیز با آن درگیر هستند اما مسئلهای که مهاجرت نیروی انسانی در کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعه یافته از جمله ایران را با نوع جابجائی و مهاجرت نیروی انسانی در کشورهای توسعه یافته متمایز میکند، مسئله بهرهمندی از منافع مهاجرت به ویژه از طریق بازگشت پذیر کردن این مهاجرتها و تبدیل تهدید «از دست رفتن سرمایه انسانی» به فرصت «بازبهرهمندی از سرمایههای انسانی فراسرزمینی» است.
توجه به این نکته ضروری است که مهاجرت صرفا پدیدهای یکطرفه و منفی نیست و میتواند واجد جنبههای مثبت و اثرگذار برای توسعه و آبادنی کشور باشد. در واقع آن چه مهاجرت را به امری تهدید آمیز و مخرب بدل میسازد، نیاز مبرم کشور مهاجرفرست به نیروی انسانی خود در راستای گام برداشتن در مسیر توسعه و کاهش شکاف اقتصادی و اجتماعی خود با کشورهای مهاجرپذیر است. تحقق این امر معمولا بسیار دشوار و گاهی حتی دور از دسترس به نظر میرسد.
چرا که ریشهها و ضعفهای مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و به ویژه فقدان «امید به آینده و زندگی بهتر» از عمده دلایل مهاجرت در کشورهای کمتر توسعه یافته از جمله کشور ایران است. بنابراین تغییر مسیر یکطرفه مهاجرت به جریان دو طرفه رفت و برگشت (چرخش سرمایه انسانی) و تبدیل آن از تهدید به فرصت نیازمند عزم ملی و به همراه نظام حکمرانی و راهکارهای اجرائی هوشمندانهای است.
ناگفته مشخص است که رسیدگی جامع به چالش مهاجرت در ایران و پرداختن به ریشهها و دلایل مهاجرت از کشور و همچنین بررسی موشکافانه فقدان جریان مداوم و سازنده بازگشت سرمایههای انسانی به کشور، نیازمند فرصت و مجالی فراتر از این یادداشت کوتاه است. اما یکی از جنبههای مغفول مانده در مطالعات مهاجرتی در کشور، بررسی روندهای تسهیل بازگشت و بازبهرهمندی همهجانبه و حداکثری از سرمایههای انسانی فراسرزمینی از منظر چرخه مهاجرتی است. لذا اولین نکته در این مسیر، برگزیدن رویکرد واقعبینانه به طراحی راهکارهای بازگشت بر اساس ریشههای اصلی مهاجرت در زمان پیشا مهاجرت و مسائل و فرصتهای حین دوران مهاجرت و اقامت افراد در خارج از کشور است.
مطالعات نشان میدهد بدون توجه کافی به ریشههای مهاجرت از کشور و نظام مسائل و همچنین فرصتها و تهدیدها ناشی از اقامت در خارج از کشور، انتظار بازگشت دور از ذهن یا در حداقلترین شکل ممکن میسر خواهد بود. بنابراین با داشتن شناخت کافی از ریشههای مهاجرت و مجموعه عوامل اثرگذار بر زیست اقتصادی و اجتماعی افراد در خارج از کشور و همچنین دلایل و انگیزههای احتمالی افراد از بازگشت به کشور، میتوان به مجموعه راهکارهای شواهد محور عملیاتی برای بازگشت مفید و اثرگذار سرمایههای انسانی به کشور امیدوار بود. در ادامه بصورت اجمالی به برخی از این موارد اشاره میشود.
در حال حاضر مطالعات کمی و کیفی رصدخانه مهاجرت ایران به همراه سایر مطالعات صورت گرفته نشان میدهد ریشههای مهاجرت از کشور به ویژه در میان دانشجویان، فارغ التحصیلان دانشگاهی و افراد صاحب ایده و نوآور، وجود جو نا امیدی شدید در کشور و بروز اصطکاکهای متنوع و گسترده در محیطهای دانشگاهی و کسب وکاری است که سرمایههای انسانی را به ترک کشور با سطح پایین احتمال به بازگشت مجدد به کشور سوق میدهد. به همین دلیل، بایستی فهرستی جامع از عوامل مهاجرتی را در نظر داشت و برای آنها معیار و مقیاسهای کمی و کیفی لازم را تدوین کرد تا وضعیت هر یک از این عوامل بصورت واقع بینانه روشن شود.
بدین ترتیب افراد با داشتن تصویر واقعی از وضعیت عوامل رانشی مهاجرت از کشور، تصورات و انتظارات خود را در دوران تصمیم به بازگشت و اثرگذاری لازم در کشور تنظیم کنند. لذا این تطبیق وضعیت بر اساس رویکرد واقعبینانه میتواند به بازگشت داوطلبانه و احیاناً دائمی افراد مهاجرت کرده از کشور، کمک شایانی نماید
صرفاً به عنوان یک مثال اجمالی، میتوان به موضوع خدمت وظیفه (سربازی) که از آن به عنوان یکی از عوامل تاثیرگذار در شیوع مهاجرت در میان جوانان مشمول اشاره کرد که خوشبختانه در چند سال اخیر تسهیلات ویژهای برای افراد خارج از کشور که قصد بازگشت موقت یا دائمی به کشور و یا حتی انجام خدمت وظیفه از راه دور را دارند، در نظر گرفته شده است. آگاهی بخشی و اطلاعرسانی مستند و مستمر در این نوع مسائل میتواند گامی موثر در تسهیل روند بازگشت افراد حساس به این دسته از مسائل باشد.
در دوران اقامت در خارج از کشور، معمولا مجموعه مسائل و مشکلاتی برای افراد پیش میآید که بخشی از آنها ناشی از فقدان یک نظام اطلاعرسانی واقع بینانه از جوانب مختلف زیست اقتصادی و اجتماعی در خارج از کشور است. این فقدان معمولا باعث ایجاد هزینههای گزاف برای مهاجران از جمله عدم انتخاب هوشمندانه مقاصد مهاجرتی، تحمل فشار و گذر پرهزینه از فاز انتقالی و اولیه مهاجرت و رسیدن به اهداف مهاجرتی و سایر هزینههای مادی و معنوی میشود.
تحمل این هزینهها و رسیدن به نقطه تعادلی در دوران اقامت در خارج از کشور به همراه فرا رسیدن زمان بهرهبرداری از دستاوردهای مهاجرت، یکی از دلایل و انگیزههای ماندن افراد در خارج و عدم تمایل به بازگشت به کشور با در نظر گرفتن هزینه ها و نا اطمینانیهای حاصل از جابجائی مجدد و بازگشت به داخل کشور است. در واقع می توان پیشبینی کرد که میزان تحمل فشار و هزینه در خارج از کشور با ایجاد فاصله فکری و کارکردی مهاجران با سرزمین مادری ارتباط مستقیم دارد و به همین ترتیب به وجود یک تعامل سازنده با کشور موطن به میزان تنظیم و تخفیف این فشارها ارتباط نزدیکی دارد.
لذا یکی دیگر از راهکارهای تسهیل بازگشت و باز بهرهمندی از سرمایههای انسانی فراسرزمینی، ایجاد و تسهیل سرویسهای خدماتی فراسرزمینی متنوع با جامعه ایرانیان خارج از کشور به منظور زیست و تعامل ارگانیک با کشور موطن است. هر چند که این موضوع در چند سال گذشته صرفاً به ارائه یک سری خدمات کنسولی توسط دفاتر نمایندگیهای ج.ا. ایران در خارج از کشور تخفیف و تنزل یافته است که بی شک مراد ارائه مجموعه خدمات و تسهیلاتی فراتر از این موارد است.
به عنوان مثال، جامعه دانشجویان و فارغ التحصیلان خارج از کشور از وجود یک صندوق ویژه حمایت مالی محروم هستند و در خلا چنین ساز وکار حمایتی، نهادهای بینالمللی از این فرصت جهت ماندگاری افراد در خارج از کشور بهره لازم را میبرند. در دوران بازگشت مجدد به کشور، فارغالتحصیلان و متخصصان بازگشته با مجموعهای از مسائل و چالشهای اساسی روبرو هستند که بعضاً میتوان آنها را در قالب برنامههای مدون و مستمری رفع کرد.
یکی از چالشهای جدی در این زمینه، جانمایی و جایابی متخصصان بازگشته در دانشگاهها و یا مراکز علم و فناوری کشور است. چرا که فهرست دقیقی از نیازمندیها و مجموعه مسائل خرد و کشور در دستگاهها و نهادهای علمی و پژوهشی کشور معمولا در دست نیست و افراد بصورت انفعالی، پس از بازگشت باید این فرآیند جورسازی و تطبیق علمی و تخصصی خود را به روشهای سعی و خطا با صرف زمان و هزینه بالا پشت سر بگذارند
در حالیکه ایده اصلی جورسازی مهاجرتی فعالانه در بسیاری از کشورهای پذیرنده مهاجر ماهر و تحصیلکرده از طریق اعلام «فهرست نیازمندیهای» مهارتی، علمی و تحصیلی، نوآورانه و فناورانه از طریق فهرست برنامه و تسهیلات مربوطه اعم از بورسیههای علمی و پژوهشی و یا ویزاها و اجازه اقامتهای تحصیلی، کاری یا استارتآپی بصورت رسمی و در ابعاد وسیع، اطلاعرسانی و اجرایی میشود. همین ایده در زمینه بازگشت نیز توسط بسیاری از کشورهای فعال در زمینه بازگشت هدفمندانه بصورت فعالانه و کنشی دنبال میشود.
در حال حاضر، فقدان و نیاز به ایجاد چنین رویکرد و سیستمی بیش از پیش احساس میشود. یکی دیگر از راهکارهای اصلی در زمینه تسهیل بازگشت و بازبهرهمندی از سرمایههای فراسرزمینی، ایجاد اجتماعات خودانگیخته و غیررسمی مرکب (هیبریدی) متشکل از جامعه مهاجران بالقوه و بالفعل واجتماع افراد بازگشته به کشور است. متاسفانه ضریب شکل گیری و نفوذ (اثرگذاری) چنین اجتماعاتی در کشور بسیار پائین است چراکه این سیاست معمولا بصورت مقطعی و موردی توسط نهادهای رسمی دنبال می شود که فاقد پشتیبانی مالی و معنوی کافی و بالتبع اثرگذاری لازم هستند.
در حالیکه ایده اصلی، تقویت و توسعه جوامع غیررسمی و مردم نهاد برای تشریک اطلاعات و اگاهی رسانی واقع بینانه از نظام مسائل، تهدیدات و فرصتهای ناشی از مهاجرت از کشور، زیست در خارج از کشور و بازگشت مجدد به داخل کشور به منظور دستیابی به راه حلهای جامع و امکانپذیر در سطوح فردی و اجتماعی است.
در این مسیر، رویکرد و راهکار تحولی، گذار از مدل شبکه ارتباطی عمودی یک سویه و ناتراز بالا به پائین »«هاد رسمی (دولت) – جامعه مهاجران (بالقوه و بالفعل)» به مدل شبکه ارتباطی افقی و همتراز دو سویه «جامعه مهاجران (بالقوه و بالفعل) جامعه بازگشتیها» به منظور بهرهگیری حداکثری از ظرفیت ارگانیک تعامل افراد مایل به مهاجرت در جامعه مهاجران بالقوه (ایرانیان داخل کشور) با افراد داخل جامعه مهاجران بالفعل (ایرانیان خارج از کشور) و همچنین جامعه افراد بازگشته به داخل کشور است.
ایجاد و بسط چنین شبکههایی نیازمند بسترسازی و تسهیلگری سازنده و اطمینانبخشی به نقش غیرمداخله جویانه نهادهای رسمی و همچنین واگذاری مدیریت آن به افراد داخل این شبکه با هدف تسهیل تشریک مساعی آنها در مسیر توسعه و آبادانی سرزمین مادری است. با در نظر گرفتن کلیه موارد فوق، موضوع استفاده از ظرفیت ایرانیان خارج از کشور و تقویت ارتباطات علمی، فناورانه و تجاری داخل با خارج از کشور از جمله موضوعاتی است که پرداختن به آن با رویکردهای سنتی و تک سویه نه تنها اثرگذار نیست بلکه باعث از دست رفتن اندک فرصتهای باقی مانده میشود.
در کنار بی برنامگی و انفعال دستگاههای مربوطه برای بهرهگیری از ظرفیت ایرانیان خارج از کشور، عدم شناخت لازم از ریشههای اصلی مهاجرت و بهرهگیری از این شناخت در بازبهرهمندی از مهاجران، ناتوانی در اعتماد سازی، تسلط نگاه کوتاه مدت، ابزاری، غیر نظاممند و بعضاً غلبه رویکرد امنیتی در مواجهه با آنان موجب دلسرد شدن ایرانیان خارج از کشور شده است.
از این رو نگاه تحولی و ظرفیت ساز بر اساس راهکارهای واقعبینانه و هوشمندانه با اتکا بر رویکردهای امیدآفرین و گذر از نگاه بالا به پائین و به رسمیت شناختن رویکرد خودجوش دوسویه همتراز و افقی در میان اجتماعات مهاجرتی و بازگشتی لازم و ضروری است. تا زمان تقویت چنین رویکردی و شکلگیری شبکههای ارتباطی افقی و فراگیر جهت فراهم شدن شرایط و زمینههای لازم برای ارتباط و تعامل با ایرانیان خارج از کشور، حفظ ارتباط از طریق برنامههای از راه دور همچنان میبایست در دستور کار باشد.