راهی در بیراهه/ مدارا و گذشت، توحید، عقلانیت و دانش
مدارا و گذشت، توحید، عقلانیت و دانش
در قسمت های قبلی به ارائه گزارشی از وضعیت عربستان پیش از اسلام و همچنین عربستان پس از اسلام و بعثت پیامبر پرداختیم. در این قسمت که شامل چهار بخش است، مهم ترین پیام های رسول گرانقدر اسلام (ص) را بررسی میکنیم.
پیام های پیامبر (ص)
نفوذ کلام و قدرت منطق پیامبر(ص) در فضای اندیشۀ متفکران منصف، تردیدبردار نیست، اما طبعاً انتظار مخاطب آن است که دستکم برجستهترین پیامهای مکتب پیامبر(ص) ـکه بشر را مبهوت و مجذوب کردـ، تبیین گردد، لذا در همین راستا سعی شده بر اساس اقتضای این اثر، گزارشی از مهمترین پیامهای پیامبر(ص) و چگونگی آغاز و ادامۀ آن ارائه شود.
مدارا و گذشت
مکتبی که پیامبر(ص)، بدان دعوت میکرد؛ «اسلام» نامیده شد. خود پیامبر(ص) در ویژگی آن فرمود:
«دینی که من برای ابلاغ آن مأموریت پیدا کردم، دین راحت و آسان است؛ یعنی انسان را در تنگنا و دشواری قرار نمیدهد. در ماهیت آن مدارا و گذشت نهفته است. اساساً دین اسلام، تشریع شده تا بشر را از مشکلات و رنجهای تحمیلی قانونگذران دروغین و خرافهگرایان جاهل نجات بخشد»[1].
اگر کسی این دو جمله را ذکر کند، در جمع مسلمانان قرار میگیرد و از حقوق یک فرد مسلمان برخوردار میشود. آن دو جمله این است: «اَشهدُ اَنّ لا اِلهَ الا الله و اَشهدُ انَّ محمّداً رَسُولُ اللّه»[2].
خداپرستی و توحید
خداشناسی و نفی شرک، نخستین گامی است که یک مسلمان باید بردارد و اوّلین شعار پیامبر(ص) نیز بر آن متمرکز شد و او خطاب به مشرکان گفت:
«بگویید؛ خدایی جز خدای یگانه نیست تا رستگار شوید»[3].
مفهوم این جمله، اوّلین سنگ بنای جهانبینی اسلامی است که بینش او را نسبت به دنیا دگرگون میسازد. آزادی، برابری، استقلال، عدالت، معنویت و بالاخره همۀ ارزشهای انسانی در سایۀ این جهانبینی شکل میگیرد و رفتار انسان، الهی و انسانی میشود.
هنگامیکه نامههای پیامبر(ص) خطاب به سران کشورهای جهان را ملاحظه میکنیم، ثقل آن بر توحید و نفی شرک است. بههمین دلیل، این آیه در نامهها معمولاً ذکر شده است:
«به اهل کتاب پیشنهاد کن! بیایید در مقام عمل به سخنی که میان ما و شما یکسان است گردن نهیم و آن را ملاک قرار دهیم. اینکه جز خدای یکتا را نپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم و افرادی ازخودمان را بهجای خدا ارباب اتخاذ نکنیم[4]>[5].
عقلانیت
جایگاه عقل در اسلام، بهقدری برجسته و بلند است که همۀ معارف اسلامی توسط عقل سنجش میشوند. اصول و مبانی اسلام، باید با مبانی عقلی پذیرفته شوند و تقلید را در این عرصه، راهی نیست. در قرآن میخوانیم:
«هرکس بیآنکه برهانی داشته باشد، برای خداوند شریک قرار دهد، حساب او فقط با خداست»[6].
در آیهای دیگر میخوانیم:
«اگر معبودی جز خدا هست، دلیل خود را در این مورد ذکر کنید»[7].
و میخوانیم:
«هنگامی که به آنان گفته شود از کتاب خدا پیروی کنید، تمکین نمیکنند و میگویند ما راه پدرانمان را طی میکنیم (در صورتی که) پدرانشان کار خود را بدون برهان انجام میدادند»[8].
پیشوایان اسلام، در تأیید و تحسین عقل، سخن فراوان گفتهاند دو نمونه، ذکر میشود؛ پیامبر(ص) فرمود:
«هرگاه شخصی بهعنوان بندۀ خوب، مورد تعریف و تمجید قرارگرفت، عقل او را بسنجید؛ زیرا انسان را به میزان عقل پاداش دهند»[9].
امام رضا(ع) فرمود:
«دوست هرکسی عقل او، و دشمنش جهل اوست»[10].
دانش
نشهمانگونه که در اسلام، از عقل، ستایش بهعمل آمده، دانش نیز مورد ستایش قرار گرفته و برای کسب آن بهشدت توصیه شده است. در قرآن میخوانیم:
«خداوند کسانی از شما را که ایمان آوردهاند، یک درجه و آنان که علاوه از ایمان، دارای دانش باشند چند درجه بالا میبرد»[11].
پیامبر(ص) فرمود:
«کسب دانش، بر همه واجب است»[12]… «دانش را بهدست آورید؛ اگرچه در کشور چین باشد»[13]… «روز قیامت، مداد دانشمندان با خون شهیدان سنجیده میشود»[14].
علی (ع) فرمود:
«ارزش هر انسان، به میزان دانش اوست»[15].
ویل دورانت در جلد 4 کتاب خود، فصلی را از صفحۀ 302 تا 359، به هنر در سرزمینهای اسلامی اختصاص داده و میگوید:
«با توجه به توصیههای پیامبر اسلام(ص) و دیگر پیشوایان، مسلمانان، آنچنان به کسب دانش رویآوردند که همۀ کتابهای علمی غرب را ترجمه ، و آنها را بومیسازی کردند و دانشمندان بسیاری در نجوم، ریاضیات، پزشکی، ادبیات، موسیقی، هنر و امثال آن پرورش یافتند؛ بهطوریکه در این زمینهها طلایهدار دانش دنیا شدند و اختراعات و اکتشافات فراوان در ریاضیات، نجوم و پزشکی بهجای گذاشتند»[16].
پایان بخش اول از پیام های پیامبر(ص)
در قسمت بعدی، به برسی سایر پیام های مهم پیامبر (ص) خواهیم پرداخت.جهت مطالعه قسمت های قبلی «رای در بیراهه» به صفحه زیر مراجعه نمایید.
منابع
[1] وسائل الشیعه، ج 8، ص 116؛ به نقل از در محضر بهجت، ج 2، ص 294.
[2] اعیانالشیعه، ج 1، ص 225.
[3] بحار الأنوار، ج 18، ص 396.
[4] قرآن کریم، سورۀ آل عمران، آیۀ 64.
[5] نامهها و پیمانهای سیاسی حضرت محمد (ص) و اسناد صدر اسلام، صص 153 – 155- 184 (نامۀ پیامبر(ص) به «هراکلیوس» قیصر روم و «نجاشی» پادشاه حبشه و «مقوقس» رئیس قبطیان).
[6] قرآن کریم، سورۀ مؤمنون، آیۀ 117.
[7] قرآن کریم، سورۀ نمل، آیۀ 64.
[8] قرآن کریم، سورۀ بقره، آیۀ 170.
[9] اصول کافی، ج 1، ص 13.
[10] همان ، ج 1، ص 12.
[11] قرآن کریم، سورۀ مجادله، آیۀ 11.
[12] محجه البیضاء، ج 1، ص 18.
[13] همان، ص 21.
[14] محجه البیضاء، ج 1، ص 95.
[15] همان، ص 26.
[16] تاریخ تمدن ویل دورانت، ج 4، صص 359-302.