نقد و بررسی کتاب «راهی در بیراهه» در روزنامه اعتماد
روزنامه اعتماد در شماره 5579 خود در تاریخ 22 شهریور 1402 با تیتر «گوهر آزادی در برابرخودکامگی یزید» به بررسی کتاب راهی در بیراهه، اثر حجت الاسلام مرتضوی پرداخته است. این مطلب که تیتر آن در صفحه اصلی روزنامه نیز قرار گرفته، توسط محمدجواد لسانی نوشته شده و همراه با عکسی قدیمی از حرم امام حسین (ع) منتشر شده است.
در ادامه، تحلیل محمدجواد لسانی از «راهی در بیراهه» را مطالعه خواهیم کرد:
برخی موضوعات، پیچیده تر از آن هستند که در نظر اول به چشم میخورند، در حالی که یک محقق بیطرف با مطالعه دقیق آنها، به دریافتهای تازهایی میرسد. هر بزنگاهی، قابلیت بحث منطقی با خود دارد. تاریخ پژوه با تیزبینی، ناگفتهها را به بیان میآورد. بر خلاف عادتی که عمومی شده، تاریخ نویس مستقل، شهامت گفتن را داراست، زیرا پنهانکاری، آفت فرهنگ میشود و تاریخنویسی، بدون هیچ کارکردی در جا میزند.
در میان رویدادهای تاریخی، کمتر میتوان یافت که به اندازه واقعه عاشور، آزادگی، معرفت و اخلاص در یک جا جمع شده باشد. تحلیل این حرکت به شدت انسانی، مسئولیت یک نویسنده را سنگین میکند.
هر چند کتابهای فراوانی درباره این واقعه در سده های متمادی نوشته شده، اما تنها معدودی از آنها، به شکل حقیقی کلمه، کاوش علمی محسوب میشوند و به دور از تعصبهای رایج، دیده شدهاند. از شمار آثاری که در ایران صاحب دیدگاه هستند، میتوان به «حسین وارث آدم» از علی شریعتی، «شهید جاوید» نوشته نعمت الله صالحی نجفآبادی و «حماسه حسینی» اثر مرتضی مطهری اشاره کرد.
هدف حسین بن علی(ع) در خروج از شهر زادگاهش چه بود؟ چرا او از سوی دستگاه خلافت تهدید به مرگ شد؟ بیشتر تاریخ نگاران نوشتهاند که آنها میخواستند به هر قیمتی از شخصیت محبوب مدینه بیعت بگیرند اما حسین (ع) تن به این ذلت نداد تا نامش در آزادگی بدرخشد. ظرفیت بالای این شخصیت از کجا سرچشمه می گرفت؟ اخیرا در آستانه سده ۱۴۰۰ خورشیدی کتابی نگارش یافت که شاید بتوان آن را هم تلاش محققانه برشمرد. اینکه نویسنده تا چه حد موفق به این کار شده محل بحث این نوشته است.
ابو محمد مرتضوی در کتاب « راهی در بی راهه»، انتشارات «نهاد ایران» نکته های کمیابی طرح کرده که با وجود نقیصههای اندک، آن را شایسته مطالعه کرده است. مرتضوی در ذیل عنوان کتاب، کار خود را «گزارش و تحقیق درباره عاشورا» اعلام کرده و در مجموع این اثر تحقیقی را به ۲۹۳ صفحه رسانده است.
او پیش از این کار، چند اثر در موضوعات مذهبی نوشته که میتوان از آن میان به سیره بانو خدیجه کبری(س) -تحت عنوان «مام مومنان»- و ترجمه صحیفه سجادیه اشاره کرد و مقصود این بوده تا به موارد چالش برانگیز در میان سطور آن ادعيه شریف پاسخهای منطقی و عصری داده شود. اما در کتاب «راهی در بیراهه» سعی شده تا گوشههای نادیده ای از سیره تابناک سرور آزادگان جهان، حسین بن علی(ع) به مخاطب ارایه شود.
نویسنده کتاب، «ابومحمد مرتضوی» در قزوین زاده شده و دوران رشد خود را در خانوادهای اهل فضل گذرانده پس از آن، سالهایی، به تحصیل در حوزههای علمیه قم و تهران سپری کرده است. وی از محضر مدرسانی چون سید رضا صدر، جوادی آملی و فاضل لنکرانی بهره گرفته و اشخاص دیگری هم بودهاند که برای ایجاز کلام، از توضیحش صرف نظر می شود تا متن کتاب مدنظر قرار گیرد.
ابو محمد مرتضوی در مقدمه کتاب می نویسد: «واقعه عاشورا اگر چه به فرمان جریان خودکامه در نقطهای گمنام و بی آب و آبادانی، با این هدف که نام و خاطره آن از یادها زدوده شود و در دل تاریخ دفن شود به وقوع پیوست، اما قلم سرنوشت، آن را خلاف خواسته جریان خودکامه نگاشت تا برکات آن را به برکت ضمیر عاشوراییان، جاری وجاودانه کند و بشریت را رانسل به نسل سیراب و کامیاب سازد». از تاکید نویسنده در مقدمه کتاب می توان حدس زد که دغدغه اصلی نویسنده در این پژوهش چه چیزی است؛ اولویت در میان مفاهیم، روش ایستادگی امام حسین (ع) در برابر خودکامگی یک دستگاه اشرافی با نقاب دین.
نویسنده در نظر دارد با این پیش درآمد، به مطلوب خود که «گوهر آزادی» در سیره حسینی است برسد و آن را از میان نامهها، گفت و گوها و رفتار سرور آزادگان بازیابی کند تا به مثابه راهی نجاتبخش در میان بیراهه ها نمایانش سازد.
از امتیازات کتاب اینکه برای آنالیز واقعه عاشورا، مرتضوی به وقایع صدر اسلام بر میگردد تا ریشه رویداد هدف را واکاوی کند. بدین ترتیب عناوین اصلی این گونه تنظیم شده؛
فصل اول، زمینههای پذیرش پیامهای پیامبر (ص).
فصل دوم، زمینههای شکلگیری عاشورا
و فصل پایانی کتاب، عاشورا و پیامدهای آن.
نویسنده میگوید هدف این اثر، نه تاریخنگاری صرف پیرامون زندگی فرمانروایان جهان و نه پژوهش در زمینه باستانشناسی است؛ بلکه تنها بازخوانی زوایایی از تاریخ و نگاهی گذرا به چند نمونه از رخدادهای آن است تا ارزش فداکاریهای جریان ستمستیز دیده شود؛ وی مینویسد همیشه چنین نبوده که جهان با معیار منطق، عدالت و معنویت راه پیموده باشد، بلکه صحنه تقابل جریان ستم و ستمستیز هم بوده است. از همین رو، هر گاه زمام کار به دست جریان ستم افتاده، پیامد آن، ایجاد خلا در عقلانیت و همچنین معنویت در ادواری از تاریخ شده و به جز فرسایش نهاد آدمی، چیز دیگری به ارمغان نیاورده است، زیرا کشش درونی بشر، او را به انسانیت، معنویت و اخلاق فرامی خواند در حالی که فضای فرهنگ ناشی از جریان «خودکامه»، خلاف آن را موعظه میکند.
حاصل این وضعیت تنازعات درونی، تحیر و سردرگمی است و نهایت آن، فرسودگی است. به همین دلیل مردم ستم زده، به دنبال روزنه امیدند تا احیانا نوری از جانب جریان مقابل ستم بدرخشد و دالانهای تاریک را روشن سازد. چیزی از جنس این رخداد، هر از گاهی با ظهور پیامبران الهی و تلاش پیشوایان دین و مصلحان اخلاقی و اجتماعی به وقوع پیوسته وجهان را دگرگون نموده و جریانی در دل تاریخ جاری ساخته که تشنه کامان حقیقت را سیراب کند. این خط مقابل ستم، همان جریان مرتبط با امام حسین(ع) است که موضوع این نوشتار قرار گرفته و این کتاب پویشی در این جهت است تا گوشه ای از پرده جریان عاشورا کنار زده شود و نقش عاشوراییان در زمینهسازی آزادیهای اجتماعی، سیاسی، فکری و فرهنگی نمود پیدا کند و حقیقت عاشورا، قدری خود را نشان دهد که احیانا اگر در تاریخ پدید نمیآمد، شاید قرنها بر بشر میگذشت، نه استعدادی میشکفت و نه پایه تمدنی جدید بنیان نهاده میشد.
نویسنده بر اساس این «تاکید تمدنی»، در فصل نخست به عربستان پیش از اسلام میپردازد تا نقش پر بار بعثت را در حیاتبخشی به این سرزمین یادآوری کند. مرتضوی برای آنکه تقریبا بیطرفانه رفتار کرده باشد از آثار معتبر برون دینی مانند «نگاهی به تاریخ جهان» اثر جواهر لعل نهرو و کتاب معتبر «تاریخ تمدن» ویل دورانت شاهد مثال میآورد تا داوری درباره پیشرفت یک سرزمین فراموش شده از نگاه آدمهای خارج از مرز اسلام هم بررسی شود.
نقطهای متروک در جغرافیا که دچار پرتاب شدگی از تاریخ جهان شده و سه چهارم آن بی آب و علف بوده و اعراب بدوی به شکل پراکنده و قبیله2ای در آن زیسته اند؛ محمد (ص)، ۵ سال پس از درگذشت «یوستی نیانوس» امپراتور روم شرقی زاده میشود (نام او در کتاب اشتباه تایپ) شده و در همان منطقه پرت، تمدن جدیدی پایهگذاری میکند.
به تصریح نویسنده، «عامل فرهنگ» و «طلب علم»، سبب دگرگونی و رفعت در حجاز شده است تا جایی که مناطق دیگر جهان را متاثر از این تغییر در نهاد فرهنگ میکند.
نویسنده مدارا و گذشت، خداپرستی، عقلانیت، دانش، عدالت، برادری، آسایش و آزادی را ارکان اصلی پیام رسالت محمدی بر میشمرد. او درباره آزادی مینویسد؛ «بار گران و زنجیر که در قرآن آمده مفهوم گستردهای دارد که هر گاه کنار بروند آزادی پدید میآید.»
در فصل دوم کتاب که زمینههای شکلگیری عاشورا است نکته مهمی به میان میآید؛ «باقی ماندن بر تعصبات قبیلهای در میان اعراب پس از اسلام» مصیبت کمی نیست. بخش اعظم توده، به اسلام گرویدهاند و روابط اجتماعی براساس باورهای آیینی شکل گرفته اما در راس هرم مدیریت جامعه، رسوباتی از عصبیت قبیلهای هنوز پابرجاست. جایی که پدر خلیفه اول، فرزندش را مورد عتاب قرار میدهد که چرا با ابوسفیان این گونه تند و با صدای بلند برخورد میکند گویی که از بیتوجهی به جایگاههای زمان جاهلیت نالان باشد و بخواهد که به فرزندش مقام گذشته سردمدار مبارزه با تمامیت ایمان را گوشزد کند.
مستندات نویسنده تنها به این رویداد ختم نمیشود بلکه مرتضوی میخواهد این عصبیت جاهلی جامانده را در مقابله با سرور آزادگان یادآور شود. امام (ع) در مکه، حج را ناتمام میگذارد تا پیام مبارزه با خودکامگی خلیفه را با شوک بزرگی همراه کند اما روابط کهنه جاهلی مانع از شنیده شدن صدای ایمان میشود.
در فصل پایانی که باید آن را فصل نتیجهگیری از کتاب تلقی کرد، نویسنده به نکتههای کمتر گفته شدهای اشاره می کند؛ « ]در[ حاکمیت اختناق، سکوتی مرگبار، غفلتی فراگیر، خواب آلودگی گسترده اجتماعی و تغییر خوانش مکتب نبوی به خوانش مکتب اموی…. شکستن سکوت، به ضرورت رسیده بود. باورمندان به شریعت در انتظار بودند تا رساترین صدا زنجیره سکوت را بشکند و جامعه را از خواب سنگین بیدار کند. اما چه کسی واجد این شرایط بود؟ توجه جریان اجتماعی آزاده و نگران مکتب به کجا معطوف شده بود؟ نخبگان جهان اسلام این ویژگی ها را در وجود امام حسین (ع) سراغ داشتند…
امام(ع) با یزید بیعت نکرد و تحت فشار قرار گرفت و ماندن در زادگاهش مدینه دشوار شد.» در گرماگرم آمادهسازی سفر به مکه، نویسنده از منابع معتبری با عنوان «واقعه طف» نوشتهی لوط ابن ازدی کوفی و «الفتوح» اثر ابو محمد اعثم کوفی، رخدادی را پیش کشیده که شایان توجه است؛ محمد حنفیه به دیدار برادر میشتابد و میگوید: «ای عزیزترین عزیزم ای محبوب !دلم! اکنون که قصد رفتن داری، لازم دانستم بهترین مشورتی که به نظرم رسیده تقدیمت کنم. برادرا!… بیم آن دارم به شهری قدم بگذاری که مردمش دربارهات تفاهم نکنند و مساله، به جنجال و درگیری منجر شود و سرانجام هدف بلا قرار گیری. برادرم! مقصد نخست را مکه قرار ده، اگر مردم آنجا با تو بیعت کردند چه بهتر. در غیر این صورت یمن را برگزین. مردم آن دیار تو را انتخاب میکنند و اگر احیانا چنین نشد، در آن سرزمین نقاط مناسب برای پناه گرفتن بسیار است.» امام(ع) احساسات و پیشنهاد برادرش را با دعای خیر پاسخ داد و فرمود: «اگر در جهان مرا هیچ یاور و پناهگاهی نباشد، هرگز دست بیعت به سوی یزید دراز نخواهم کرد. با این جمله خداحافظی اشکبار و پر احساس بین دو برادر، صحنه غریبی آفرید. سپس امام(ع) وصیتنامهای نوشت و مهر کرد و به برادرش محمد سپرد تا در آینده سندی باشد که هدف ایشان اصلاح تبیین و روشنگری است و هشدار دهد که راه و رسم امویان خلاف رسم پیامبر (ص) است.
در بخش دیگری از فصل پایانی، مرتضوی تصمیم سرور آزادگان مبنی بر رفتن به کوفه را بررسی بیشتری کرده؛ او می نویسد: «رجال دیگری به جز محمد حنفیه بودند که امام(ع) را از عزیمت به کوفه نهی کردند. از شمار آنانند عبدالله بن عباس، عبدالله بن عمر، عبدالله بن جعفر ، عبدالله بن مطیع، عمر بن عبدالله مخزومی و افرادی که در مسیر با امام (ع) دیدار داشتند. در صورتی که خود ایشان نسبت به آن پافشاری کرد و در عین حال دلایل کارشناسی آنان را بیراه نمیدانست و در برابر آن به پاسخهای اقناعی بسنده میکرد.» سپس نویسنده به مقایسه مناطقی پرداخته که از نظر عقلی مناسبتر بودند و درایت امام(ع) را در انتخاب کوفه برتر دانسته است.
کار شاخصی که در کتاب شده این است که برای برخی شخصیتهای درگیر و حتی سرزمینشناسی کربلا، پروندههای مستقلی باز کرده و حتی عمر سعد، شمر و یزید را در لیست معرفی جای داده تا خطوط شخصیتی آنها نمودار شود. اما نویسنده، اندک ناپرهیزی هم داشته و به دور از قاعده تاریخپژوهی، برخلاف سربرگهای مفیدش، به کودکی میرسد که برخی نوشتهاند دختر خردسال امام(ع) است، یک روضه خوانی مجلسی ترتیب میدهد! این در حالی است که مرتضی مطهری، صاحب کتاب معتبر حماسه حسینی، در صحت وجود این دختر تردید تاریخی جدی دارد. شایستهتر آن بود که به دختر دیگر، سکینه (س) تاکید میشد که در گفتمان هزار ساله اخیر، مظلوم واقع شده در حالی که سندیت سیرهاش چون آفتاب میدرخشد.
اما قلم نویسنده در جاهایی از کتاب، هنرمندانه جلوه میکند. او با ملاحظه موقعیتهای مستند، گفت و گوها را به متون دراماتیک نزدیک میکند که باید از محاسن اثر برشمرد؛ همان چیزی که سبب کشش بیشتر در مطالعه کتاب میشود؛ به طور مثال در زمانی که حر ریاحی پس از قانع نشدن از صحبت با عمر سعد، به سمت اردوگاه امام حسین(ع) متمایل میشود، دیالوگ عمیقی بین او و یکی از یاران جبهه مقابل در میگیرد و از آنجا که حر در حالتی که میلرزد و نشانی از ترس وجودی او میان راه و بیراهه است، یار امام(ع) تصور میکند که او شجاعت برخورد را از دست داده، پس به حرّ خطاب میکند که اگر کسی از من بپرسد شجاعترین مرد کوفه کیست تورا معرفی میکنم، پس چرا این گونه؟! حر به گسل تردیدش اشاره میکند: «خودم را میان بهشت و دوزخ میبینم…» سپس، اسب خود را به سوی خیمه امام (ع) حرکت میدهد…
بد نیست به این نیز اشاره شود که ابو محمد مرتضوی سعی کرده تاریخ عاشورا را برای مخاطبان امروزی بنویسد. پس بر خود لازم دانسته با وارد کردن اصطلاحات جدیدی مانند پوپولیسم، فضای واقعه را محسوستر جلوه دهد و با زبان امروزی با مخاطبان عصری و دانشگاهی ارتباط ایجاد کند. به این بخش به عنوان حُسن ختام نظر کنید؛ «با اندکی دقت در جامعه شناسی شهر کوفه، چندین جریان را با رویکرد و باورهای گوناگون میتوان ملاحظه کرد که در کربلا حضور داشتند. در کنار جریانهای غفلت و جهالت، مغرض و آگاه و سوداگرا، میتوان به جریان اراذل و اوباش یا «لمپنیزم» رسید که متشکل از افرادی هستند که در قبال پول، شهوت و برخی لذائذ ناچیز، حاضرند هر اقدامی را انجام دهند. لمپن ها معمولا در خدمت جریانهای اقتصادی و سیاسی قرار میگیرند و در موارد لزوم، وارد معرکه میشوند و با شرارت و قلدری، اهداف ولی نعمتان خود را پیش میبرند. در ماجرای کربلا، خولی، حرمله، سنان و افرادی از این دست در گروه اراذل و اوباش تعریف میشوند». احتمالا عده قابل توجهی از این طیف در کربلا حاضر شدند و جنایتهای سهمگین و باور نکردنی به پا کردند.
در مجموع می توان کتاب «راهی در بیراهه» را اثری قابل تأمل نسبت به آثار بیشمار غیر علمی در این باره، قلمداد و برای نویسنده، بهروزی افزونتر در نگارشهای تازه آرزو کرد.
*لازم به ذکر است که مطالب کتاب «راهی در بیراهه» به صورت سریالی در سایت نهادایران منتشر میشود و علاقمندان میتوانند جهت مطالعه این اثر، با استفاده از لینک زیر، به صفحه ویژه کتاب راهی در بیراهه در سایت نهادایران مراجعه کنند:
صفحه ویژه راهی در بیراهه – گزارش و توضیح پیرامون عاشورا