خبرها و گزارش هامصاحبه

دکتر مجیدی در مصاحبه با نهادایران: همدلی؛ نقطه شروع همکاری و هم‌افزایی است

دکتر مجیدی در زمان دانشجویی از فعالان انجمن اسلامی دانشجویان در فرانسه بوده است. هم سابقه و تجربه انجمن‌های اسلامی دانشجویان را دارد و هم سابقه در وزارت خارجه و مجمع تشخیص مصلحت نظام. اما هنوز هم آنقدر در موضوع دانشجویان ایرانی دغدغه دارد که با نهاد نمایندگی همکاری کند و در جلسات و هم‌اندیشی‌ها شرکت کند. سراغ ایشان رفتیم و درباره نهاد نمایندگی گفتگو کردیم.

کارکرد دفتر نهاد نمایندگی در امور دانشجویان خارج از کشور چه هست و چه باید باشد؟

من یکی از مخاطبان ماموریت نمایندگی رهبری در حوزه دانشجویان خارج از کشور بوده‌ام، در سالهایی که در انجمن اسلامی دانشجویان اروپا و فرانسه خدمت مرحوم آقایای اژه‌ای بودیم. از زمان شکل‌گیری انجمن‌ها در قبل از انقلاب و شکل‌گیری مراکزی مثل مرکز اسلامی هامبورگ این نهاد برکات فراوانی داشته است که باید این ماموریتها و بررسی و تحلیل شود و نقاط قوت و ضعف، فرصت‌ها و چالش‌های آنها استخراج شود. با حضور جناب حجت‌الاسلام المسلمین آقای دکتر قمی در معاونت بین‌الملل دفتر و تجاربی که سالها ایشان به عنوان رئیس نهاد نمایندگی در دانشگاهها داشتند، به نظر می‌آید که این تجارب زمینه‌ای شد برای شکل‌گیری نهاد ایران. پیش از آن هر منطقه‌ای نماینده ویژه خودش را داشت. این که یک ستاد هماهنگی وجود داشته باشد و به هم‌افزایی توانها کمک کند، تصمیم درستی بوده است. این را بر اساس برداشت آزاد خودم به عنوان مخاطب و تجربه‌ای که در نهاد نمایندگی در دانشگاهها داشتم عرض کردم. مشهود بود که اگر این دفتر شکل بگیرد هم خلاهایی که احیانا وجود دارد را پوشش دهد.

با این هدف کارنامه نهاد را چه طور ارزیابی میکنید؟

به نگاه کارنامه ای عرض میکنم نه دستاوردی، نمیگویم همهاش گل و بلبل و خوب بوده است. در کارنامه معدلگیری میکنیم و معدل این مجموعه را بنده مثبت میبینم. به نظر میآید که خود دوستان نهاد باید آسیب شناسی بکنند. مدلش هم مدل بیانیه گام دوم می تواند باشد؛ این که کجا بودهایم، کجا هستیم و به کجا میخواهیم برسیم.

در باب افق پیش رو و آینده ایدهای داشتم 27 که این مجموعه باید از چهارچوب موجود انجمنها و دانشجویان مقداری فراتر رود و به حوزه ایرانیان خارج از کشور به عنوان نهاد مسئول فرهنگی ایرانیان خارج از کشور ورود کند. شاید کسی بگوید شورای عالی ایرانیان هست، سازمان فرهنگ ارتباطات، این همه وزارت خانه هست، این نهاد برای چه؟ مگر برای انجمن اسالمیها نهادهای پشتیبان دیگر وجود ندارد؟ رایزن علمی، رایزن فرهنگی، مراکز اسالمی هستند. اما احساس نیاز شد که نمایندگی رهبری وجود داشته باشد. این نیاز همچنان هست و تاکید هست که این ساختار ادامه پیدا کند. معتقد هستم چشم انداز باید به این سمت برود و حوزه فعالیتهای مجموعه باید گستردهتر شود به جامعه ایرانیان خارج از کشور در حوزههای فرهنگی. البته بر بستر جامعه دانشجویان ایرانی خارج از کشور که آن هم به مراتب گستردهتر از انجمنهای اسالمی است و آن ها هم باید پوشش داده شود. یعنی ما مسئولیت عامتری داریم نسبت به همه دانشجویان. بچههای انجمنهای اسالمی که طبیعتا نقطهی کانونی کار هستند. البته اگر نهاد در همین چهارچوب هم بماند میتواند حلقه وصلی بین انجمن ها در مناطق مختلف باشد. حتی حوزه آمریکای شمالی که با نمایندگی فردی هم پوشش داده نشده است، میتواند هدف نهاد باشد. ضمن اینکه حتی در اروپا هم حوزه اروپای شرقی و مرکزی در گذشته کمتر بوده و االن تعداد دانشجویان ما در آنها زیاد شده و نیاز است به آنها هم توجه شود. نهاد باید برای این توسعه چه کار کند؟ ارتباط با همه دانشجویان هم سخت باشد به دلیل حاال تفاوت نظرها، دوری مسیر و خیلی چیزهای مختلف. راهبری اش چه باشد که بتواند همه را جمع کند؟ چرا که خیلی دشوار است بخواهد همه آدمهای مختلف را پوشش بدهد. باید هم زمینه شناسی شود و هم زمانه شناسی. االن حفظ هویت ایرانی، خود ایران و ایرانیت و زبان فارسی میتواند محور باشد. ببینید مقام معظم رهبری چرا نسبت به بحث زبان فارسی تاکید دارند؟ چون حامل هویت اسالمی شیعی ماست. نسلهای دوم و سوم تعلق خاطرشان به ایران، مجد و عظمت ایران و… باید حفظ شود. االن در همین بحرانهای تحمیلی بر جامعه میبینیم خود ایران هدف

است. چو ایران نباشد تن من مباد را باید تابلو کرد و محور قرار داد. اتفاقا به این موضوع فکر شده و مجموعه اسم شکیلی هم دارد، نهاد ایران. درست است ماموریت ویژهای در حوزه انجمن اسالمی و فعالیتهای دینی برای خودش تعریف کرده است، ولی من معتقدم فعالیتها در حوزه ایران و زبان فارسی هم اسالمی و دینی است. نیروی میدانی نهاد انجمن اسلامی است. شما با توجه به تجربهای که داشتهاید رابطه بین انجمن اسلامیها و دفتر نهاد آن چیزی که باید باشد االن هست؟ چه کاستی هایی دارد؟ به شرط این که هیچ کدام درگیر بروکراسی نشوند میتوانند به هم کمک کنند. نهاد نباید برای خودش بروکراسی درست کند و بگوید از کانال ما باید رد شود. ما در کشورمان به قول برخی از آقایان چهارقوه داریم. قوه مقننه، مجریه، قضاییه و قوه چهارمی داریم به نام بروکراسی که کار هر سه تا را مختل میکند. اگر این بیاید باری از روی دوش بردارد و احساس یاری و همراهی کنند، شکافهای ذهنیای هم شکل نگیرد و تضاد منافع ایجاد نشود. من در نظریات بین الملل مطالعات منطقهای می گویم که برای اینکه همافزایی شکل بگیرد هفت »هم« مقدماتی الزم است. از همدلی شروع میشود، بعد باید به همزبانی برسد، بعد هماندیشی، هم اندیشی بعد از مقداری تضارب، باید به همراهی برسد، بعد ه همآوایی و همآهنگی، هماهنگی برسد، بعد به مرحله همکاری برسد و بعد در درجه عالیتری به همگرایی برسد و نهایتا هم به همافزایی. االن من اعتقاد دارم در برخی از این ایستگاهها گیر است. برخی در اولی مانده اند، همدلی نیست، برخی زبان مشترک نیست. یعنی یک ماموریت نهاد گفتگو بین همین فعالان انجمن اسالمی موجود است؟ بله. نهاد باید بشود محور همدلی و همزبانی، محور هماندیشی، محور همراهی. هماندیشی ما را به تعریف مشترک می رساند، درست است تو انجمنی، من نهادم، من دفتر مرکز اسلامی هستم، من رایزن علمی هستم. نهاد ایران میتواند مرکز همافزایی همه تواناییهای فرهنگی فعال خارج از کشور شود. ما امکانات مان محدود است و فعالیتها فراوان است. خب موازی کاری چرا کنیم؟ سازمان فرهنگی ارتباطات رایزن فرهنگی بفرستد. وزارت علوم و وزارت بهداشت رایزن علمی بفرستد. مراکز اسالمی فعالیت کنند. برداشت من این است که چندین مرکز فعالیت فرهنگی میکنند در خارج از کشور.

ممکن است بگویند ما جامعه مخاطب مان مشخص است، اما محصول واحد است. البته این مانع از تقسیم کار اجتماعی نیست. جلسات هماهنگی باشد بعد هر کسی هم برود در ظرف خودش و ماموریتهای خودش کار کند ولی همه احساس کنند فلشها به یک سمت است.   

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا