نقش انجمنهای اسلامی در ایجاد و پایداری تعهد و تخصص
مشروح صحبتهای حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی نظامزاده؛ نماینده مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) در امور دانشجویان ایرانی آسیا و اقیانوسیه، در شانزدهمین همایش سالانه اساتید و دانشجویان ایرانی خارج از کشور
بِسمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم وَ بِه نَسْتَعِین إنَّهُ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِين
حضور برادران عزیز و گرامی، استادان محترم، دانشجویان عزیز خواهران و برادران ارجمند، و همهی حضار گرامی عرض سلام و ادب و احترام دارم. و خدای بزرگ را سپاس میگویم که بار دیگر این توفیق را عنایت فرمود که در جوار حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه صلاه و السلام اقدام به برگزاری این همایشِ گرامی داشته باشیم. شانزدهمین همایش دانشجویان ایرانی خارج از کشور، که با مقدماتی انجام میشود و کسانی در طول سال برنامه ریزی میکنند برای این که به احسن وجه این همایش برگزار شود. تشکر و سپاسگزاری میکنم از همهی عزیزانی که نقش داشتهاند و تقش دارند در برگزاری همایشهای گذشته و این همایش شانزدهم، مخصوصا از برادر ارجمند،حضرت حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای مرتضوی، که وقت زیادی را برای بهتر برگزار شدن این همایش میگذارند و به حمدالله تا به حال دستاوردهای بسیار خوبی هم داشته است.
تشکر میکنم از همهی نمایندگان وزارتخانههای امور خارجه، وزارتخانه علوم و همچنین وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی که به حمدالله و از نخبگان که با حضورشان و اعزام نمایندگان، همیشه برای حل مشکلات دانشجویان، کمک کرده و میکنند.
بررسی مفهوم انجمنهای اسلامی در دانشگاههای خارج از کشور
موضوع سخن این جانب در خدمت شما عزیزان، انجمنهای اسلامی و نقش این انجمنها در ارتقاء معنویت، فرهنگ و ارتقاء مسائل فکری و روحیِ دانشجویان عزیز است که به صورت دانشجویی و داوطلبانه انجمنهای اسلامی در کشورهای مختلف تشکیل میشود و ریشه در قبل از پیروزی انقلاب دارد. شاید بتوانیم به ضرس قاطع بگوییم که بنیانگذار انجمنهای اسلامی دانشجویان در خارج از کشور، شهید بزرگوار آیت الله دکتر بهشتی ست. زیرا این شخصیت ارجمند با یک فکر باز و روشنی که داشت با حفظ همهی مسائل مذهبی و شرعی توانست این انجمنها را در اروپا پایه گذاری کند. و بعدا به سایر کشورها، سرایت کند. و آرام آرام در بسیاری از کشورهای جهان این انجمنها پایهریزی شود و به فعالیتهای انقلابی و مذهبی و دینی خودش، ادامه بدهد. کسانی که معمولا جذب انجمنهای اسلامی و اتحادیههای انجمنهای اسلامی شدهاند، این افراد مذهبی و علاقمند به ایران اسلامی و به فرهنگ دینی هستند. و معمولا کسانی هستند که از نظر علمی هم در سطح بالایی هستند و ما خودمان هم از چند سال پیش که وارد انجمنهای اسلامی شدهایم همیشه به دوستان عضو انجمن توصیه کردهام که شما باید در همه چیز نمونه باشید. زیرا تنها سخن شما نشان دهندهی کار شما نیست. آن چیزی که مهم است، اعمال و رفتار شماست و به آنها عرض کردم که شما قبل از این که یک فعال دانشجویی انجمن اسلامی باشید، یک دانشجو هستید و دانشجو باید به دنبال کار دانش برود. اگر چنانچه احساس میکنید فعالیت شما در انجمنهای اسلامی موجب ضربه زدن به علم آموزی شما میشود بهتر است که کارهای انجمن را رها کنید و کارهای دانشجویی را انجام دهید. اول شما دانشجو هستید، بعد هم کسانی که از نظر علمی سطحشان پایین باشد و از آن طرف عضو انجمن و دبیر انجمن باشند، دبیر علمی باشند، دبیر سیاسی باشند و امثال اینها یک لطمهای به فضای دانشجویی میزنند به لحاظ این که این تصور در بین دانشجویان ایجاد میشود، کسانی که حال درس خواندن ندارند، یا استعداد و قدرت درس خواندن ندارند، اینها به سمت انجمنهای اسلامی پناهنده میشوند. و گاهی از اوقات در کمال مظلومیت اعضای انجمن اسلامی متهم میشوند به این که شما که به سمت انجمن آمدید برای استفاده است برای شغل است، برای موقعیت اجتماعی ست برای بهرهوری مالی و پولی ست چنین اتهامی همیشه متوجه بچههای انجمن بوده است. و من خودم در این چند سالی که در خدمت این عزیزان هستم، به وضوح مشاهده میکنم که این چنین اتهامات، اتهامات بسیار سنگین، کذب و نادرست است. زیرا کسانی که در انجمنها هستند اگر پولی باید دریافت کنند، از ما دریافت میکنند و از ما چیزی مطالبه نمیکنند و توقعی هم ندارند چیزی هم به زبان نیاوردهاند و حتی علاوه بر این که چیزی دریافت نمیکنند، یک چیزهایی دریافت میکنند، اتهام، فحاشی، حرفهای نادرست و کذب دربارهی اینها گفته میشود. من خدمتشان عرض کردم، شما نگران نباشید که به سمت شما تیرهایی رها میشود، اینها ذخیرهی آخرت شماست و باید تحمل کنید. شما میدانید، خدا میداند، بنده میدانم، دوستان دیگر هم میدانند که شما انتفاع مالی و مادی ندارید و انجمن را پلی و نردبانی برای ترقی خودتان قرار ندادهاید و این برای شما ارزشمند و یک سرمایه است. لکن به آنها عرض کردم و به موجب همین صحبت به آنها عرض میکنم، که شما باید الگو و نمونه باشید، در راه خدا برای نسل جوان باید الگو باشید. تا این که در روز قیامت هم پاداش داشته باشید. چطور میتوانید الگو باشید؟ به عمل کردن یک توصیه از حضرت امام علی بن ابیطالب (ع) حضرت فرمود:: مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً ْ فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ، علی (ع) میفرماید: کسی که خودش را الگو قرار داد کسی که جلو افتاد و خودش را برای دیگران، امام قرار داد، فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ اول باید خودش را آموزش بدهد بعد دیگران را آموزش بدهد.
وظایف دبیران و اعضای انجمنهای اسلامی
اگر شما عضو انجمن و دبیر انجمن شدهاید و فعال سیاسی و فرهنگی و علمی در انجمن شدید، اول باید آنچه را که میخواهید به دیگران منتقل کنید و آنها را آگاه کنید و مایهی علمی، فکری و معنوی به آنها بدهید اول آنها را به خودتان بگویید و در وجود خودتان پیاده کنید. اگر این چنین کردید دیگر لازم به صحبت کردن هم نیست. رفتار و برخورد شما الگو میشود. در یک کلامی علی بن ابیطالب میفرماید: زیباترین مخلوق خدا کلام است. و اضافه میفرماید: زشتترین مخلوق خدا کلام است. کلام هم زیباترین است و هم زشتترین است. و لذا باید مراقب زبان بود. مراقب سخن گفتن بود. در ادامه میفرماید الکَلامُ کلْبٌ عَقُورٌ سخن و زبان یک سگ درنده است اگر آزادش بگذاریم. و اگر مهار کنی در اختیارت است اگر آزاد بگذاری تو در اختیار زبانی و مراقب کلام خودت باش. همیشه زبان باید پشت سر اندیشه باشد نه جلوتر. اگر زبان قبل از اندیشه به حرکت درآمد کار را خراب میکند. تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد. موقعی زبان به حرکت در آمد، و سخن گفت، آن موقع دیگر در اختیار شما نیست. مادام زبان در اختیار ماست که در زندان دهان باشد اگر از زندان دهان آزاد شد برعکس است، ما دیگر در اختیار او هستیم. ولذا همیشه توصیه این است که برادران عزیزِ ما و خواهران گرامی که خیلی زحمت میکشند، من رنجهای اینها را از نزدیک میبینم بسیار از خود دانشجویان از تلاشهای اینان مطلع نیستند.
توصیه ما به آنها این است که با زبانتان بازار خودتان را گرم نگه دارید و با زبانتان دیگران را از اطراف خودتان پراکنده نکنید، لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ بالاتر از خدا که نیست، مهمتر از پیغمبر هم در انسانها وجود ندارد. اول شخص جهان آفرینش است. خداوند به پیغمبر میفرماید: اگر خشن بودی و اگر بد برخورد بودی، اگر ملایمت و مدارات با مردم نداشتی، لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ از اطراف تو پراکنده میشدند. این که مشاهده میکنی مردم اطراف تو را گرفته اند، عاشق اخلاق تو هستند و زبان نمایندهی خوی باطن انسان است. زبان نمایندهی درون ماست. از زبان میفهمند که در قلبِ ما چه میگذرد. ولذا باید مراقب زبان باشیم. دانشجویی ممکن است در نیمهی شب تماس بگیرد و یک حرف بیخود داشته باشد. یک سؤال بیجایی داشته باشد. ممکن است زمانی که شما هزار کار دارید و جلوی شما را بگیرد و توقع داشته باشد که شما بایستید و به سخنان او گوش دهید. باید آستانهی تحمل اعضای انجمنهای اسلامی دانشجویی، خیلی بالا باشد. از آستانهی تحمل اعضای انجمنهای اسلامی دانشجویی داخل کشور باید بالاتر باشد زیرا دانشجویان ایرانی و یا غیر ایرانی در خارج از کشور، آمادگی برای آزردگی دارند. معمولا مشکلات غیرقابل حل دارند. آسیبها به سمت آنها فراوان است. و یک مقدار زیادی آسیبپذیر هستند. این آسیبپذیری ایجاب میکند که ما، سطح آستانهی تحمل و بردباری و صبوری خودمان را بالاتر ببریم. اگر عصبانی شد و خشمگین شد و بر زبانش سخنی ناشایست جاری شد، مبادا به دل بگیرید. او خواهر یا برادر شماست. باید تحمل کنیم. اگر تحمل نکنیم، در مأموریتی که به ما داده شده است نمیتوانیم پیروز شویم. این تحمل را حتما باید داشته باشیم.
در شناخت آدمها هم به ظواهر اکتفا نکنیم. همیشه در کوران مشکلات، آدمها خودشان را نشان میدهند. در شرایط آرام، میتوانند خود را جور دیگری نشان دهند. آدم صبور، باتحمل، خیلی عالی و مهربان. اما همین آدم اگر در یک کوران و سختی قرار گرفت، آنجا دیگر باطن خود را رو میکند و نشان میدهد. حتی در اعمال ظهری شما نگاه میکنید بسیار از آدمها هستند که اهل عبادت و نماز و روزه و زیارت هستند مناسک مذهبی و دینی را به خوبی انجام میدهند، اما آدمهای خوبی نیستند. امام صادق میفرماید: لاَ تَنْظُرُوا إِلَى طُولِ رُكُوعِ اَلرَّجُلِ وَ سُجُودِهِ اُنْظُرُوا إِلَى صِدْقِ حَدِيثِهِ وَ أَدَاءِ أَمَانَتِهِ. میفرماید: مبادا نماز طولانی، سجده طولانی، خواندن قرآن طولانی و در حرم ماندن طولانی اینها سبب شود که شما گمان کنید که این در تراز بالایی قرار دارد. میگوید این ملاک نیست. کار خوبی است. نماز، روزه، عبادت و مناسک واجب است و باید باشد کار خوبی هم است. اما امام صادق میفرماید: گاهی از اوقات اینها عادت است. عادت غیر از کار ارادی ست. یک مواقعی شما با عادت هر روز ورزش میکنید. اشکال ندارد خیلی خوب است. اما اگر این عادت را فراموش کنید وحشت شمارا فرا میگیرد. در نماز و عبادت هم همین است. گاهی از اوقات نماز، عادت میشود. و حضرت میفرماید: فَإِنَّ ذَلِكَ شَيْءٌ اِعْتَادَهُ فَلَوْ تَرَكَهُ اِسْتَوْحَشَ لِذَلِكَ. میفرماید: این یک چیزی است که به آن عادت کرده است. این که گاهی از اوقات با سختی نماز میخوانیم، اشکال ندارد. این خوب است و نشان میدهد که قدرت ارادهی ما بالاست. و میتوانیم از خواب نوشین صبحگاهی بکاهیم و عبادت و بندگی خدارا انجام دهیم و این خیلی خوب است. اگر ما توانستیم بر هوای نفسمان پیروز شویم و چیزی را که نفس اماره به ما میگوید انجام بده و در مقابلش میایستیم و انجام نمیدهیم، به ماهم سخت میگذرد، اما در عین حال، به خاطر این که دستور خداست آن را انجام نمیدهیم ما مأجوریم عندالله. و نشان دهندهی قدرت ارادهی ماست. که اگر ما قدرت ارادهی خودمان را از دست بدهیم، خیلی چیزها را باختهایم. چرا در یک جا سکوت میکنیم و در یک جا سخن میگوییم؟ به خاطر قدرت اراده و داوری ماست. در یک جا خیلی دوست داریم یک چیزی را بگوییم. اما روی مصالحی ان حرف را نمیزنیم و سکوت میکنیم. بسیار عالی ست. در یک جا باید چیزی را حتما بگوییم اما مصلحت میدانیم نگوییم. در یک جا باید سکوت کنیم مصلحت میدانیم که بگوییم. انچه را که مصلحت است باید بگوییم. قدرت ارادهی ما این را ایجاب میکند. بنابراین اینطور نیست که وقتی گفتیم سخن و زبان یک سگ درنده است این همیشه باید در زندان باشد. نه بایستی باید با حفظ اراده آنجا که لازم است باید از زندان آزاد شود و سخنش را بگوید. ولکن اگر چنانچه در یک جایی مصلحت نبود این توان باشد که سکوت کند. سعدی یک شعر زیبایی دارد خدا این شاعر گرانقدر و پرافتخار میهن اسلامی ما را رحمت کند که در چند صد سال قبل، این طور فکری داشته و سخن گفته است. میگوید: «دو چیز طیره عقل است: دم فرو بستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی»؛ طیره به طای مؤلف است.
دو معنا برای آن گفتهاند. یکی خفت و سبکی دیگری آزرم و شرم و شرمگینی. این دو معنا برای طیره گفته شده است که هر دو مناسب این شعر است. دو چیز طیره عقل است، یعنی دو مسئله ست که نشان میدهد عقل ما سبک است یا موجبات شرمندگی خرد را فراهم میکنیم. خرد از کار ما شرمنده میشود. دم فرو بستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی. یعنی سخن بیجا و سکوت بیجا نشان دهندهی سبکی عقل ما یا موجب خجالت و آزرم و شرمگینی خرد ما میشود.این را باید مراقبت کنیم. در تعاملات با دوستانمان و با دشمنانمان و با مخالفانمان با کسانی که اهل آن کشور هستند اینها آدابی دارند که آن آداب را باید همیشه رعایت کرد و باید بدانیم که کلید قفل همهی دوستیها زبان است. با زبان ما میتوانیم که یخ دیگران را آب کنیم و با آنها سخن بگوییم و طرح دوستی بریزیم و تأثیرگذار باشیم و تأثیرپذیر باشیم.
وظایف دانشجویان ایرانی در برخورد با مردم و فرهنگ کشوری که در آن مشغول به تحصیل هستند
من گاهی گلهمند میشوم از دوستان دانشجو که سالها در یک کشوری بودند اما دوست خارجی ندارند. تعجب میکنم شما که زبان آن کشور را یاد گرفتهاید و امکان طرح دوستی در آن دارید، چطور یک دوست نداشته و ندارید و یا میزان آگاهی دانشجوی فارغ التحصیلِ ما از آداب و فرهنگ و مسائل شهری و قوانین و مقررات آن کشوری که شش سال و هشت سال در آنجا درس خوانده بسیار پایین است. مگر میشود؟ این درست نیست. یکی از سرمایههای ما در بازگشتش از کشورهای مختلف این است که میزان آگاهیمان نسبت به فرهنگ و آداب و رسوم کشورهای متوقف فیه لااقل بالا باشد. این خود یک سرمایه است. با صحبت با دانشجو شما میتوانید این مسائل را پی ببرید شاید با استفاده از رسانهها نتوانید بسیاری از لایههای اجتماعی را بشناسید اما با صحبت یک شهروند چینی یا ژاپنی و یا آلمانی، میتوانید اینها را درک کنید و بشناسید. بسیاری از مسائل و اداب و رسوم وجود دارد که خوب است. اسلام مخالفتی با آنها ندارد.
نمیتوانیم بگوییم چون ژاپنیها اینطور هستند ما نمیتوانیم مثل آنها باشیم. بسیاری از رسوم را همین ژاپنیها دارند که ما نداریم. در عمل رعایت نمیکنیم و بسیار هم خوب است. اینها در وقت شناسی واقعا معرکه هستند. ساعت هشت دقیقا هشت است یک دقیقه به هشت نیست. یک دقیقه بعد از هشت هم نیست. این خیلی ارزش دارد. قرارشان درست است و راستگویی دارند. امام صادق فرمود: انْظُروا إِلَی صِدْقِ الْحَدیثِ وَ أَداءِ الْأَمانَهِ. به این نگاه کنید. نه به طول رکوع و سجود. ببینید که آیا آن شخص راست میگوید؟ به وعدهاش وفا میکند؟ خلف وعده نمیکند؟ امانتدار است یا نه؟ اگر شما روی مصلحتی آمدید یک ساختمان آپارتمانی 20 میلیاردی را به نام شخصی زدید، باید بلافاصله وصیت کند که اگر من فوت شدم، فرزندانِ من ورثهی من، این آپارتمان برای من نیست نه این که تحت تأثیر شیطان قرار گیرد و منکر همه چیز شود و به مالکش برنگرداند. مالکش آن زمان میخواست به نام تو باشد ولی الان نمیخواهد. برگرداند به نام خودش. و شما نمیتوانید آن را برنگردانید. این عمل خیانت در امانت است.
ما باید روی این مسائل خیلی مراقب باشیم گاهی کسی به شما حرفی میزند و میگوید پیش خودت باشد و دیگر حق نداری به احدی این حرف را بگویید. مگر این که موقع شنیدن تحمل نکنی و بگویی اگر میخواهی به کسی نگویم، به من نگو. من آدم این کار نیستم راز دار نیستم و میگویم. اگر چنانچه این کار را کردید و تحمل نکردید و تحویل نگرفتید این امانت را، راحتید اما اگر امانت را از شخصی تحویل گرفتید، دیگر حق ندارید آن را به کسی بگویید. نه تلفنی نه حضوری و نه پیغام بدهید نه آهسته بگویید به کسی، نه بنویسید، همهی اینها خیانت در امانت است و در روز قیامت، حق الناس است و خدا هم از آن نمیگذرد. بندهی خدا هم اگر نگذشته، نگذشته. حق الناس است و میتواند بگذرد ولی ممکن هست نگذرد. اگر نگذشت بایستی کیفر ببینید و چوبش را بخورید به خاطر این که خیانت در حق یک مسلمان یا غیر مسلمان کردهاید.شما در هند درس میخوانید، یک هندو امانتی به شما میدهد، شما باید آن را برگردانید. و اگر خواست باید آن را تحویلش بدهید. اسلام این را میگوید. و همچنین مسائل دیگری که سخت است. کسی که جهاد میرود و کسی که بذل مال میکند، اینها نشان دهندهی صداقت اشخاص است. آن طول رکوع آنقدرها نشان دهنده نیست ولی اینجا جبهه رفته است. و جنگیده و مجروح و اسیر شده و آزاده شده است. اینها کاملا روشن است. و اصلا سالم برگشته است ولی خودش را در معرض خطر گذاشته است. در واقع نشان دهنده صداقت و پاکیِ اوست. یعنی تا سرحد جان آمادهی فداکاری بوده است. کسانی آمادگی فداکاری ندارند. حاضر هستند با دیگران همدردی کنند به زبان، اما اگر به او بگویند نیازی نیست شما به همدردی و دلسوزی کنید. شما دست به جیبتان کنید و مقداری پول بدهید مشکل من حل شود. میگوید نه تا بخواهید گریه میکنم اما دست به جیب نمیشوم. اینجاست که آدمها خودشان را نشان میدهند. آنجا که باید از یک چیزی گذشت. و در اسلام روی گذشت خیلی تأکید شده است. و اگر انسان تمرین کرد و روی مسئله صدقه دادن که تأکید شده است برای همین است که انسان بتواند از مال و جان و سلامتی خود، و گاهی از اوقات از آبرویش بگذرد. برای حل مشکلات دیگران، گاهی از اوقات اگر شما وساطتی کنید، یک شخص مظلومی به حق خودش میرسد. و شما میخواهید به رفیقتان که رئیس کل سازمانی است یا وزیر و وکیل است رو نزنید، آن جایگاه خودتان محفوظ بماند و تحقیر نشوید. برای حل مشکل یک دوستی یا غیر دوست که مشکلش درست است و قانونی، حاضر هستید رو بزنید. اگر رو زدید در واقع مقداری از آبروی خود مایه گذاشتهاید اما مشکل یک مسلمانی را حل کردهاید. اینجا سکوت کردن و عدم اقدام کار نادرستی است. من بیشتر از این مزاحم اوقات شریف شما نمیشوم عذرخواهی میکنم یک مقداری طولانی شد. انشالله خداوند به همه شما توفیق دهد. استادانی که کار تدریس را عهده دار هستید و دانشجویانی که تحصیل میکنید برای آیندهی کشور، انشالله مفید باشید. ما امیدوار هستیم که همه بتوانید به کشور برگردید اما به هر دلیلی اگر چنانچه مجبور شدهاید در کشور دیگری بمانید، سعی کنید در وهلهی اول مسلمان، و در مرحله بعدی هم خدمتگزار باشید و ایرانی باشید. مسلمانِ ایرانیِ خدمتگذار. خیلیها هستند که در خارج هستند ولی موجبات افتخار ایران و اسلام را در آنجا فراهم کردهاند. کسانی هم در داخل هستند و موجب لطمه به اسلام و ایران و امثال اینها هستند. اما خواستهی اولیه ما از دوستان عزیز دانشجوی فارغالتحصیل، بازگشت به میهن در کنار خانواده و خدمتگزاری به مردمی است که واقعا شایسته خدمت هستند. کسانی که ما به آنها بدهکار و مدیون هستیم. و بایستی که دِین خودمان را نسبت به آنان ادا کنیم. خداوند انشالله زیارات و عبادات شما را قبول کند و موفق به انجام خدمت به دیگران باشید و موفق به توزیع و نشر علم و دانش در جامعه اسلامی ایران و خدمتگزاری به مردم شریف ایران اسلامی.
برای سلامتی و موفقیت خودتان و پیروزی در آینده و شغل و زندگیتان، به برکت محمد و آل محمد صلوات ختم کنید.
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته