راهی در بیراهه/قسمت ششم-پیام‌های پیامبر (ص) – بخش دوم / عدالت و آزادی

پیام‌های پیامبر (ص) – بخش دوم / عدالت و آزادی

در قسمت قبلی، به بررسی بخش اول از پیام‌های پیامبر (ص) شامل مدارا و گذشت، توحید، عقلانیت و دانش پرداختیم. در این قسمت، دو مفهوم عدالت و آزادی را در سیره پیامبر (ص) مورد بررسی قرار خواهیم داد.

پیام‌های پیامبر (ص) – بخش دوم / عدالت و آزادی

عدالت

از نظر اسلام، انسان، جانشین خداوند در روی زمین است، بنابراین باید کوشش کند تا ویژگی‌های خدا را در وجود خود ایجاد و نهادینه کند که مسئلۀ «عدالت» یکی از آنها هست.

در اهمیت عدالت، همین بس که کائنات بر عدالت استوار شده است ‌اگر یک‌لحظه اختلال صورت گیرد، جهان منهدم می‌شود. عدالت، یعنی قرار گرفتن هر‌چیزی در جای خود و بدیهی است  اگر پدیده‌ها جا‌به‌جا شوند، جهان متلاشی می‌شود. عدالت اجتماعی نیز همین نقش را دارد. در قرآن می‌خوانیم:

«به عدالت رفتار کنید که آن به تقوا نزدیک‌تر است»[1].

مغنیه می‌گوید:

«بشر، بدون دانش می‌تواند زندگی کند، اما بدون عدالت هرگز! حتی اگر همۀ اعضای جامعه، دانشمندان اهل اختراع و اکتشاف و نخبه باشند. اساساً دانش منهای عدالت، زیان بیشتر دارد در صورتی که عدالت، یکپارچه فایده است»[2].

در قرآن می‌خوانیم:

«همانا خداوند دستور می‌دهد: به عدالت و نیکی رفتار کنید و حقوق خویشاوندان را بپردازید»[3].

علامه طباطبائی(ره) در تفسیر این آیه می‌گوید:

«با اعضای جامعه آن گونه که سزاوار آنهاست باید رفتار شود. در واقع، هر چیزی در جایگاه خود قرار گیرد و افراد جامعه نیز باید عدالت جامعه را در عمل تأمین کنند؛ یعنی این دستور، به خود جامعه نیز متوجه است که باید به عدالت استوار باشد و حاکمیت ـ‌که پیشوایی آن را عهده‌دار شده است ، باید از آن مراقبت کند»[4].

علی (ع) در وصف پیامبر(ص) فرمود:

«راه و رسم او معتدل و حکمش عادلانه است»[5].

و در عهدنامۀ مالک اشتر فرمود:

«روشنی چشم زمامداران، برقراری عدالت در سرتاسر کشور است»[6]

«مهم‌ترین عمل، سخنی است که به‌منظور دفاع از عدالت در برابر پیشوای ستمگر گفته شود»[7].

بدون تردید، برقراری عدالت، یکی از اهداف اصلی پیامبران به‌شمار می‌رود و نیازی به استدلال فراوان و پیچیده نیست.

آزادی

واژۀ «آزادی» در میان همۀ مکاتب، واژه‌ای شناخته‌شده است و در میان ملت‌ها از احترام ویژه‌ برخوردار بوده و آن را مقدس می‌شمارند. آزادی، وجوه گوناگون دارد مانند؛ آزادی در حوزۀ فلسفه، کلام، اخلاق، حقوق و سیاست و البته امروز بیشتر در حوزۀ سیاست تمرکز پیدا کرده است. در این مجال، فرصتی برای تشریح جزئیات آن وجود ندارد، بلکه هدف، این است که اعلام شود یکی از پیام‌های پیامبر(ص) آزادی بوده است.

قرآن، ضمن برشماری ویژگی‌های پیامبر(ص) می‌گوید:

«او به رفتارهای شایسته دستور می‌دهد و از رفتارهای ناشایست، باز می‌دارد. پاکیزه‌ها را حلال و پلیدی‌ها را حرام می‌داند و بارِ گران را از دوش انسان‌ها بر می‌دارد و زنجیر‌هایی که به‌دست و پای آنها بسته شده، باز می‌کند»[8].

بار گران و زنجیر، مفهوم گسترده‌ای دارند که هرگاه کنار بروند آزادی پدید می آید.

و می‌خوانیم:

«به بندگان من بشارت ده، (نه همه، بلکه) آنان که گوش به سخنان (مختلف) می‌سپارند و از بهترین آن پیروی می‌کنند»[9]

«در پذیرش دین، اجبار نیست»[10]

علی(ع) فرمود:

«بردۀ دیگران مباش! خداوند تو را آزاد آفریده»[11].

امام صادق(ع) فرمود:

«کسی که این پنج ویژگی را نداشته باشد، از زندگی خود بهرۀ زیادی نخواهد برد: وفا، تدبیر، شرم، خوش‌خلقی و آزادی»[12]

در مکتب اسلام، به آزادی ، عمل شده است؛ زیرا پیامبر(ص) کسی را اجبار نکرد که از آیین خود دست بردارد و اسلام را بپذیرد. بهترین شاهد، وجود اقلیت‌های مذهبی در کشورهای اسلامی است که همواره آزادانه و بر اساس آیین خود رفتار می‌کنند.

در دوران  پیامبر(ص) و خلفا، مردم، آزادانه سخن می‌گفتند، و در موارد مقتضی اعتراض می‌کردند و در دوران خلافت علی(ع) آزادی به اوج خود رسید ، تا آنجا که ایشان با همۀ توانمندی و امکانات، با خوارج (به‌رغم آن‌همه گردن‌فرازی و مخالفت غیر منطقی‌شان)، برخورد نکرد. استاد مطهری می‌نویسد:

«با اینکه برای علی(ع) هر‌گونه اعمال سیاست در برابر خوارج مقدور بود، اما آنان را زندانی نکرد، شلاق نزد و حتی سهمیۀ آنان را از بیت‌المال قطع نکرد. شاید این میزان آزادی، در دنیا بی‌سابقه باشد»[13].

[1] قرآن کریم، سورۀ مائده، آیۀ 8.

[2] تفسیر کاشف، ج 3، ص 26.

[3] قرآن کریم، سورۀ نحل، آیۀ 90.

[4] تفسیر المیزان، ج 12، ص 231.

[5] نهج البلاغه، خطبۀ 94.

[6] نهج‌البلاغه، عهدنامۀ مالک اشتر، کلمات قصار 374.

[7] همان، کلمات قصار 374.

[8] قرآن کریم، سورۀ اعراف، آیۀ 157.

[9] قرآن کریم، سورۀ اعراف، آیۀ 17.

[10] قرآن کریم، سورۀ بقره، آیۀ 256.

[11] اسلام و مکتب‌های اقتصادی، ص 102.

[12] همان، محمدباقر صدر ص101 (پاورقی).

[13] جاذبه و دافعۀ علی(ع)، ص 143.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا