راهی در بیراهه/قسمت هشتم– بخش چهارم / حقوق زنان – حکومت قانون

حقوق زنان - حکومت قانون

در قسمت‌های قبلی بخش مربوط به پیام های پیامبر (ص) به بررسی مفاهیم مدارا، توحید، عقلانیت، دانش، آزادی، امنیت مسئولیت همگانی در سیره نبوی پرداختیم. در این قسمت، که قسمت پایانی بخش پیام های پیامبر (ص) است، به بررسی دو موضوع «حقوق زنان» و «حکومت قانون» در جامعه رسول گرامی اسلام خواهیم پرداخت.

حقوق زن

همان‌گونه که بارها اشاره شده؛ هدف این نوشتار، کندوکاو در جزئیات پیام‌های پیامبر(ص) نیست، بلکه نگاهی گذرا به مقولات اساسی و تعیین‌کنندۀ پیام‌های پیامبر اسلام(ص) است که با ارائۀ آنها توانست دنیا را تحت تأثیر قرار دهد و طرحی نو در اندازد. بنابراین علاقه‌مندان به تحقیقات مفصل، لازم است به آثار مربوطه مراجعه کنند.

حرف و حدیث دربارۀ حقوق زن در دنیای پیش از اسلام، فراوان است، اما در مجموع، می‌توان گفت: اوضاع زنان پیش از اسلام مناسب نبوده است. در خصوص حقوق زن، معیار خاصی وجود نداشته و مرد، آن را تعیین می‌کرده و حدّ و حدود آن، به جوانمردی و انصاف و البته به میزان علاقه و عشق او بستگی داشته است.

زن به‌عنوان یک موجود مستقل و دارای اراده، وجود خارجی نداشته است. در واقع، تعامل با آنان چون کالا بوده؛ و این مرد، بوده که سود و زیان او را نسبت به خودش می‌سنجیده و رفتار خود را بر پایۀ آن تنظیم می‌کرده است. البته درجۀ عشق هم تعیین‌کننده بوده و بیشتر در دوران جوانی کاربرد داشته و در عین حال، باز هم نظر مرد، نتیجه را مشخص می‌کرده، اما در شبه‌جزیرۀ ‌عربستان وضعیت زنان، به‌مراتب بدتر و نامناسب‌تر از سایر مناطق جهان بوده است.

ویل دورانت می‌نویسد:

«هر پدری اگر می‌خواست، می‌توانست دختر خود را پس از تولد، زنده‌به‌گور کند و اگر نمی‌کرد، دست‌کم از تولد او غمگین می‌شد و از شرم‌زدگی روی از کسان پنهان می‌داشت؛ زیرا احساس می‌کرد کوشش او به هدر رفته است. جاذبۀ طفولیت او سالی چند بر پدر نفوذ داشت؛ همین‌که به سن هفت یا هشت می‌رسید، می‌توانست به هر یک از جوانان قبیله که مورد رضایت پدر بود و بهای عروس را می‌پرداخت، شوهر کند.

البته شوهر از او دفاع می‌کرد، اما این معشوق، کالایی بیش نبود و جزو دارایی پدر یا شوهر و یا پسرش به‌شمار می‌رفت که او را با چیزهای دیگر به ارث می‌برد. همیشه خادم مرد بود. کمتر می‌شد به مقام یا رتبۀ مصاحب ترقی کند. غالباً او یکی از زنان متعدد بود که هر وقت می‌خواست، می‌توانست او را از سر خود باز کند»1.

آیت‌الله سبحانی می‌نویسد:

«زن در میان اعراب، مانند کالا خرید و فروش می‌شد و از همۀ حقوق اجتماعی (حتی حق ارث) محروم بود. زن را در شمار حیوان قرار داده و جزو لوازم و اثاث زندگی محسوب می‌کردند و می‌گفتند مادرها حکم ظروف را دارند که فقط برای محل نطفه آفریده شده‌اند. غالباً از بیم قحطی و احیاناً از ترس آلودگی، دختران خود را روز اوّل تولد با شیوه‌های گوناگون، نابود می‌کردند»2.

در آن فضای تیره و تار جهان (به‌ویژه عربستان)، پیامبر اسلام‌(ص) در مکه ظهور کرد و مکتب خود را عرضه داشت. از جمله، جایگاه زن و حقوق مربوط به او را تبیین کرد. صرف‌نظر از دشواری‌های کار پیامبر(ص) و مواضع سخت مخالفان در برابر ایشان، معارف اسلام، آرام‌آرام جایگاه خود را پیدا کرد و بر دل‌ها نشست و زن را از ورطۀ فلاکت، رهایی بخشید.

گوستاو لوبون می‌نویسد:

«اسلام اوّلین مذهبی است که در اصلاح حال زنان و ترقی و تعالی آنان، قدم‌های خیلی وسیعی برداشته است؛ زیرا این مطلب مسلم است که در میان تمام مذاهب و اقوامی که قبل از اسلام آمده‌اند، وضع و حالت زن، زیاده از حد ضایع و خراب بوده است»[1].

سید محسن امین می‌نویسد:

«اسلام نسبت به زن، توجه ویژه دارد؛ تا آنجا که خداوند در قرآن، سوره‌ای به‌نام «زن» نازل کرد. بیشتر آیات این سوره، به رعایت حقوق زن اختصاص یافته است»[2].

علامه طباطبائی؛ نظریه پرداز مسلمان، هویت زن و مرد را یکی می‌داند و هیچ‌‌کدام را بر دیگری (جز در پارسایی) ترجیح نمی‌دهد[3] و در تبیین دیدگاه اسلام نسبت به زن می‌گوید:

«زن و مرد از نوع واحد برآمده‌اند و تفاوت ذاتی ندارند. پس هر دو می‌توانند به کمالات مشابه دست یابند. زیباترین و جامع‌ترین سخنی که آن را ادا می‌کند، این آیۀ قرآن است که می‌فرماید “من عمل نیکوی هیچ عمل‌کننده‌ای از شما را (مرد باشد یا زن) تباه نمی‌کنم و پاداش آن را به‌طور کامل به شما می‌دهم. شما از یکدیگرید و هیچ‌کدام بر دیگری برتری ندارید»[4].

امام خمینی(ره) می‌گوید:

«زن، مظهر تحقق آمال بشر است. زن، پرورش‌دهندۀ زنان و مردان ارجمند است. از دامن زن، مرد به معراج می‌رود. دامن زن، محل تربیت بزرگ‌زنان و بزرگ‌مردان است»[5].

 

پر واضح است که اسلام، دری نو به روی بشریت گشود و دیدگاه انسان‌ها را نسبت به مسائل تغییر داد و فرهنگ دنیا را ارتقاء بخشید و جایگاه زن را در شایسته‌ترین موقعیت خود قرار داد.

حکومت و قانون

جامعۀ بشری برای حفظ اصالت، کلیت و نظم خود، نیاز به حکومت و قانون دارد. نظریۀ آنارشیستی، غالباً در عالم تصور و خیال قابل طرح است و ظاهراً هیچ‌گاه به‌وقوع نپیوسته است.

علی(ع) ضمن طرد تفکر آنارشیستی ـ‌که خوارج آن را تبلیغ می‌کردند‌ـ، فرمود:

«مردم نیاز به زمامدار(حکومت) دارند (بد یا خوب) تا در سایۀ آن، مؤمن کار خود را انجام دهد و کافر بهرۀ خود را ببرد»[6].

علامه طباطبائی در مورد اجتماعی‌بودن انسان و اینکه جامعۀ ایده‌آل کدام است، بحث مشروحی در تفسیر آیۀ 200 سورۀ آل عمران ارائه کرده و نکات مختلفی را مورد بررسی قرار داده می‌گوید:

«گرچه اسلام، به‌لحاظ تربیتی و اخلاقی، فرد را نادیده تلقی نکرده، اما تأمین خوشبختی انسان را در جامعۀ سالم و شایسته قابل تحقق می‌داند؛ زیرا جامعۀ فاسد، نمی‌تواند انسان شایسته و کامل پرورش دهد و اگر احیاناً اتفاق افتاده باشد، یا ناچیز بوده و یا افراد استثنایی بوده‌اند. و فرآیند تکامل، زمانی شکل می‌گیرد که نهاد حکومت تأسیس شود و حکومت، موظف است دو برنامه را در دستور کار خود قرار دهد؛ 1- حراست از کلیت برنامه‌های دینی، 2- آنچه در میدان عمل رخ می‌دهد با قوانین و اصل خود انطباق داشته باشد» 1.

اصل ضرورت حکومت در اسلام، تردیدبردار نیست. گفت‌و‌گو‌ها معمولاً به شرایط و ضوابط معطوف است. در قرآن و سنت، پیرامون این موضوع سخن فراوان به میان آمده است.

علامه طباطبائی می‌گوید:

«همۀ اجزای جامعۀ اسلامی، در برابر قانون -‌که حکومت مجری آن است‌-، همانند یکدیگرند. هیچ‌کدام نسبت به دیگری از برتری، تقدم، بزرگی و افتخار برخوردار نیست. تنها تفاوت و ارزش، به تقواست و حساب آن هم نزد خداست و ارتباط به مردم ندارد. پس حاکم و زیردست، فرمانده و فرمانبردار، رئیس و مرئوس، آزاد و برده، مرد و زن، دارا و ندار و کوچک و بزرگ، به‌لحاظ قانون در یک سطح قرار دارند»2.

 

نگاه بعضی پیشوایان اسلام به مسئلۀ حکمرانی و شرایط آن، شگفت‌انگیز، آموزنده و البته برای برخی ناباورانه است؛ چنانکه علی‌(ع) فرمود:

«قسم به خدایی که جان و جهان را آفرید، اگر حضور بیعت‌کنندگان نبود و یاران حجت را بر ‌من تمام نمی‌کردند، و اگر نبود که خداوند از عالمان پیمان گرفته که در برابر شکم‌بارگی ستمگران و گرسنگی ستمدیدگان سکوت نکنند، زمام مرکب خلافت را به گردنش می‌افکندم و عطای آن را به لقایش می‌بخشیدم. آنگاه می‌دیدید دنیای شما نزد من از قطرۀ آب بینی بزغاله‌ بی‌ارزش‌تر است»[7].

بنابراین، شرط اساسی حاکمیت، اوّلاً آگاهی نسبت به امور و ثانیاً اجرای عدالت است؛ نه به‌دست آوردن موقعیت‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی.

عهدنامۀ مالک اشتر ـ‌که یکی از اسناد مهم جهان بشریت به‌شمار می‌رود و در ایجاد زمینۀ تحول و پیشرفت علمی، اجتماعی و فرهنگی دنیا مؤثر بوده و هیچ‌گاه جایگاه و ارزش خود را از کف نداده‌ـ، دیدگاه و شرایط حاکمیت در اسلام را در بسیاری ابعاد تبیین کرده است. اینک فهرستی از آن تقدیم می‌شود:

«ـ مالک! خودسازی و خاکساری در پیشگاه خدا را نصب‌العین قرار ده و هوای نفس خود را در اختیار گیر.

ـ مهرورزی به زیردستان و گذشت از خطای آنان را (مسلمان باشند یا غیر مسلمان) برخود هموار ساز.

ـ پرهیز از خودخواهی و غرور و رعایت انصاف نسبت به مردم را در دستور کار خویش قرار ده.

ـ از تأمین خواسته‌های اقلیت به بهای خشم اکثریت بپرهیز.

ـ از افشای راز مردم بپرهیز؛ مردم تو را رازدار خود می‌دانند.

ـ از مشورت با افراد صالح و آگاه و صریح و حق‌‌گو غفلت مکن و از مشورت با افراد ترسو، طمع‌کار و بخیل بپرهیز.

ـ توجه به سپاهیان را در دستور کار قرار ده. در تعیین فرمانده دقت کن. فردی را برگزین که در آستان خداوند خاکسار و به‌لحاظ اخلاقی، پاکدامن، شکیبا، عذرپذیر، شجاع و نسبت به ناتوان، مهربان باشد و با نظامیان ـ‌که دارای خانواده‌های اصیل، پارسا و بزرگوارندـ، روابط نزدیک برقرار کن و نیاز نظامیان و خانواده‌های آنها را تأمین کن و دستاوردهای مهم آنها را برشمار(برای جامعه بیان کن و برجسته ساز) و از آنها ستایش کن.

ـ برای قضاوت، برجسته‌ترین چهرۀ خود را برگزین که خستگی‌ناپذیر و نفوذ‌ناپذیر باشد و در برابر تمجید افراد، دچار فریب نشود و آن‌قدر به او ببخش تا به مردم نیازمند نباشد.

ـ در انتخاب کارگزاران، مشورت کن. افرادی را برگزین که باتجربه، باتقوا، باحیا و دارای خانوادۀ اصیل و بزرگوار باشند. روزی فراوان در اختیارشان قرار ده تا در اصلاح کار خود بیشتر بکوشند و رفتار آنان را با گماردن بازرس تحت نظر داشته باش که هرگاه دچار لغزش شدند، ضمن تحویل بیت‌المال از کار برکنار و تأدیبشان کن.

ـ مالیات و بیت‌المال را چنان بررسی کن که صلاح مالیات‌دهندگان را تأمین کند. در صورت شکایت مردم از حوادث طبیعی چون خشکسالی، آفت، در مالیات تخفیف ده؛ تا جایی که امورشان سامان گیرد؛ چراکه اصلاح امور، با بهبودی مالیاتِ مالیات‌دهندگان فراهم می‌گردد.

ـ نویسندگان و منشیان خود را از بهترین‌ها برگزین. نامه‌های محرمانه را به صالح‌ترین‌ها بسپار. کسی که گرامیداشت او به تجاوز منجر نشود تا در حضور دیگران با تو مخالفت نماید و در رساندن نامه کوتاهی کند. در گزینش افرادی که تیزهوش و ظاهرسازند، دقیق باش! چه بسیارند افرادی که خود را با چرب‌زبانی تحمیل کنند، اما نسبت به امانت‌داری قابل اعتماد نباشند.

ـ بازرگانان را به نیکو‌کاری سفارش کن. آنان فراهم‌کنندۀ وسایل و آسایش زندگی مردم هستند. آنان افراد آرام‌اند و از فتنه‌انگیزی و ستیزه‌جویی دوری می‌جویند، البته در بین ایشان افرادی بد معامله، بخیل و محتکر وجود دارد. از احتکار ـ‌که باعث گرانی می‌شود‌ـ، جلوگیری کن تا در داد‌ و‌ ستد، عدالت برقرار شود و ستمگران را تأدیب کن.

ـ خدا را و خدا را در مورد بینوایان و طبقات محروم جامعه در نظر داشته باش! بخشی از بیت‌المال و بخشی از غله‌های زمین‌های غنیمتی را به آنان اختصاص ده. مبادا سرمستی حکومت و وظایف فراوان و سنگین، تو را از رسیدگی به آنان باز دارد. شنیدن سخنان آنان را در دستور کار قرار ده و نگهبانان را از سر راه آنان دور کن تا بدون اضطراب حرف خود را بزنند و سخنان درشت آنان را تحمل کن تا خدا درهای رحمت خود را بر تو بگشاید.

ـ بعضی از کارها را شخصاً باید انجام دهی؛ مانند پاسخ کارگزاران؛ آنجا که منشی‌ها از پاسخ ارباب‌رجوع درمانده‌اند. نیاز مردم که روزانه عرضه می‌شود و یارانت از پاسخ‌گویی ناتوانند. کار هر روز را همان روز انجام ده؛ زیرا هر روز کار مخصوص خود را دارد. بهترین وقت‌ها را برای خود و خدای خود برگزین.

هنگامی‌که نماز جماعت می‌خوانی، آنچنان طولانی نکن که مردم را پراکنده کنی و نه آنچنان‌که آن‌ را تباه سازی. آنگاه که پیامبر(ص) مرا به یمن اعزام می‌کرد، پرسیدم با مردم چگونه نماز بخوانم؟ فرمود: در حدّ توانِ ناتوانان نماز بگزار و بر مؤمنان مهربان باش. هیچ‌گاه خود را به‌مدت طولانی از مردم پنهان مدار، چه آنکه پنهان بودن رهبران، نشانۀ تنگ‌خویی و کم‌اطلاعی در امور جامعه می‌باشد.

ـ همانا زمامداران، خواص و نزدیکانی دارند؛ خودخواه و چپاول‌گر و در معاملات بی‌انصاف. به‌گونه‌ای با آنان رفتار کن که قراردادی به سودشان منعقد نشود که به مردم زیان برساند و هزینه‌های آن بر دیگران تحمیل شود و سودش برای آنان اختصاص یابد و ننگش در دنیا و آخرت برای تو بماند. حق را به صاحب حق واگذار و در این راه شکیبا باش.

ـ هرگز صلح پیشنهادی دشمن را که خشنودی خدا در آن‌ است، رد مکن، که آسایش رزمندگان و آرامش فکری تو و امنیت کشور در صلح، تأمین می‌شود، به پیمانی که بین تو و دشمن بسته شد، وفادار باش. هیچ‌یک از واجبات الهی، مانند وفای به عهد نیست؛ پس هرگز پیمان‌شکن مباش.

ـ از خون‌ریزی بپرهیز! که هیچ‌چیز همانند خونِ ناحق، کیفرِ الهی و نابودی نعمت‌ها را سرعت نمی‌بخشد و زوال حکومت را نزدیک نمی‌سازد.

ـ مبادا هرگز دچار خودپسندی شوی و به خوبی‌های خود اعتماد کنی و ستایش را دوست داشته باشی! همۀ اینها فرصت‌های شیطان است که بر تو هجوم آورد تا کارهای نیک را تباه سازد.

ـ مبادا با خدمت‌هایی که انجام داده‌ای، به مردم منت گذاری. یا آنچه را که انجام داده‌ای، بزرگ بشماری، یا مردم را که وعده داده‌ای، خلف وعده کنی. منت، پاداش را زائل می‌کند و بزرگ شمردنِ کار، نورِ حق را خاموش می‌گرداند و خلف وعده، خشم خدا را بر‌می‌انگیزد.

ـ مبادا در کاری که وقت آن نرسیده، شتاب کنی یا در کاری که وقت آن رسیده، سستی ورزی و یا در چیزی که حقیقت آن روشن نیست، ستیز کنی. سعی کن هر کاری را در جای خود انجام دهی.

ـ مبادا در آنچه که با مردم مساوی هستی، امتیاز خواهی، باد غرورت، جوشش خشمت، تجاوز دستت، تندی زبانت را در اختیار گیر. تو بر نفس خود مسلط نخواهی شد مگر با یاد فراوان قیامت و بازگشت به خدا»[8].

این توصیه‌ها و این شرایط از جانب شخصیتی صادر و تعیین شده که اوّلاً در رأس حاکمیت قرار داشته و ثانیاً حاکمیتش به پهنۀ پهناوری از کشورهای عصر سایه می‌افکنده. پس اگر می‌بینیم پیام‌های پیامبر(ص) مورد اقبال واقع شد و جهان‌گشا گردید، به‌سبب ادامه و پشتیبانی آنها توسط شاگردانی چون علی(ع) نیز بوده است
که اوّلاً قادر بوده پیام‌های جاودانه و جهانی ارائه دهد و ثانیاً گفتار خویش را با عمل توأم سازد.

پیام‌های پیامبر(ص) تا این مرحله، با توضیحات مختصر همراه گردید، اما ادامۀ آنها قدری خلاصه‌تر ارائه می‌شود تا اختصار رعایت شده باشد.

پیامبر اسلام‌‌(ص) که دارای همۀ خوبی‌ها و منزه از همۀ بدی‌ها بود، تمام خوبی‌ها را با گشاده‌دستی برای بشریت آرزو و به تک‌تک آنها توصیه می‌کند و از همۀ بدی‌ها بر حذر می‌‌دارد.

مسعودی (مورخ مشهور)، بخش نسبتاً قابل توجهی از پیام‌های پیامبر(ص) را در کتاب خود آورده است که مهم‌ترین آنها به این ترتیب تقدیم می‌شود:

«ـ بالاترین دانش، خداشناسی است.

ـ فضیلت دانش از فضیلت عبادت، برتر است.

ـ یافته‌های خود را از دانش با نوشتن نگه دارید.

ـ آنچه در نشست‌ها می‌گذرد، امانت است.

ـ امت من چندی که با امانت چون غنیمت رفتار نکند و انفاق به بینوایان را زیان مپندارد، در مسیرخیر و نیکی قرار دارد.

ـ مسلمان، آینۀ مسلمان است.

ـ بدی نکردن صدقه است.

ـ مکر و فریب، در آتش جای دارد.

ـ چه دردی بدتر از  درد بخل است؟!

ـ آنکه از مردم تشکر نکند، از خدا نیز تشکر نمی‌کند.

ـ گذشت حاکمان، مایۀ دوام حکومت است.

ـ از خطای آنکه در زمین است بگذر، تا آنکه در آسمان است از خطای تو بگذرد.

ـ آنکه به کوچک‌تر ترحم نکند و حریم بزرگان را نشناسد، از ما نیست.

ـ در جامعۀ اسلامی، قطع رابطۀ افراد با یکدیگر بیش از سه روز، مجاز نیست.

ـ آنکه طرف مشورت قرار می‌گیرد، باید مورد اعتماد باشد (نباید خیانت ورزد).

ـ آنکه مشورت کند، هلاک نشود.

ـ اگر کوهی به کوه دیگر تعدی کند، کوهی که تعدی کرده، متلاشی شود.

ـ مؤمن از یک سوراخ دوبار گزیده نشود.

ـ خدمتگزارِ گروه، سهم خود را پس از همه بر می‌دارد.

ـ انسان به کسی ماند که دوستش دارد.

ـ شرم کلاً خوب است.

ـ آنکه در دفاع از مال خود کشته شود، شهید است.

ـ علاقه به چیزی چون از حد بگذرد، کر و کور می‌سازد.

ـ مسلمانان در برابر شروط خویش مسئولند؛ مگر شرطی که حلالی را حرام و حرامی را حلال کند. 1

ـ آنکه از گناه توبه کند، چون کسی است که گناه نکرده.

ـ پیش از آنکه عرق کارگر خشک شود، مزدش را بپرداز.

ـ رعایت اعتدال در کارها بهترین است.

ـ آنکه در زندگی میانه‌رو باشد، نیازمند نشود.

ـ آنکه ارزش خود را بشناسد، هلاک نشود.

ـ ایمان، یعنی بزرگواری و شکیبایی.

ـ سلاح مؤمن، دعاست.

ـ مهمان را گرامی بدارید.

ـ بدترین نابینایی، کوردلی است.

ـ دروغ، با ایمان بیگانه است.

ـ نداری، به کفر انجامد.

ـ بپرهیزید از اینکه کار خود را به بعد موکول کنید و خود را با آرزوهای دست‌نیافتنی سرگرم سازید. این کار موجب هلاکت ملت‌ها باشد»[9] … «آنچه برای خود می‌پسندی، برای دیگران بپسند»[10].

ایشان خطاب به یکی از یاران خود به‌نام «معاذ» فرمود:

«تو را سفارش می‌کنم به تقوا، راستگویی، پایبندی به پیمان، امانت‌داری، پرهیز از خیانت، نرمش در سخن، اهداء سلام و رعایت حال همسایه».[11]… «کامل‌ترین ایمان، از آن مؤمنی است که خوش‌اخلاق‌‌ترین باشد»[12]… «دوست‌داشتنی‌ترین بنده نزد خدا، سودمندترین آنان برای مردم است»[13]… «خوابِ عالم، برتر از عبادت نادان است»[14].

از ویژگی‌های پیامبر(ص) راز و نیاز با خداوند بوده است. یکی از نیایش‌های ایشان که در ماه رمضان پس از انجام فریضۀ نماز آن را می‌خوانده و مضمون آن، همۀ انسان‌های عالم ـ‌خواه مسلمان و غیرمسلمان، دیندار و غیر دیندارـ را شامل می‌شود، این است:

«بار الها! به خفتگان در گورستان‌ها نشاط عطا کن.

همۀ نیازمندان را بی‌نیاز کن.

همۀ گرسنگان را سیر فرما.

وام ِ همۀ وام‌داران را ادا فرما.

دل همۀ اندوهگنان را شاد فرما.

همۀ دورافتادگان را به وطنشان بازگردان.

مفاسد جوامع اسلامی را اصلاح فرما.

همۀ بیماران را شفا عنایت فرما.

با بی‌نیازیت، راه فقر را بر ما مسدود فرما.

حال بد ما را به نیکی صفاتت دگرگون ساز.

وام ما را ادا فرما.

نیازمندی ما را به بی‌نیازی، بدل فرما.

همانا تو بر هر کاری توانایی»[15].

 

*پایان بخش پیام های پیامبر (ص)

*در قسمت بعدی که فصل دوم کتاب «راهی در بیراهه» است، به بررسی زمینه های شکل گیری عاشورا خواهیم پرداخت.

*همچنین میتوانید جهت مطالعه قسمت های قبلی، با استفاده از لینک زیر به صفحه ویژه «راهی در بیراهه» مراجعه فرمایید.

صفحه ویژه راهی در بیراهه؛ گزارش و توضیح پیرامون عاشورا 

 

1 تاریخ تمدن ویل دورانت، ج 4، صص 202-201.

2 فروغ ابدیت، ج 1، ص 31-30.

[1] شخصیت و حقوق زن در اسلام، ص 21 (مقدمه).

[2] اعیان الشیعه، ج 1، ص 229.

[3] شخصیت و حقوق زن در اسلام، ص 24 (مقدمه).

[4] همان، ص 214.

[5] شخصیت و حقوق زن در اسلام، ص 25 (مقدمه).

[6] نهج البلاغه، خطبۀ 40.

1 تفسیر المیزان، ج4، صص 133-91 و اقتباس از مقالۀ «بررسی جایگاه نظام اجتماعی در اندیشۀ علّامه طباطبائی» به قلم آقایان: نجف لکزایی و محمود فلاح (مجلۀ سپهر سیاست، دورۀ 2، شمارۀ 3/1394، ص 83).

2 تفسیر المیزان، ج 4، ص 124.

[7] نهج البلاغه، خطبۀ 4.

[8] نهج البلاغه، نامۀ 35.

1 یعنی مسلمانان باید نسبت به شروط خود پایبند باشند، مگر شرطی که موجب شود حلالی حرام، و یا حرامی حلال شود.

[9] مروج الذهب مسعودی، ج 2، صص 296-294.

[10] اعیان الشیعه، ج 1، صص 228 ، 229،301،301،303.

[11] تحف العقول، ص 48.

[12] تحف العقول، ص 80؛ به‌نقل از اعیان الشیعه، ج 1، ص 301.

[13] همان.

[14] محجه البیضاء، ج 1، ص 21.

[15] مفاتیح الجنان، ص 290.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا