فرازدوم از نیایش یکم صحیفه سجادیه با ترجمه و توضیح سید محمد مرتضوی
نیایش آن حضرت (علیه السلام) است که هرگاه به نیایش میپرداخت، نیایش خود را با ستایش خداوند شروع میکرد و میگفت:
(10) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا عَرَّفَنَا مِنْ نَفْسِهِ، وَ أَلْهَمَنَا مِنْ شُكْرِهِ، وَ فَتَحَ لَنَا مِنْ أَبْوَابِ الْعِلْمِ بِرُبُوبِيَّتِهِ، وَ دَلَّنَا عَلَيْهِ مِنَ الْإِخْلاَصِ لَهُ فِي تَوْحِيدِهِ، وَ جَنَّبَنَا مِنَ الْإِلْحَادِ وَ الشَّكِّ فِي أَمْرِهِ.
(10) سپاس خداوند را که خود را به ما شناساند و شاکر بودن را در قلبمان نهاد و درهای آگاهی را بر ما گشود تا به پروردگاری او پی ببریم، و ما را راهنمایی کرد که در توحیدش اخلاص ورزیم، و ما را از کجروی و تشکیک در دینش دور داشت.
(11) حَمْداً نُعَمَّرُ بِهِ فِيمَنْ حَمِدَهُ مِنْ خَلْقِهِ، وَ نَسْبِقُ بِهِ مَنْ سَبَقَ إِلَى رِضَاهُ وَ عَفْوِهِ.
(11) سپاسی که با آن در حلقۀ سپاسگزاران قرار گیریم، و به سوی خشنودی و رحمتش آن چنان بشتابیم تا گوی سبقت را از رقیبان برباییم.
(12) حَمْداً يُضِيءُ لَنَا بِهِ ظُلُمَاتِ الْبَرْزَخِ، وَ يُسَهِّلُ عَلَيْنَا بِهِ سَبِيلَ الْمَبْعَثِ، وَ يُشَرِّفُ بِهِ مَنَازِلَنَا عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ، يَوْمَ تُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَ هُمْ لاَ يُظْلَمُونَ، يَوْمَ لاَ يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً وَ لاَ هُمْ يُنْصَرُونَ.
(12) سپاسی که تاریکیهای برزخ را بر ما روشن سازد، و راه رستاخیز را هموار نماید، و جایگاه ما را نزد گواهان آن روز تعالی بخشد؛ «روزی که هر کس در برابر آنچه به دست آورده جزا داده میشود. بر کسی ستم نخواهد رفت»؛ «روزی که هیچ دوستی [کمترین] کمکی به دوست نمیکند و آنها [از ناحیه کسی] یاری نمیشوند».
(13) حَمْداً يَرْتَفِعُ مِنَّا إِلَى أَعْلَى عِلِّيِّينَ فِي كِتَابٍ مَرْقُومٍ يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ.
(13) سپاسی از سوی ما تا به بالاترین فراز اوج گیرد، [همان که] در نامۀ اعمال خوبان رقم خورده و بندگان مقرب الهی بدان مینگرند.
(14) حَمْداً تَقَرُّ بِهِ عُيُونُنَا إِذَا بَرِقَتِ الْأَبْصَارُ، وَ تَبْيَضُّ بِهِ وُجُوهُنَا إِذَا اسْوَدَّتِ الْأَبْشَارُ.
(14) سپاسی که چون چشمها در اضطراب فرو رفته و خیره میشوند، دیدگان ما را از شادمانی روشن سازد، و هنگام روسیاهی روسفید شویم.
(15) حَمْداً نُعْتَقُ بِهِ مِنْ أَلِيمِ نَارِ اللَّهِ إِلَى كَرِيمِ جِوَارِ اللَّهِ.
(15) سپاسی که با آن از آتش دردناک خداوند رهایی یافته و در جوار عزیزش آرام گیریم.
(16) حَمْداً نُزَاحِمُ بِهِ مَلاَئِكَتَهُ الْمُقَرَّبِينَ، وَ نُضَامُّ بِهِ أَنْبِيَاءَهُ الْمُرْسَلِينَ فِي دَارِ الْمُقَامَةِ الَّتِي لاَ تَزُولُ، وَ مَحَلِّ كَرَامَتِهِ الَّتِي لاَ تَحُولُ.
(16) سپاسی که با آن در جایگاه فرشتگان در آییم و در اقامتگاه جاودان و منزلگاه شریف و پایدار به پیامبران بپیوندیم.
(17) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي اخْتَارَ لَنَا مَحَاسِنَ الْخَلْقِ، وَ أَجْرَى عَلَيْنَا طَيِّبَاتِ الرِّزْقِ.
(17) سپاس خداوند را که زیباییهای آفرینش را برای ما برگزید و روزیهای پاکیزه را بر ما روانه کرد.
(18) وَ جَعَلَ لَنَا الْفَضِيلَةَ بِالْمَلَكَةِ عَلَى جَمِيعِ الْخَلْقِ، فَكُلُّ خَلِيقَتِهِ مُنْقَادَةٌ لَنَا بِقُدْرَتِهِ، وَ صَائِرَةٌ إِلَى طَاعَتِنَا بِعِزَّتِهِ.
(18) و ما را با تسلط بر همۀ آفریدگان برتری بخشید؛ پس همۀ آفریدگانش به قدرت او مطیع ما و به عزّت او از فرمانبرداری ما ناگزیر شدند.
(19) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَغْلَقَ عَنَّا بَابَ الْحَاجَةِ إِلَّا إِلَيْهِ، فَكَيْفَ نُطِيقُ حَمْدَهُ أَمْ مَتَى نُؤَدِّي شُكْرَهُ لاَ، مَتَى.
(19) سپاس خداوندی را که ما را به غیر خودش نیازمند نساخت؛ پس [با این همه لطف و عطا] چگونه میتوانیم شکرش را به جای آوریم؟ هیچگاه!
توضیحات این فراز:
بند 10: مراد از گشایش درهای دانش، اعطا و در اختیار نهادن ابزار معرفت و شناخت از ناحیۀ خداوند است. مانند حواس ظاهری و باطنی و نیروی خرد در نهاد انسان که ابزار درک و علم برای وی به شمار میروند. ابوعلی سینا در این خصوص میگوید: «مَن فَقَدَ حِسّاً فَقَدَ عِلماً»؛ از دست دادن یک حس منجر به از دست دادن علمی است که از این طریق به دست میآید. همچنین ارسال پیامبران موجب باز شدن درهایی از علوم است که لازم است انسان پس از تجارب ممتد و مستمر آنها را به دست آورد، طبعاً طول زمان ممکن است باعث اضمحلال و نابودی بسیاری از انسانها و از بین رفتن منافع بزرگی از آنها شود، و یا در شِقّ دوم تحصیل برخی از علوم مانند آگاهی نسبت به امور و موجودات ناشناخته مانند فرشتگان، جن، صفات الهی، واقعۀ رستاخیز و امثال آنها اساساً از طریق مجاری معمول و متداول یا از طریق تجارب معمولی بشری به دست نمیآید.
بند 18: مراد از گشایش درهای دانش، اعطا و در اختیار نهادن ابزار معرفت و شناخت از ناحیۀ خداوند است. مانند حواس ظاهری و باطنی و نیروی خرد در نهاد انسان که ابزار درک و علم برای وی به شمار میروند. ابوعلی سینا در این خصوص میگوید: «مَن فَقَدَ حِسّاً فَقَدَ عِلماً»؛ از دست دادن یک حس منجر به از دست دادن علمی است که از این طریق به دست میآید. همچنین ارسال پیامبران موجب باز شدن درهایی از علوم است که لازم است انسان پس از تجارب ممتد و مستمر آنها را به دست آورد، طبعاً طول زمان ممکن است باعث اضمحلال و نابودی بسیاری از انسانها و از بین رفتن منافع بزرگی از آنها شود، و یا در شِقّ دوم تحصیل برخی از علوم مانند آگاهی نسبت به امور و موجودات ناشناخته مانند فرشتگان، جن، صفات الهی، واقعۀ رستاخیز و امثال آنها اساساً از طریق مجاری معمول و متداول یا از طریق تجارب معمولی بشری به دست نمیآید.