سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید محمد مرتضوی در همایش شانزدهم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید محمد مرتضوی در همایش شانزدهم
شانزدهمین همایش سالانه اساتید و دانشجویان ایرانی خارج از کشور با موضوع انتقال مرزهای دانش؛ فرصتها و چالشها برگزار شد. نخستن سخنران این مراسم، رئیس دبیرخانه نهاد نمایندگی رهبری در امور دانشجویان ایرانی خارج از کشور بود. حجت الاسلام و المسلمین محمد مرتضوی صحبت های خود را در دو محور مطرح کرد.
رئیس دبیرخانه نهاد در ابتدا موضوع انتقال دانش را از منظر تاریخی مورد بررسی قرار داد و در ادامه به نحوه برخورد ملل گوناگون با این موضوع پرداخت.
حجت الاسلام مرتضوی در بخش دوم سخنرانی خود به موضوع وقوع انقلاب و رویکرد جدید درباره انتقال دانش پرداخت.
آنچه در ادامه میخوانید مشروح سخنان رئیس دبیرخانه نهاد نمایندگی رهبری در امور دانشجویان ایرانی خارج از کشور، در شانزدهمین همایش سالانه اساتید و دانشجویان ایرانی خارج از کشور میباشد.
بسم الله الرحمن الرحیم
رَبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا حَبِيبُ اِلهَ العالَم أبوألقاسِمِ مُصْطَفی مُحَمَّد وَ عَلی آلِهِ الطَیِّبینَ الطَّاهِرِين ألمَعصومین وَ لَعنةُ اللهِ عَلَی أعدائِهِم أجمَعینِ مِنَ الان إلی قیامِ یَومِ الدّین
درود میفرستم به روح والا و ملکوتی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و آرزوی توفیق، سربلندی، عزت و کرامت برای رهبر معظم انقلاب. خیر مقدم عرض میکنم خدمت بزرگان، اندیشمندان، فرهیختگان، دانشجویان و عزیزانی که در خدمتشان هستیم، حضرت آیت الله قمی و عزیزان دیگر. اکنون آغاز میکنیم به یاری حضرت حقو در جوار ملکوتی امام هشتم امام رضا علیه الصلاه و السلام، شانزدهمین همایش دانشجویان و اساتید ایرانی خارج از کشور را. امیدواریم انشالله در این سرزمین، همایش ما برکت بگیرد و صبغه معنویت پیدا بکند و به خوبی انشالله پیش برود و نتیجه بگیریم.
بررسی تاریخی انتقال دانش
موضوع انتقال دانش و فناوری، هرچند اخیرا مورد توجه ویژه قرار گرفته است ولی واقعیت این است که سابقهی تاریخی آن به شکل گیری جامعه بشری برمی گردد. یعنی وقتی که انسانها زندگی اجتماعی را برگزیدند تلاش کردند برای رفع مشکلاتشان، رفع دغدغههایی که داشتند، برای آسایش خود راهی را پیدا کنند. راههایی که به دستشان میآمد، به اشتراک میگذاشتند. و احیانا عده ای دستاوردهای علمی و فنی قومی را به سرزمین دیگری میبردند و استفاده میکردند.
میتوان به قوم عیلامیها که در جنوب کشورمان زندگی میکردند اشاره کرد. اعتقاد باستان شناسی این است که به طور کلی تمدن از آنجا آغاز شده است، اینها توانسته اند ابزار مسی، تولید کنند و به اسناد بازرگانی دسترسی پیدا کنند و ابداع کنند و خیلی کارهای دیگر که سرانجام به یک تمدن انجامید و این تمدن از میان این قوم به سوی بابل، آشور، سومر و روم یونان هم کشیده شد. و همین طور ما مجموعهی کلیله و دمنه را میبینیم، در زمان خودش یک دانشنامه محسوب میشد و ایرانیها تلاش کردند که از هند آن را به ایران انتقال دهند.
شخصی به نام برزویه طبیب ایرانی -من خواهش میکنم اگر فرصت کردید این کتاب را مطالعه بفرمایید. چقدر کتاب ادیبانه و زیبا و آموزنده است- ایشان با تلاشهایی که خودش نقل میکند، توانسته این کتاب را, البته نه تنها این کتاب را خیلی از آموزههای هندی را ترجمه کند و به کشور ایران منتقل کند.
مجموعهی ایشان به پهلوی ترجمه شده بود، ابن مقفع آمد آن را به عربی ترجمه کرد. ابن مقفع در مقدمه اینطور میگوید: و ما چون اهل پارس را دیدیم که این کتاب را از زبان هندی به پهلوی ترجمه کردند ،خواستیم که اهل عراق، بغداد، شام و حجاز را از آن هم نصیب باشد و به لغت تازی که زبان ایشان است، ترجمه کرده آمد، فارسی قدیم است. این جز انتقال دانش گمان نمیکنم چیز دیگری نام بگیرد. یا مثلا فناوری کرم ابریشم از چین به ایران توسط بعضی از بازرگانان منتقل شد. کاغذسازی در عصر اسلام توسط مسلمانها از چین به کشورهای اسلامی منتقل شد. که ویل دورانت در اینجا حرکت مسلمانان را تحسین میکند
ایشان در جلد چهارم تاریخ تمدن خودش، ۱۱۹ صفحه را اختصاص میدهد به علم و هنر در میان جوامع اسلامی و دانشمندان و قلهی تمدنی که مسلمانها در آن زمان توانسته اند با علمی که از اروپا یا از غرب سرازیر شده بود بومی سازی کنند حتی بعضی از علوم پسوند اسلامی گرفت. که این مسئله را آیت الله میرزای نایینی-از پایهگذاران مشروطه- در کتاب تنبيه الأمة وتنزيه الملة وقتی مقدمه را آغاز میکند فکر میکنم با دلی آکنده از حسرت میگوید: اروپاییان قدیم قبل از جنگهای صلیبی به عدم فوزشان به مقصد عدم تمدن و بی علمی خود، مستند دانستند.
خودشان را با کشورهای اسلامی مقایسه میکردند، احساس میکردند که خیلی منحط و عقب افتاده هستند. به همین خاطر، عاشقانه در مقام طلب برآمدند، اصول تمدن و سیاستهای اسلامیه را از کتاب و سنت فرامین صادره از شاه ولایت و اهل بیت و غیرها اخذ و در تواریخ سابقهی خود منصفانه به آن اعتراف نموده اند. خودشان احتمالا سندی در دست داشتند که اروپاییان گفته اند که ما تمدنمان را مرهون اسلام هستیم.
وقوع انقلاب و رویکرد جدید درباره انتقال دانش
این دست از رویدادها در دامن همان انتقال دانش و فناوری قابل توجیه است. به هر تقدیر، در وهلهی نخست دانشمندان جوامع اسلامی علوم وارداتی را بومی سازی کردند. یعنی ابتدا در دامن فرهنگ اسلامی معنی میکردند و پس از آن منتشر نمودند. به همین خاطر هم عرض کردم بعضی از علوم پسوند اسلامی دارد. در مرحله دوم یعنی پس از رنسانس و شکل گیری اروپای جدید که «ینگه دنیا» نام دارد (که مرحوم میرزا نائینی میگوید که بعد از آن مسلمانها به قهقرا رفتند) و عرض میکنم، مجددا کشورهای اسلامی از جمله ایران به منظور دستیابی به دانش جدید طبعا سراغ ینگه دنیا رفت و دانش غربی را در قالب مدارس جدید و دانشگاه منتقل کرد اما این بار بومی سازی نشده بود.
و جامعه با دو فرهنگ مواجه شد، دو فرهنگ متناظر، دو فرهنگ متعارض، این تعارض ادامه پیدا کرد و سرانجام به دگرگونی و انقلاب انجامید. اینبار مردم سالاری دینی جانشین رژیم سابق شد و قرار شد که مدارس و دانشگاهها و مراکز علمی با رویکرد جدید فعالیت کنند. اما این اتفاق افتاده یا نه، نیازمند بحث مفصلی ست. البته خوشبختانه تأکید و پافشاری راس نظام، امام راحل و مقام معظم رهبری بر تغییر رویکرد قرار داشت، که با تعبیرهای مختلف بیان شد، شما بهتر از بنده میدانید.
مانند انقلاب فرهنگی که یک نکته اساسی بود، حالا بعضا ممکن است که کج و به نحوی نامناسب مسئله پیش رفت. که آن بحث دیگری هست، جنبش نرم افزاری که مقام معظم رهبری این گفتمان را مطرح کرد. بومی سازی، بیانیهی گام دوم انقلاب اسلامی، تمدن نوین اسلامی و امثال آن، احتمالا پرسش دیگری اینجا مطرح میشود مبنی بر این که: آیا این خواستهها تاریخی شد یا جریان دارد؟ یعنی در ازای آن اتفاقی افتاده؟ پاسخ این پرسش را باید در توانمندی کشور در عرصههای مختلف جستجو کرد.
مانند سطح سواد عمومی، گسترش المپیاد دانش آموزی، آموزش عالی، حوزه پزشکی، کشاورزی, صنعت نظامی, فناوری هسته ای. ایجاد و گسترش مراکز دانش بنیان و گسترش حوزههای علمیه و شاید مهمتر از همهی آنها، اقتدار چانه زنی کشور دردنیا به عنوان کشور تاثیر گذار و جریان ساز در جهان، اما این که آیا بومی سازی اتفاق افتاد یا نه؟ و آیا وضعیت کنونی مسیری ست برای تمدن سازی نوین اسلامی؟ پاسخ آن را میخواهم عرض کنم که در دست با کفایت نخبگان این مملکت قرار دارد یعنی شما، که به طور جدی باید به آن اندیشید و شرایط آن را فراهم کرد.
مانند، آشنایی کامل با دانش رایج دنیا، احساس مسئولیت در قبال کشور، قدرت تحلیل بدین معنا که علوم وارداتی در دامن فرهنگ اسلامی معنی شود و در یک کلمه گفتمان سازی در عرصههای مختلف که متاسفانه در این مورد ما ضعیف عمل کردیم. و هر آنچه را که هم گفتمان سازی شده است توسط رهبر معظم انقلاب بوده البته کار دیگران را نمیخواهم تخطئه کنم ولی گفتمان سازی آنگونه که باید به جریان تبدیل شود ، وجود ندارد. عذر خواهی میکنم، انشالله که همیشه موفق و پیروز باشید.