شرح نیایش بیستم صحیفه سجادیه به قلم حجتالاسلام مرتضوی – بخش چهاردهم
در قسمتهای قبلی به موضوع فروتنی در جامعه و پایداری و استقامت بر باورها، نحوه صحیح استفاده از عمر و حرکت به سوی کمال و ثابت نماندن در یک حال در گفتار امام (ع) پرداختیم.
به گزارش نهادایران، در قسمت چهاردهم شرح دعای بیستم صحیفه سجادیه به موضوع تمنای تغییر رذائل اخلاقی به فضائل اخلاقی میپردازیم.
امام سجاد (ع) در شروع بخش سوم نیایش بیستم، دعا را این گونه آغاز میکنند:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَبْدِلْنِی مِنْ بِغْضَةِ أَهْلِ الشَّنَآنِ الْمَحَبَّةَ، وَ مِنْ حَسَدِ أَهْلِ الْبَغْی الْمَوَدَّةَ، وَ مِنْ ظِنَّةِ أَهْلِ الصَّلَاحِ الثِّقَةَ، وَ مِنْ عَدَاوَةِ الْأَدْنَینَ الْوَلَایةَ، وَ مِنْ عُقُوقِ ذَوِی الْأَرْحَامِ الْمَبَرَّةَ، وَ مِنْ خِذْلَانِ الْأَقْرَبِینَ النُّصْرَةَ، وَ مِنْ حُبِّ الْمُدَارِینَ تَصْحِیحَ الْمِقَةِ، وَ مِنْ رَدِّ الْمُلَابِسِینَ کرَمَ الْعِشْرَةِ، وَ مِنْ مَرَارَةِ خَوْفِ الظَّالِمِینَ حَلَاوَةَ الْأَمَنَةِ.
بارالها! بر محمد و خاندانش درود فرست، و کینۀ کینهتوزان بر من را به محبت تغییر ده و حسد ستمگران را به مهر و بدگمانی صالحان را به اطمینان و دشمنی نزدیکان را به دوستی و بدرفتاری خویشاوندان را به نیکوکاری و رویگردانی بستگانم را به یاوری و دوستی چاپلوسان را به دوستی راستین و رفتار ناشایست همکاران با من را به خوشرفتاری و تلخی بیم ستمگران را به شیرینی امنیتت بدل فرما.
گر چه مکتب اسلام و آموزههای آن با توجه به تاریخ، خاستگاه و فرهنگ حاکم بر منطقه یک امر خارقالعاده و شگفتانگیز به نظر میرسد اما گاهی موج برخی معارف آن چنان اوج میگیرد که هر انسان منصفی را تحت تاثیر قرار میدهد وضمیر او را ناخودآگاه به تحسین وا میدارد.
امام سجاد (ع) که در خاندان نبوت و امامت بزرگ شده و تربیت یافته با اغماض از دانش خدادادی امامت، موضع و سخن او برخاسته از مکتب اسلام و تفسیر آن است.
ایشان در این فراز از نیایش ذهن مخاطب را به مدینه فاضله که همان جامعه دینی است معطوف میکند و شنونده یا خواننده اهل انصاف در درون خود این زمزمه را دارد که مسلمانان حتی اگر قرآن، معجزه و سنت را هم در اختیار نداشتند، صحیفه سجادیه میتوانست آن نقش را ایفا کندو به عنوان حجت و برهان مورد بررسی قرار گیرد.
امام (ع) در این بخش از دعا پارهای از ویژگیهای ناپسند و رذائل اخلاقی را که ممکن است افراد گوناگون در مورد امام یا هر انسان مومنی در درون خود بپرورانند انگشت نهاده و از خداوند متعال، تغییر آنها را طلب میکند.
واژه «ابدلنی» که از «بَدَل» ریشه گرفته به معنی جابجا شدن است.
در واقع چیزی از میان برداشته شود چیز دیگری جایگزین گردد. امام (ع) بر آنچه بر آن چه انگشت نهاد و آنها را نفی کرده و برای آنها جایگزین مطالبه کرده عبارتند از: نفی«بِغْضَةِ أَهْلِ الشَّنَآنِ» یعنی کینهی کینهتوزان برداشته شود و محبت و دوستی جای آن را بگیرد.
و «بغی» که به معنی ستم و تجاوز به کار میرود و همینطور «حسد» و فردی که حسد میورزد دنبال آن است که نعمت از شخصی که مورد حسد است زائل گردد و صاحب نعمت بر خاکستر نشیند.
در اینجا امام (ع) حسد را نوعی «بغی» و ستم دانسته و از خداوند متعال درخواست میکند آن را به عشق و مودت تبدیل کند. و «ظِنّه» که بر اتهام و بدگمانی اطلاق میشود و ممکن است حتی مردم صالح نیز بدان گرفتار شوند، از خدای توانا درخواست میکند اعتماد و اطمینان را جای آن قرار دهد.
ممکن است در اینجا این پرسش مطرح شود که چگونه و چرا صالحان به سوءظن نسبت به برادران مومن خویش گرفتار میشوند در حالی که این گونه رفتار از مسلمانان پذیرفته نیست بلکه ممنوع و حرام است. از پیامبر (ص) نقل شده: اَنَّ اللّهَ حَرَّمَ مِنَ الْمُسْلِمِ دَمَهُ وَ مالُهُ وَ عِرْضُهُ وَ اَنْ یَظُنَّ بِهِ السُّوءِ»[1] خدای متعال خون و ناموس و سوءظن نسبت به آنان را حرام اعلام کرده است.
و امام صاق (ع) نیز در این مورد فرموده: « إِذَا اِتَّهَمَ اَلْمُؤْمِنُ أَخَاهُ اِنْمَاثَ اَلْإِيمَانُ مِنْ قَلْبِهِ كَمَا يَنْمَاثُ اَلْمِلْحُ فِي اَلْمَاءِ»
وقتی مومن برادر مومن خود را متهم میکند، ایمان در دل او ذوب میشود (از میان برود) مانند نمک که در آب ذوب گردد. اساسا صالح بودن، حُسن ظن نسبت به مومن را اقتضا میکند.
در این راستا امیر مومنان فرمود: «ضَعْ أمرَ أخيكَ على أحسَنِهِ حتّى يَأتِيَكَ مِنهُ ما يَقلِبُكَ، و لا تَظُنَّنَّ بكَلِمَةٍ خَرَجَت مِن أخيكَ سُوءا و أنتَ تَجِدُ لَها في الخَيرِ مَحمِلاً»
رفتار برادر دینی خود را به بهترین صورت تفسیر کن تا آن گاه که اتفاقی رخ دهد و موضع تو را تغییر دهد و آن چه از دهان او خارج شود موجب بد گمانی نشود در حالی که برای آن محمل خوبی مییابی.
با توجه به این گونه احادیث، علما فرمودهاند: افعال المومنین محموله علی الصحه
رفتارهای مومنان حمل بر صحت میشود.
آن چه از مجموع این گونه روایات برداشت میشود این که، انسان نباید رفتار برادران دینی خود را تا آن گاه که دلیل موجهی در حمل آن بر خلاف جریان دین و اخلاق در بین نیست حمل نماید زیرا روشن است اقتضای ایمان و شایستگی مانع صدور افعال ناپسند و ناشایست از مومنان صالح است پس تا آنجا که رفتار طیف صالحان توجیه پذیر باشد باید به نحو احسن توجیه و تفسیر شود.
این تحلیل در جریان تعاملات فرهنگی، اجتماعی و تا حدودی داد و ستدهای جاری کاملا منطقی است اما چنانچه تعاملات فراتر از این امور جریان پیدا کند مانند حوزههای سیاسی، قضائی، اقتصادی در سطح کلان و مواردی چون ازدواج و امثال آن اعتماد به هر کسی، ساده انگاری و خلاف عقلانیت بوده و با دوراندیشی که اسلام آن را ستوده و بدان توصیه کرده سازگار نیست. در این گونه موارد، صالحان باید دقیقتر عمل کنند.
در این راستا از امیر مومنان علی (ع) نقل شده: «الطُّمَأنينَةُ إلى كُلِّ أحَدٍ قَبلَ الاِختِبارِ لَهُ عَجزٌ» اعتماد بر هر کس پیش از آزمودن، ناتوانی است.
و امام صادق (ع) قرموده: الحرم مسائه الظّن. دوراندیشی توام با سوءظن است.
در خور توضیح است: شکل گیری سوءظن در ضمیر صالحان در مورد یک انسان مومن (با هر انگیزهای) او را بطور کامل از حیز انتفاع ساقط میکند و اعتبار او را مخدوش میسازد.
شاید با همین ملاحظه است که امام از چنین سوءظنی بیم دارد و از خداوند طلب میکند این بدبینی را به اعتماد بدل سازد.
[1] . المحجّة البیضاء، جلد 5، صفحه 268.* برای مشاهده قسمتهای قبلی، میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید.
شرح نیایش بیستم صحیفه سجادیه / قسمت اول
شرح نیایش بیستم صحیفه سجادیه / قسمت دوم
شرح نیایش بیستم صحیفه سجادیه / قسمت سوم
شرح نیایش بیستم صحیفه سجادیه / قسمت چهارم
شرح نیایش بیستم صحیفه سجادیه / قسمت پنجم
شرح نیایش بیستم صحیفه سجادیه / قسمت ششم
شرح نیایش بیستم صحیفه سجادیه / قسمت هفتم
شرح نیایش بیستم صحیفه سجادیه / قسمت هشتم
شرح نیایش بیستم صحیفه سجادیه / قسمت نهم
شرح نیایش بیستم صحیفه سجادیه / قسمت دهم
شرح نیایش بیستم صحیفه سجادیه / قسمت یازدهم
شرح نیایش بیستم صحیفه سجادیه / قسمت دوازدهم
شرح نیایش بیستم صحیفه سجادیه / قسمت سیزدهم